سیاسی

غفوری فرد: اگر محور حزب جدید فقط روحانی باشد سرنوشتی همانند کارگزاران و مشارکت خواهد داشت .

هرچه از فردگرایی فاصله بگیریم و به جمع‌گرایی و خردجمعی نزدیک شویم شانس ماندگاری این حزب بیشتر خواهد شد اما اگر فقط محور کار آقای روحانی باشد سرنوشتی همانند کارگزاران و مشارکت رقم خواهد خورد، اما اگر آقایان‌هاشمی، ناطق‌نوری و افراد دیگری به مجموعه اضافه شوند تشکیل حزب جامع و فراگیر دور از انتظار نخواهد بود.

آیا استفاده از نیروهای معتدل دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب را در دولت یازدهم میتوان آغازی برای شکلگیری جریان سوم تلقی کرد؟

بعید میدانم این کار در کوتاهمدت به ایجاد جریان خط سوم ختم شود. رویکردی اعتدالی مبتنی بر عقلانیت، خردگرایی و دوری از رادیکالیسم دو جریان، حرکت خود را در عرصه اجرایی کشور آغاز میکند و شاید نیروهای حامی این تفکر بعدها در تشکلی کنار هم جمع شوند و جناح جدیدی را به وجود آوردند، اما فعلا وقتی صحبت از اعتدال در کابینه یازدهم میشود، جنس آن سیاسی نیست، بلکه بیشتر برای حل سریع مشکلات کشور و مردم روی شایستهسالاری و کارایی تاکید دارد. هماکنون آقای دکتر روحانی هرچند عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز است اما میکوشد میان دو جریان سیاسی کشور حرکت کند و تعریفی روشن از اعتدالگرایی را به نمایش گذارد، بر همین اساس اسامی که از افراد حاضر در کابینه یازدهم به گوش میرسد چهرههایی میانهرو از هر دو جناح سیاسی هستند.

چه بسترها و مولفههای سیاسی برای شکلگیری جریان سوم در کشور نیاز است؟

جریانهای سیاسی ایران معمولا فردگرا بودند، مثلا بعد از انقلاب حزب جمهوریاسلامی با محوریت شهید بهشتی تأسیس شد یا قبل از انقلاب، مصدق محور جبهه ملی بود، تا زمانی که افراد محوری این تشکلها در قید حیات بودند، کار تشکیلاتی مسنجم پیش میرفت، اما بعد از خروج آنها، سیستم از کارایی اولیه دور میشد. بنابراین اگر شخص آقای روحانی بخواهد اقدام به طرح گفتمانی جدید در حوزه سیاسی کشور کند، زمانی گفتمانش جریانساز میشود که افراد برجسته دیگری در کنار او قرار گیرند.

در زمان دولتهای گذشته هم احزابی اعلام شکلگیری کردند، اما بعد از تغییر آن دولتها به تدریج از عرصه سیاسی کشور حذف شدند، مثلا زمان آقای هاشمی حزب کارگزاران سازندگی، دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی حزب مشارکت و در دولت آقای احمدینژاد رایحه خوش خدمت اعلام موجودیت کردند، اما همه اینها مقطعی کوتاه فعال بودند و پس از مدتی به حاشیه رفتند. امروز که آقای خاتمی، آقای هاشمی و آقای ناطق با حمایت از آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری نقش مهمی در پیروزی او ایفا کردند، چقدر میتوانند خارج از دولت یازدهم برای خلق گفتمان اعتدال و تشکیل یک حزب فراگیر در فضای سیاسی کشور تاثیرگذار باشند؟

lاینکه احزاب کارگزاران و مشارکت بعد از پایان دولت سازندگی و اصلاحات از عرصه سیاسی کشور محو شدند، حکایت از همان خصیصه فردمحوری آنها دارد، چون فاقد سازماندهی منظم و شالکه یک حزب جامع بودند، اما امروز قضیه قدری متفاوت است آقایان هاشمی، خاتمی و ناطق‌‌نوری به همراه چند شخصیت تاثیرگذار دیگر میتوانند این گرایش عمومی شکلگرفته به سوی اعتدال را در قالب گفتمانی جامع و فراگیر تعریف کنند و موسس یک جناح سیاسی باشند چون مردم از افراط و تفریط خسته شدند و از آنها نتیجهای ندیدند، معتقدم اگر این کار بر محور خردگرایی و عقلانیت انجام شود دوام و ثبات بیشتری خواهد داشت و با تمامشدن دوره ریاستجمهوری آقای روحانی از بین نمیرود.

