***
چرا این قدر تفاوت فرهنگ انتخاباتی بین کلانشهرها و شهرستانها وجود دارد؟
یکی از مسائل مهمی که در بحث انتخابات مطرح هست، این است که در تهران و برخی از شهرهای مهم و کلانشهرها وقتی لیست اصولگراها و اصلاحطلبها داده میشود، بخش عمدهای از مردم گرایش و اقبال خوبی نسبت به آن لیست دارند، اما در بسیاری از مناطق و شهرهای دیگر چنین رویکردی نسبت به لیستها وجود ندارد. یکی از دلایل مهم شاید این باشد که جایگاه گروهها و احزاب آنطور که باید و شاید برای بخش عمدهای از طبقات مردم و بهخصوص قشری که باید باور داشته باشند احزاب و گروهها ـ اعم از اصلاحطلب یا اصولگرا ـ با مطالعه و دقت کافی و وافی نسبت به کاندیداها حساسیتهای ویژه را به خرج داده و به هر حال بعد از کلی مطالعه و حرج و تعدیل به کاندیداهای مورد نظر خودشان رسیدهاند و در واقع فرد اصلح و رأی آور را در معرض قرار دادهاند.
شاید یکی از دلایل دیگرش مسئله قومیتگرایی باشد و به بحث فرهنگی و یا حتی مذهبی جامعه برمیگردد. یکی از دلایل دیگر ممکن است این باشد که برخی فراتر از قانون کارهایی میکنند و متأسفانه بداخلاقیهای انتخاباتی روی میدهد. مثلاً در بعد تبلیغاتی جو شانتاژی را ایجاد میکنند و وعده و وعیدهایی را میدهند و تخلفات و حتی تقلبات انتخاباتی دارند و در بعضی جاها تخلفات اخلاقی بدتری وجود دارد و آن این است که قشر محروم و مستضعف حاشیهنشین شهرها را مورد هدف قرار میدهند و سعی میکنند آرای مردم را با تزویر بخرند و طبیعتاً یک عده هم که ضعیف هستند، معمولاً معمولاً تحت تأثیر قرار میگیرند. اینکه دستگاههای نظارتی، کنترلی و دولتی میخواهند در باره این معضل چه اقداماتی را انجام بدهند، خودش بحث مفصلی است و اعتقاد دارم مجلس آینده باید بتواند در قانون جامع انتخابات راجع به همه نارساییها، کمبودها و مشکلاتی که در باره انتخابات وجود دارد به صورت قانونی بحث، بررسی و آنها را اصلاح کند. قانون طرح جامع انتخابات در مجلس هشتم که ما بودیم مطرح شد، ولی متأسفانه نتوانست آن جامعیت کامل را دنبال کند و فرصت کافی هم وجود نداشت.
برای تغییر این فرهنگ چه مسیری را باید طی کنیم؟
این مسئله شاید مستلزم یک کار فرهنگی درازمدت باشد.یکی از کارهای مهمی که بایستی انجام داد، نقش خطبا و اندیشمندان و صاحبان فکر، احزاب و گروههاست که میتوانند در این زمینه کارساز باشند. البته اگر بخواهم در حوزه انتخابیه کرمانشاه که به سه نفر کاندیدا برای انتخابات نیاز هست به شکل مصداقی اشاره کنم، خوشبختانه در دوره نهم دو نفر از کاندیداهای جبهه متحد اصولگرایان رأی آوردند و نفر سوم با اختلاف بسیار ناچیزی بنده بودم که البته بداخلاقی زشتی انجام دادند و روی تشابه اسمی و فرمانداری باید بخشنامهای میداد که مجریان قانون انتخابات تبصره مکرر را پای صندوقها اعمال میکردند، تبصره 2 معمولی را اعمال کردند و تقسیم آرا مشکلاتی را ایجاد کرد. به نظر میرسد شرایط سیاسی جامعه دارد به این نقطه میرود که احیاناً ارائه لیست کار را بهتر پیش میبرد و به صلاح مردم هم هست که این کار انجام شود. مصداقی که عرض کردم یعنی لیست اصولگراهای استان در دوره قبل بیش از 80، 90 درصد رأی آورد و تعداد آرا هم قابل توجه بود. امیدواریم در دوره آینده هم این اتفاق بیفتد و این یکی از همان اقداماتی است که عرض کردم رسانهها، سایتها، شخصیتها، مصاحبهها و گفتمانی که باید در این جهت باب شود که بالاخره مردم به گروهی که خیرخواه آنها هستند و بر اساس شاخصهایی افراد را میچینند و معرفی میکنند، رأی بدهند. طبیعی است در یک لیست مثلاً در حوزه شهرستان کرمانشاه ممکن است ده پانزده یا بیست نفر یا بیشتر کاندیدای اصولگرا وجود داشته باشد و صلاحیتشان هم تأیید شود، اما یک سری پارامترها و ویژگیها و شاخصهایی را تعیین کرده و وزن و به آنها نمره دادهاند و در بین افراد کار میکنند و زمینه رأی آنها هم مورد توجه قرار میگیرد. همین عامل میتواند باعث شود بر اساس نظرسنجیها، مطالعات و رصد کردن دقیق کاندیداها به نامزدهای مشخصی که در آن مقطع برای انتخابات مجلس شورای اسلامی مفید باشند.
