نویسندگان: ارکی تئومیا- کارل بیلدت- ما به شدت نگران هیاهوی به راه افتاده در خصوص احتمال حمله نظامی به ایران به بهانه افزایش نگرانی از برنامه هستهای این کشور هستیم. این حمله نه تنها ناقض مفاد مصوبات سازمان ملل است بلکه میتواند موجی از تبعات منفی را در منطقه به راه انداخته و تاثیرات منفی بر تلاشهای ما برای رسیدن به اهدافمان در قبال ایران باشد. سالهای پس از ۲۰۰۳ سالهای موضع گیریهای جدی در قبال برنامه هستهای تهران و وضع تحریمهای جدید و البته از دست دادن فرصتهای طلایی توسل به راهکارهای دیپلماتیک و گفتگو با تهران بود.
اندک شکی وجود ندارد که ایرانیها در سال ۲۰۰۳ و پس از آن موضع گیری مشخصی در قبال برنامه هستهای داشتهاند اما با این همه امریکاییها موجی از احتمالات را در این خصوص در نظر گرفتند. پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران در سال ۲۰۰۹ میلادی امریکاییها تصور کردند که امکان مصالحه با تهران و ارائه پیشنهادهای سازنده به دولت این کشور برای مذاکره بر سر برنامه هستهای وجود ندارد و این در حالی بود که این تنها تصوری ساده بود و پیش زمینه منطقی در خصوص آن وجود نداشت. هیچ شکی هم وجود ندارد که اگر ما به توافق میان ایران و ترکیه با حضور برزیل در بهار ۲۰۱۰ فرصت نفس کشیدن داده بودیم اکنون در موقعیت بهتری قرار داشتیم.
اکنون پس از دو سال دست روی دست گذاشتن باید به دیپلماسی فرصتی دوباره داد. این بار هدف ما باید درگیر شدن در روندی دیپلماتیک با هدف اعتمادسازی در چند مرحله مداوم باشد چرا که نمیتوان خندقی از بیاعتمادی را یک شبه از میان برداشت. ایران با استناد به عضویت در معاهده منع تکثیر تسلیحات هستهای موسوم به ان پی تی از حقوق مشخصی برخوردار است اما وظایفی نیز برای این کشور تعیین شده است. در فاصله سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ ایران داوطلبانه به مفاد پروتکل الحاقی عمل کرده و بیش از امروز تن به بازرسیهای آژانس داد. اکنون نیز هیچ چیز به اندازه پایبندی مجدد به پروتکل الحاقی نمیتواند دیوار بیاعتمادی میان ایران و غرب را فروشکند.
غرب باید در مذاکرات خود با تهران به دولت این کشور اطمینان دهد که تنها خواهان گفتگو با این کشور در تمامی حوزهها و به شکل کامل است. حمله نظامی به تهران میتواند دورهای از تنش و تشنج را در منطقه به راه بیندازد. دورهای که پیش بینی تبعات آن عملا غیرممکن است. ادامه این روند میتواند به هستهای شدن دیگر کشورها در منطقهای که به آتشفشان سیاسی میماند منجر شود. این جنگ میتواند جهان اسلام و غیراسلام را درگیر خود کند.
این نوشتار به معنای درخواستی برای فرصت دادن به دیپلماسی نیست بلکه به رسمیت شناختن این حقیقت است که تنها گزینه غرب و امریکا مقابل ایران دیپلماسی است. صبر و اراده قوی لازمههای دیپلماسی هستند. اما پیش از آنها تمام طرفین درگیر در این پرونده باید به این باور برسند که دیپلماسی تنها راه است.
بین الملل
غرب تنها یک گزینه در برابر ایران دارد
غرب باید در مذاکرات خود با تهران به دولت این کشور اطمینان دهد که تنها خواهان گفتگو با این کشور در تمامی حوزهها و به شکل کامل است.
ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی