برای ترسیم مستند افق دید استادمان در دوره مبارزه و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به اسناد فراوانی میتوان استناد کرد که در این نوشتار به برخی از انها اشارت میرود . این بنده قبلا مطلع بودم که مرحوم استاد سوالی با مضمون افق آینده مبارزه را در ملاقات خصوصی ای که با حضرت امام خمینی (ره) در سال 1341 داشتند مطرح نموده بودند به همین دلیل در جلسه مورخ 28/2/1392 شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی به صورت مکتوب یادداشتی به محضر ایشان تقدیم و موضوع آن ملاقات را استعلام نمودم که ایشان در همان جلسه به صورت مکتوب پاسخ آن را مرقوم فرمودند ( سند این پرسش و پاسخ همراه این مقاله چاپ شده است )
حضرت امام (ره) خطاب به مرحوم استاد میفرمایند : ((مبارزه ما سه مرحله دارد 1. اسلامی کردن ایران 2. اسلامی شدن جهان اسلام 3. جهانی شدن اسلام .
آن روز است که به محضر مولا عرض کنیم مولای ما جهان منتظر قدوم مبارک شماست .))
این سوال را یک ((مقلد)) با ((مقلدش)) مطرح نموده بود تا در زندگی فردی واجتماعی و سیاسی خویش افقی را بنگرد که مرجع و مقلدش ترسیم فرموده بود و حق اینست که گفته شود در پویش راه در این افق ، ثابت قدم شروع کرد و تا پایان عمر ثابت قدم ماند .
تدین مرحوم استاد عسگر اولادی با اعتقاد عملی ایشان به حدیث معروف امام باقر علیه السلام راجع به رحجان امامت و ولایت به فروعات مهم و واجب اسلامی عجین شده بود .
یک نگاه کوتاه به صف دو لشکر در ((صفین)) و ((جمل)) و ((نهروان)) ، اهمیت مقوله ولایت و امامت برای "نمازگزاران" و "روزه داران" و "حج گزاران" و "زکات دهندگان" و وجه تمایز آن دو لشکر را تبیین می کند . در زمان حاضرنیز انها که متدینند ولی مساله تولی به ((ولایت فقیه)) در باور ، قول و فعلشان حل نشده به حدیث امام باقر علیه السلام حداقل در عصر غیبت باور ندارند. استاد مرحوم عسگر اولادی ((تدین)) با تفسیر مرجع تقلید و ولی فقیه رادر نمام عمر با برکتشان در ((قول)) و ((فعل)) به مرحله تصدیق عملی در اوردند.
این بنده حدود 20 سال هر هفته حدود 4 بار به طور خصوصی با جمعی با مرحوم استاد عسگر اولادی جلسه داشته ام و معتقدم ابعاد شخصیت مدیریتی ایشان تا حدود زیادی مغفول واقع شده است معظم له در حوزه مدیریت معتقد به اتکا به ((سیستم)) به جای ((اتکاء به شخص)) بودند ایشان از 15 سال پیش در همین چارچوب برای کنار رفتن از سمت دبیر کلی حزب موتلفه اسلامی تلاش مجدانه ای به عمل اوردند و بالاخره مقاومت بسیار جدی شورای مرکزی حزب را که اصرار به تداوم دبیر کلی ایشان داشتند با قاطعیت مستدل در ده سال پیش شکستند. ایشان از همان زمان مصمم بودند که مساله تغییر دبیر کل یا دبیران کل در جزب رادر زمان حیات خودشان و حتی برای اینده های دور حل و فصل کنند و می فرمودند حزب نباید متکی به شخص باشد و لو این شخص حبیب اله عسگر اولادی باشد .
از ده سال پیش که بعد از یک تلاش 5 ساله شخص ایشان دبیر کل جدید در حزب انتخاب شد نهادینه شدن این موضوع در حزب و تقویت جایگاه و شخص دبیر کل بعد از خودشان را با هوشمندی و دلسوزی کامل مدیریت کردند ایشان مراقب بودند که انتخاب دبیر کل بعد از خودشان هم وابسته به نظر خودشان نباشد و شورای مرکزی در یک ساز و کار کاملا دموکراتیک به انتخاب دبیر کل بپردازد .
ایشان در یک جلسه از اعضای شورای مرکزی خواستند که نامزد های مورد نظرشان را بصورت محرمانه و مکتوب معرفی نمایند تا از بین انها یک نفر به عنوان دبیر کل با رای شورا انتخاب شود ولی خودشان هیچ کس را ولو به صورت محرمانه معرفی نکردند .مرحوم استاد عسگر اولادی با وجود بکه همواره قولشان در حزب فصل الخطاب بود در دوره دبیر کلی هم در همه امور مهم جز با مشورت تصمیم گیری نمی کردند و در مواردی که شدت این مشورت پذیری ایشان مورد انتقاد قرار می گرفت می فرمودند از معصومین علیهم السلام نقل است که خداوند فرموده است هرگاه دو نفر مومن برای امر خیری به مشورت می پردازند خداوند قول داده است که طرف سوم مشورت باشد.
مرحوم استاد عسگر اولادی در جلسات شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با رها تاکید کرده بودند که گر چه تصمیمات در شورای مرکزی با رای اکثریت اتخاد می شود ولی اکثریت خود را موظف بداند که اقلیت را حتی المقدور ((قانع)) کند نه "ساکت" ایشان اصرار به این روش را مستند به فرموده موکد حضرت امام خمینی (ره) میکردند که خطاب به ایشان و اعضا یک جلسه خصوصی از پایه گذاران حزب موتلفه ابراز فرموده بودند.
مرحوم استاد عسگر اولادی رفتار مدیریتی مبتنی بر نهایت خضوع و احترام را نسبت به اشخاص تحت مدیریتشان داشتند این احترام را نسبت به همه افراد ابراز می کردند . کسانیکه در عرف اداری سمتی بسیار ساده یا به طور مثال ، سمت معاونت ایشان را داشتند به طور مساوی از این احترام برخوردار بودند. اما این احترام مانع اعمال قاطعیت در تصمیات و اجرائیات از طرف ایشان نمی باشد یه خصوص در مواقعی که امر ، بین یک حق و غیر حق دایر بود . ایشان بدون ملاحظه هیچکس جانب حق را می گرفتند .
ایشان با ((تک روی)) در جمع به شدت بر خورد می کردند و این بنده صد ها بار شاهد بودم که وقتی تصمیمات جمع خلاف نظر ایشان بود ولی با حقی هم تعارض نداشت تسلیم نظرات جمع بودند.
ایشان در اتخاذ تصمیم و اعمال مدیریت، مسلط بر ((من)) خودشان بودند و اگر کسانی ((من)) خودشان را استتار می کردند و در تصمیات جمعی ، در قالب مصلحت جمع این ((من)) را می پوشاندند با برخورد قاطع ایشان مواجه می شدند در این برخورد هم ضمن اعمال قاطعیت ، هدایت آن شخص یا اشخاص را در نظر داشتند .
خلاصه کلام اینکه اگر قرار باشد فضائل مدیریتی و افق دید ایشان مکتوب شود تدوین کتاب قطوری را مستلزم خواهد بود که انشا اله این مهم به انجام خواهد رسید. خداوند متعال این بنده صالح خدا که در اول ماه محرم به لقا اله پیوست را با مقتدایش حضرت ابا عبد اله الحسین علیه السلام محشور و به دانش آموختگان مکتب شان و دیگران توفیق پیمودن راه حق روشن ایشان را عطا فرماید.
منبع:کتاب حبیب دلها