سیاسی

قائم‌مقام دبیرکلی میرحسین موسوی در حزب کذب است

عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی هیچ‌وقت چنین خبری را در حزب نشنیدیم که آقای بهشتی آقای موسوی را به عنوان قائم‌مقام خودش اعلام کرده باشد
به گزارش نما ، تفاوت روایات فرشاد مؤمنی و اسدالله بادامچیان از شرایط میرحسین موسوی در حزب جمهوری اسلامی یکی از مسائل مورد توجه رسانه‌ها در روزهای اخیر بوده است. حمیدرضا ترقی که در سال 1360 مسئول تشکیلات حزب جمهوری اسلامی در استان خراسان بوده است نیز دیدگاه خود در این خصوص را بیان کرده است. گفته‌های وی از آن جهت قابل بررسی است که شهید هاشمی‌نژاد (دبیر وقت حزب در خراسان) و نیز ترقی روابط صمیمانه‌ای از دوره مبارزه و زندان با شهید بهشتی و دیگر موسسین حزب جمهوری اسلامی داشتند و به صورت منظم در جریان اخبار داخلی حزب قرار می گرفتند.

جنابعالی به عنوان یکی از فعالین استانی حزب جمهوری اسلامی شاهد تحولات حزب در مقطع دبیرکلی شهید بهشتی بودید. اخیراً آقای فرشاد مؤمنی ادعا کرده‌است که شهید بهشتی مهندس موسوی را قائم‌مقام دبیرکل قرار داده بود. این مدعا تا کنون در روایت‌های موجود از حزب جمهوری اسلامی رسانه‌ای نشده بود. چنین موضوعی صحت دارد؟

ما در آن مقطع نسبت به این نوع تغییر و تحولات خیلی حساس بودیم، هیچ‌وقت چنین خبری را در حزب نشنیدیم که آقای بهشتی آقای موسوی را به عنوان قائم‌مقام خودش اعلام کرده باشد. ممکن است مثلاً در موضوع خاصی مأموریت ویژه ای به آقای موسوی داده باشد، مثل روزنامه، ولی این که قائم‌مقامی حزب را داده باشد، چنین چیزی نبود.

ممکن نیست که چنین اتفاقی ‌افتاده باشد و خبرش به شاخه‌های استانی نرسد؟

قطعاً امکان‌پذیر نبود، چون قائم‌مقامی یک مسئله حساس در حزب است، یعنی کسی که جانشین شهید بهشتی می‌شد، باید چهره های شاخص حزب امثال مقام معظم رهبری، آقای هاشمی و بقیه چنین مسئله‌ای را می‌پذیرفتند که چنین اختیاراتی را به قائم‌مقام بدهند.

قائم‌مقامی دبیرکل حزب مصوبه شورای مرکزی را می‌خواست و روحیه آقای بهشتی به‌قدری تشکیلاتی بود که خارج از ضوابط تشکیلاتی چنین کاری را انجام نمی‌داد. اصلاً جو و فضای شورای مرکزی حزب همراه با این موضوع نبود که آقای موسوی را به عنوان قائم‌مقام انتخاب کند. از طرفی اگر چنین چیزی صحت داشت، بعد از شهادت شهید بهشتی که شهید باهنر دبیرکل شد باید این موضوع شنیده می شد.

چرا شورای مرکزی حاضر به چنین موضوعی نبود؟

اصولاً شاکله حزب به‌گونه‌ای بود که در رأسش روحانیت اصیل و شاگردان حضرت امام(ره) بودند. با توجه به سوابق آقای موسوی اگر چنین اقدامی صورت می‌گرفت به جایگاه و موقعیت حزب در سطح کشور بین علما و مردم آسیب جدی وارد می‌کرد.