به نظر میرسد شرایط موجود زمینه تخلفات در انتخابات برای کاندیداها را افزایش میدهد. درست است؟
مسئله خرید رأی متأسفانه انجام میشود و کسی برخورد قاطعی نمیکند. در آن مقطع جناب آقای ملکی دادستان وقت کرمانشاه 26 نفر را محاکمه کرد. افرادی بودند که مسئولین ارشد انتخابات استان و حتی رئیس ثبت احوال لرستان را احضار کردند و آوردند و با او جلسه گذاشتند. متأسفانه در منطقهای همجوار با استان کرمانشاه است، شناسنامههای آکبند دادند و اینها با ساک، پول و شناسنامه آکبند میرفتند و افراد را میآوردند و به ثمن بخسی در زمانی که فشردگی صندوقها زیاد بود و مردم استقبال زیادی میکردند و کارت ملی همراهشان نبود، اجازه میدادند بدون کارت ملی و با همان شناسنامه جدیدی که چاپ کرده بودند و حتی هیچ مهر انتخاباتی نداشت رأی بدهند.
اگر بخواهیم نقاط ضعف و قوت این مسائل را بهخوبی تجزیه و تحلیل کنیم، طبیعی است بسیاری از مسائل از دستگاههای امنیتی، قضایی و اجرایی، مخصوصاً صندوقها که در حوزه وزارت کشور و فرمانداریهاست و نمایندگانی که پای صندوقها هستند، همه بایستی در یک پکیج کامل بررسی و مطالعه دقیق شوند و آن آسیبها معلوم و احصا شوند و بعد از آن روی راهکارهای برون رفت از آن شرایط به لحاظ قانونی مسائل را دنبال کنند که خدای ناخواسته دیگر تکرار نشود، گرچه ما در هر دوره میبینیم این اتفاقات تکرار میشوند. بعضیها هم توجیه میکنند که مگر بد است یک عده که تمکن مالی دارند، عدهای را تشویق کنند پای صندوقها بیایند؟ این از آن حرفهای ناپسند و ناشایستی است که بعضیها میزنند.
نکته دیگر اینکه طبق قانون ده روز قبل از رأیگیری میتوانیم فعالیتهای انتخاباتی را شروع کنیم. این ده روز فرجه مناسبی نیست و شاید یکی از ضعفهای طرح جامع قانون انتخابات همین باشد. الان فردی را سراغ داریم که در جاهای مختلف 20 سال است دارد فعالیت انتخاباتی میکند. در مراسمهای فاتحه و ترحیم شرکت میکند و میخواهد بر همین اساس اعتماد مردم را به خودش جلب کند. به اعتقاد من اگر در مجلس دهم طرح مناسب و خوبی ارائه شود و طرح جامع انتخابات را پوشش بدهد و بخشی از تبلیغاتها را در یک پروسه زمانی بیشتری، نه آن ده روز آزادتر بگذاریم، مردم تشخیص دقیقتری خواهند داشت، چون برای انتخابات مجلس خبرگان رهبری و ریاست جمهوری کاندیداها فرصتی دارند و از طریق صدا و سیما و شبکههای استانی خیلی راحت مطالب و مسائلشان را بیان میکند و تعدادشان محدود است، اما تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی زیاد است و نمیتوانند از رسانه ملی استفاده کنند، فرصت آنچنانی مثل ریاست جمهوری و خبرگان ندارند، بنابراین باید فرصت بیشتری داشته باشند و خودشان را مطرح کنند و به مردم بشناسانند. کرمانشاه 927 روستا دارد. کاندیدایی که تازه میخواهد وارد این عرصه شود، در عرض ده روز چگونه میتواند به همه این مناطق برود و خود را معرفی کند؟ یک روستا هم که بخواهد برود، سه سال وقت نیاز دارد. روزی سه تا را که بخواهد برود، یک سال وقت میخواهد. روزی شش تا روستا بخواهد برود شش ماه وقت نیاز دارد. یک روز افراد چند روستا را در روستایی جمع کرده بودند و رفتیم و با هم گپ زدیم. رسیدم یک روستا را بروم و برگردم و طبیعی است نمیتوانم همه روستاها را بروم. به همین دلیل کاندیداها در مجلس شورای اسلامی مشکلاتی دارند که مجبور میشوند قدری زودتر پا به عرصه انتخابات بگذارند. از آن طرف هم توسط دستگاههای اجرایی و نظارتی تهدید میشوند.
بنابراین اگر مسئولین در باره این موضوعات بررسی و دقت بیشتری کنند، در آینده دغدغه کمتری خواهیم داشت و لیست هم میتواند نقطه امیدی برای جاهای دیگر باشد. البته باید جا میافتاد که به نظر من از مجلس هفتم شروع شد. اوج آن در مجلس هشتم و نهم بود و امیدواریم در مجلس دهم تبلور عینی یابد.