سیاسی

غلبه نگاه حقوقی بر نگاه فرهنگی مانع اجرای طرح حجاب و عفاف است

نگاه به مساله بدحجابی از دریچه سیاست موضوعی است که برای یک آسیب شناسی تمام عیار از یک معضل فرهنگی می تواند بسیاری از نقاط ابهام وضعیتی را که امروز در آن به سر می بریم روشن کند و حتی ما را به یک راه حل جامع در خصوص مبارزه با این پدیده برساند از همین جهت ما به سراغ کبری خزعلی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتیم و در طی گفتگویی از زوایای نقش دولت ها و نهادهای متولی این حوزه در ادورا مختلف تا به امروزدر شکل گیری و رشد این پدیده جویا شدیم
· بی حجابی سیاسی چگونه پدیده ای است، و اصولا چه تفاوت های ساختاری با بی حجابی رایج در سطح جامعه یا بی حجابی فرهنگی دارد؟

بدحجابی سیاسی عملی عامدانه در جهت مخالفت سیاسی با نظام است بدحجابی که در حال حاضر در بخشی از جامعه رایج است خاستگاه فکری مدونی ندارد؛ اما بدحجابی سیاسی متکی بر تفکری مدون و نظام یافته است بدحجابی رایج، ریشه در ضعف فرهنگی و یا خودباختگی فرهنگی دارد. اما بدحجابی سیاسی ترفندی است از سوی مخالفان انقلاب اسلامی که به قصد بی ارزش کردن ارزش­های برخاسته از انقلاب صورت می گیرد و هدف از آن بی­اعتنایی به سیاست­های فرهنگی و اجتماعی نظام است.

· آیا در نوع برخورد با این دو نوع پدیده ضد فرهنگی نیز تفاوت هایی وجود دارد؟

در برخورد با پدیده بدحجابی، باید مشکل فرهنگی و سیاسی آن را از هم متمایز کرد و متناسب با خاستگاه های آن، به برخوردی سنجیده و برنامه­ریزی پرداخت. برخورد خصمانه و قهرآمیز با بدحجابی ولو با بدحجابی فرهنگی امکان دارد باعث گرایش افراد به سوی بدحجابی سیاسی شود؛ از طرف دیگر و بالاتر از آن عدم اعتماد و حمایت مردم به برنامه ریزی های مسئولان که ناشی از عدم موضع دقیق در قبال مبارزه با بدحجابی است و باعث گسترش هر چه بیشتر بدحجابی سیاسی از یک طرف و ضعف حمایت اکثریت مؤمنین در طرف مقابل می­شود.

· یکی از موضوعات مهم در عرصه ضدفرهنگ بی حجابی، بحث گریز از حجاب است شما کدام عامل سیاسی کمتر دیده شده را در این مقوله موثر می دانید؟

عوامل گوناگونی در این مساله دخیل هستند، بعضا روش­هایی که به نام دین در دفاع از حجاب به اجرا درآمده گاه خود از عوامل گریز از حجاب بوده است. به کارگیری روش­های خشن و غیرمشروع و بدون نظارت و هدایت حکومت به ویژه در اوایل انقلاب توسط برخی افراد خودسر، تاثیرپذیری برنامه­ها و سیاست­ها از وضعیت سیاسی به ویژه در زمان نزدیک به انتخابات و نیاز به آراء عمومی و استفاده ابزاری از رأی مردم و ناهماهنگی مسئولان مربوطه، در مقابله سیاسی موثر بوده است. چنانکه وضع قوانینی که به ویژه نوجوانان را بیش از آنچه منظور شارع بود، در تنگنا قرار می داد در تنفر از حجاب تاثیر داشت. به عنوان مثال لزوم رعایت حجاب در مدارس دخترانه ای که محل تردد نامحرم نیست، به ویژه در زمین ورزشی که بدن گرم تر و در حال حرکت بیشتری است، می تواند به نارضایتی از حجاب بیانجامد. اگر شعارزدگی و فقدان مطالعات کارشناسانه در حوزه های تصمیم گیری نبود پیش بینی این قبیل تعارضات که بالاخره اقتضائات خود را بر مسئولان تحمیل می نماید، چندان غیرقابل پیش بینی نبود.

· تغییر سریع سیاست ها و رویه دولت ها در مورد حجاب در کشور ما معمولا توجه به این مهم را با پستی و بلندی هایی همراه کرده است، مسئول اصلی این ماجرا کیست؟