بهنظر شما آقای روحانی در این حزب فراگیر نقشآفرین باشد به ماندگاری آن کمک میکند یا آنکه کار را به افرادی خارج از دولت بسپارد؟

هرچه از فردگرایی فاصله بگیریم و به جمعگرایی و خردجمعی نزدیک شویم شانس ماندگاری این حزب بیشتر خواهد شد اما اگر فقط محور کار آقای روحانی باشد سرنوشتی همانند کارگزاران و مشارکت رقم خواهد خورد، اما اگر آقایانهاشمی، ناطقنوری و افراد دیگری به مجموعه اضافه شوند تشکیل حزب جامع و فراگیر دور از انتظار نخواهد بود. هماکنون بیشتر تشکلهای کشور همچون حزب جامعه اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی پزشکان، جامعه اسلامی فرهنگیان و... صنفی هستند و بحث تشکیل یک حزب جامع و فراگیر از مدتها پیش در فضای سیاسی کشور مطرح است، چون اگر چنین احزابی شکل نگیرد دولتی مثل دولت دهم روی کار میآید و وعدههایی میدهد، اما بعد تمام میشود بهطوریکه میبینیم هنوز دوره دولت دهم تمام نشده عملا عمر سیاسی ایشان رو به اتمام است. بنابراین هرچقدر افراد شاخصتری در هیأت موسس یک تشکل سیاسی قرار گیرند، آن تشکل از فردگرایی خارج شده و سازماندهی بیشتری پیدا میکند.

آیا مقدماتش فراهم است؟

نه تنها مقدماتش است صحبتهایی در این زمینه مطرح شده است گرایش خوبی هماکنون به سوی آقای روحانی وجود دارد، ضمن آنکه آقای ناطقنوری هم میتواند اضافه شود و کارها را سروسامان دهد.

مجمع روحانیون هم از آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری حمایت کرد. آیا اعضای مجمع روحانیون نیز میتوانند به حزب جامعی که شما سخن از آن میگویید اضافه شوند؟

اصلاحطلبان همه از آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری حمایت کردند، من الان نمیخواهم کسی را از دایره خارج یا به مجموعه اضافه کنم اما همین قدر میگویم که بحث روی جمع شدن ارگانها نیست بلکه افرادی از این ارگانها میتوانند برای ورود به هیات موسس انتخاب شوند تا بستری برای تشکیل یک حزب جامع معتدل و شناسنامه دار فراهم شود.

آیا این حزب جامع برای ماندگاری قادر است گفتمانسازی انجام دهد؟

مقام معظم رهبری کرسیهای نظریهپردازی را مطرح کردند که آنطور که باید از جانب مسئولان پیگیری نشد، مثل بحثهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و سیاست خارجی و علمی. من فکر میکنم که یکی از کسانی که میتواند این کار را راه بیندازد خود دکتر روحانی است. ایشان از لحاظ علمی در سطح بالایی است از لحاظ سیاسی هم همین طور، این کرسیهای نظریه پردازی در راس قدرت اجرایی قرار میگیرد. ایشان بهترین کسی است که می تواند این کرسیهای نظریهپردازی را اجرایی کند. یک نوع اجماعی از عقلای قوم برای انتخاب او بود در حالیکه کاندیداهای مختلفی حضور داشتند. شاید در مرحله اول هم شانس پیروزی او کم بود اما بالاخره اجماعی شد و
حمایت کردند.

یعنی بخش گفتمان سازی را باید آقای روحانی انجام دهد؟

او بهترین فرد برای اینکار است.

ظرف چهار سال گفتمانسازی انجام خواهد شد؟

lداقل مقدماتش میتواند انجام شود، مردم ایران از بلوغ سیاسی بسیار بالایی برخوردارند و یک انقلاب بسیار بزرگ را پایهریزی کردند و دارند حرکت در مسیر آن را ادامه میدهند. هماکنون بستر خوبی به وجود آمده و اگر رئیسجمهور مایل به شکلگیری جریان سیاسی جدید باشد میتواند فضای این کار را مهیا کند تا در قالب کرسیهای نظریهپردازی گفتمانی کارآمد در حوزه سیاسی برای تشکیل یک حزب جامع شکل بگیرد.

منبع:هفته نامه مثلث

https://shoma-weekly.ir/O5BKn4