به هر حال آقای موسوی مسئولیت‌هایی در حزب داشت، مگر این مسئولیت‌ها تبعات خاصی داشت که چنین قضاوت می‌کنید؟

سردبیری روزنامه حزب با آقای موسوی بود و علی‌رغم این که مسئولیت و صاحب امتیازی روزنامه جمهوری اسلامی به عهده مقام معظم رهبری بود، بارها در محتوا اختلافات زیادی با مقام معظم رهبری داشت و چندین بار شاهد تذکرات مقام معظم رهبری به آقای موسوی راجع به محتوای مطالب روزنامه جمهوری اسلامی بودیم. بعد هم که به عنوان رئیس مرکز واحد سیاسی حزب تعیین شد، آثار و تبعات این امر در سطح کشور متأسفانه منفی بود و بسیاری از نیروهایی که از واحد سیاسی خط می‌گرفتند، جزو طرفداران پیمان و جنبش مسلمانان مبارز شدند و داشتند مشکلاتی را به عنوان انشقاق درون حزب به وجود می‌آوردند و خیلی از شهرهایی که گرایش‌های چپ داشتند یا متأثر از جریانات سوسیالیست قبل از انقلاب بودند، تحت تأثیر این جهت‌دهی آقای موسوی قرار می‌گرفتند.

این که آقای فرشاد مؤمنی چنین ادعایی را کرده است، مستلزم حضور در مذاکرات مرکزیت است، آیا او عضو شورای مرکزی بود؟

خیر، ایشان در حد شاخه دانش‌آموزی بود و بعد در شاخه کارگری فعالیت می‌کرد و موقعیت تأثیرگذاری در حزب نداشت. البته هم‌ردیف‌های ایشان در بخش‌های مختلف فعال بودند، ولی سطح ایشان سطح مؤثری در حزب نبود، چون به لحاظ رفتاری و مواضع خیلی شناخته‌شده در بین اعضا و شورای مرکزی نبود.

از طف دیگر آقای بادامچیان ضمن این که در همه این دوره‌ها عضو شورای مرکزی بود، مسئول امور شهرستان‌های حزب و برای مدتی تقریباً عمده هدایت کار شهرستان‌ها و استان‌ها در دست ایشان بود. البته در هر دوره مسئولیتها تغییر می‌کرد که یک دوره هم ایشان دبیر اجرایی و نیز در تبلیغات هم فعالیت می‌کرد. موقعیت آقای بادامچیان به لحاظ سابقه و سن قابل مقایسه با آقای مؤمنی نبود، البته این نوع تعابیر که به کار می‌رود همان وقت در روحیات و برخوردهای طیف آقای مؤمنی دیده می‌شد. در حزب، طیف آقای مؤمنی طیف خاص و شامل چند نفر بودند که همیشه اخمو بودند و هیچ‌وقت ارتباط اخلاقی با بقیه برقرار نمی‌کردند. تقریباً تافته جدا بافته‌ای در حزب تلقی می‌شدند. اینها معمولاً با جناح راستِ آن زمان در حزب که بیشتر طرفدار مواضع مقام معظم رهبری بودند مشکل داشتند و جزو طرفداران آقای موسوی در حزب بودند، بیشتر متأثر از آقای موسوی خط و موضع می‌گرفتند و همان گرایش‌های چپ را در حزب دامن می‌زدند.

با این وصف، چرا ایشان چنین مواضعی گرفته است ؟

این روزها تلاش گسترده‌ای برای تطهیر آقای موسوی یا جدا کردن گذشته‌اش از شرایط کنونی‌اش صورت می‌گیرد. علتش هم این است که عده‌ای که گذشته‌شان متصل به آقای موسوی است نگران وضع حال خودشان هستند و می‌ترسند اگر گذشته آقای موسوی زیر سئوال برود و ماهیت و هویتش رو بیاید، به‌طور طبیعی ماهیت اینها هم به لحاظ رسوبات چپ‌گرایانه و سوسیالیستی رو خواهد آمد و در قضاوت مردم نسبت به مواضعشان تأثیر خواهد گذاشت. لذا از این باب سعی می‌کنند آن زمانِ آقای موسوی را به شکلی تطهیر و پاک کنند یا اشکالات و نواقصی را که بر مواضعش بوده است، رفع کنند که در واقع چنین وصله‌ای به طرفداران آقای موسوی در آن زمان نچسبد.

https://shoma-weekly.ir/fcwb9e