از میان نظام های مختلف نظام جمهوری، با وجود محاسنی که دارد و باید در جای خود از آن بحث شود، این ویژگی را دارد که در مقاطع زمانی تعیین شده دولت­ها تغییر می­کنند و جای خود را به دولت های جدید می­دهند. تغییر سریع دولت ها کشور را با مشکل عدم ثبات در برنامه­ها و سیاست­ها مواجه می­سازد. در برخی کشورها احزاب حاکم سیاست­های بلندمدت خود را تدوین کرده­اند و تغییر افراد جزر و مد شدیدی در وضعیت ایجاد نمی­کند که در کشور ما نیز مجمع تشخیص مصلحت و شورای عالی انقلاب فرهنگی علی­القاعده ثبات سیاست­های کلی و راهبردی را تضمین می­کنند اما مشکل اینجاست که دولت­ها هر یک براساس برداشت خود سیاست ها را پیگیری می­کنند و گاه نیز سلایق خود را بر سیاست های کلان و برنامه­های مصوب ترجیح می­دهند. در موضوع حجاب شاهد بودیم که پیگیری آن برای برخی دولت­ها اولویت نداشت و برخی نیز اصولاً به مداخله در موضوع پوشش اعتقادی نداشتند. به عنوان مثال در تاریخ 14/11/76 شورای عالی انقلاب فرهنگی «طرح توسعه فرهنگ عفاف» را تصویب و به دولت ابلاغ نمود اما به دلیل آنکه این طرح، از نگاه وزارت کشور دولت اصلاحات، ضروری نبود، بایگانی شد.

· پیامدهای ناهماهنگی و عدم داشتن عزم جزم در دستگاه های دولتی در خصوص این مساله چه بود؟

دولت­ها در مقاطع مختلف نشان داده­اند که عزم و هماهنگی لازم را برای پیگیری اموری که نیازمند استمرار یا ثبات قدم است، ندارند. به عنوان مثال با وجود آنکه ایران از حادثه خیزترین کشورها در زمینه تصادفات رانندگی است اما هرگاه که قوای انتظامی برای بهبود وضعیت اقدام کرده­اند یا با ملاحظه کاری­های مسئولان مافوق عقب نشسته­اند و یا خودانگیزه پیگیری قاطعانه و مستمر را نداشته­اند. در موضوع حجاب مسئله قدری پیچیده­تر است. فشارهای بین­المللی بر سر مفاهیم حقوق بشری و وجود روحیات سازشکارانه، ناهماهنگی در میان نهادهای پیگیر و مسئول که گاه به تخطئه یکدیگر انجامیده است، عدم پیش­بینی هزینه­های ناشی از مقاومت برخی گروه ها و مسائلی از این دست سبب شده است که هرگاه دولت ها گارد مقابله گرفته­اند، به سرعت کوتاه بیایند، تا آنجا که اقشار مختلف فکر می­کنند و تصمیمی که اتخاذ می­شود امکان چانه زنی درباره آن وجود دارد و می توان از اهرم اعتراض یا فشار برای توقف برنامه ها سود جست.

· در برخورد با معضل بی حجابی گاهی شاهد ضعف انگیزه در عوامل متولی کار هستیم، این ضعف و کم کاری چه آسیب هایی را به روند کار، وارد می کند؟

مشخصه مهم بدنه اجرایی آن است که ترکیب غالب آنها را کسانی تشکیل می­دهند که با انگیزه­های مالی خدمت می­کنند و دغدغه های فرهنگی و اصلاح­گرانه برای همه آنان اصل نیست. چنین افرادی را در اموری می­توان به راحتی به کار گرفت که کلیشه­های مشخص و قابل محاسبه­ای دارد اما انجام صحیح امور کیفی را، که هنوز در قالب شاخص­های کمی قابل ارزیابی نشده­اند، نمی­توان از این مجموعه انتظار داشت. در غیر این صورت با واکنش ظاهرگرایانه مردم مواجه می شویم که به ظاهر ضابطه پوشش را، در حدی که مورد مؤاخذه واقع نشوند رعایت کرده­اند اما همین پوشش را وسیله­ای برای تظاهرات جنسی و یا به مسخره گرفتن قانون قرار داده­اند.

· آیا در این رابطه نیروی انتظامی در جایگاه حقیقی خود فعالیت کرده است؟

البته زحمات خالصانه نیروی انتظامی که در عرصه­هایی غیرقابل جایگزین است در جای خود شایان تقدیر و تشکر است می­دانیم که پرسنل نیروی انتظامی به عنوان ناحیان از منکر در موضوع حجاب وارد شده­اند. این حضور با دو مشکل مواجه بود؛ اول آنکه ورود پرسنل موظف در عرصه های فرهنگی که نیازمند شور ایمانی و دغدغه جدی است، چندان تأثیرگذار نیست و دوم آنکه این مجموعه برای ورود در این عرصه از توانمندی فرهنگی لازم برخوردار نیستند. بنابراین بهتر است قوای انتظامی در جایگاه اصلی خود به عنوان ضابطان قوه قضائیه با جرم برخورد قانونی و مقتدرانه کنند نه آنکه در نقش مشاوران فرهنگی ظاهر شوند.

· در ادوار مختلف ما شاهد وجود طرح هایی هستیم که در ابتدا مفید به نظر می آمد و بعد از گذشت مدتی نتیجه معکوس می داد شما علت این شکست ها را در چه می دانید؟

ما نباید نقش دولت در مبارزه با منکرات و بدحجابی را نادیده بگیریم اما این مهم سازوکار مناسب خود را می طلبد. فقدان اتاق فکر، بخشی نگری و فقدان نگاه آینده نگرانه و غلبه نگاه حقوقی بر نگاه فرهنگی را در نوشته­ها و گفته­های مدیران و مسئولان می­توان دید. ضعف نگاه کارشناسانه سبب شده است که اولااقدامات انجام شده با عکس العمل جامعه کارشناسی مواجه شود، ثانیاً به دلیل ناکام ماندن فعالیت­ها این ایده تقویت می­شود که نمی­توان کاری انجام داد و به همین دلیل زمینه اقدامات بعدی از میان می­رود. از سویی آنچه به عنوان طرح ساماندهی مد و لباس در مجلس شورای اسلامی مطرح گردید، اگر به عنوان حلقه­ای از یک زنجیره و در ضمن یک کلان طرح و با ملاحظه جوانب مختلف آن انجام می شد می توانست زمینه ای برای اصلاح وضعیت باشد اما در حال حاضر که صرفاً به عنوان یک اقدام جزیی پیگیری می شود، چه بسا صرفاً به تکثیر مدل های لباس بیانجامد، در خدمت توسعه حس تنوع طلبی قرار گیرد و طرح های اسلیمی و بومی را موضوع تبرج و خودنمایی های خلاف شرع قرار دهد.

· شما عمده ترین دلایل بی مهری سیاسی نسبت به مساله عفاف و حجاب را چگونه ارزیابی می کنید؟

تعدد و تنوع سازمان های مسئول با فعالیت های گاه متعارض، ناهماهنگی میان مجموعه های مدیریتی نظام و عملکرد برخی دستگاه های فرهنگی کشور در زمینه­سازی برای رفع ابتذال و دامن زدن به برخی سیاست های ضد فرهنگی ودر تباین با سیاست های دستگاه قضایی مبنی بر جرم تلقی کردن این سنخ تظاهرات، عدم ارایه تعریف مشخص از پوشش الزامی زنان متناسب با ضرورت­های بومی، منطقه­ای، فرهنگی و اجتماعی جامعه اسلامی بخشی از این دلایل است، همچنین توجه ناکافی به نقش و اهمیت ساختارهای نظارتی و کنترل غیر رسمی و برنامه ریزی مناسب برای بهره گیری از مشارکت جمعی مانند ساماندهی امر به معروف و نهی از منکر مردمی در حل معضل های اجتماعی، عدم هماهنگی و همکاری سازمان­های مجری سیاست­ها و عدم هماهنگی و پیروی و تبعیت آنها از یک قانون مدون در کنار گرایش دولتمردان از ساده‌زیستی به تئوریزه کردن اشرافیت و رفاه‌زدگی پس از دفاع مقدس، عدم نظارت و سازماندهی در تولید و واردات لباس و پوشاک در بازار مسلمین، نگاه لیبرالی به موضوع عفاف و حجاب در بین برخی مسئولین نظام، مخدوش شدن حجاب استاندارد از طریق نسبی گرایی در تعاریف دولتهای مختلف نیز از دلایل مهمی است که باید به آنها توجه شود،استفاده از قابلیت شبکه های اجتماعی مجازی برای اشاعه بد حجابی، وجود شبکه­های هرمی تبلیغ بد حجابی به ویژه در دانشگاه ها، تشکیک ضرورت مسئولیت حکومت در مبارزه با بی­حجابی، تبدیل شدن بدحجابی به نمادی از مخالفت با حکومت اسلامی و مخالفت با قانون حجاب، عدم حمایت اجتماعی نظام از امران به معروف و ناهیان از منکر بدحجابی،بازنمایی منفی حجاب زن مسلمان در رسانه های غربی و انعکاس آن در ایران ، معرفی حجاب به عنوان نماد خشونت علیه زن ، عدم تساوی حقوق زن و مرد و دموکراسی، معرفی شدن حجاب به عنوان نماد اصولگرایی ، بنیاد گرایی و در نتیجه عدم رعایت ححاب از سوی مخالفین و ناهماهنگی در تصمیم‌گیری‌ها و اختلاف سلیقه میان مسئولین نظام اسلامی، سبب آسیب‌پذیری اجرای قاطع حجاب در جامعه از جمله مسایلی است که نیازمند توجه جدی است.

گفتگو:نفیسه زارعی

سوتیتر: عدم پیش­بینی هزینه­های ناشی از مقاومت برخی گروه ها و مسائلی از این دست سبب شده است که هرگاه دولت ها گارد مقابله گرفته­اند، به سرعت کوتاه بیایند، تا آنجا که اقشار مختلف فکر می­کنند و تصمیمی که اتخاذ می­شود امکان چانه زنی درباره آن وجود دارد و می توان از اهرم اعتراض یا فشار برای توقف برنامه ها سود جست.

https://shoma-weekly.ir/Z9qf3e