سیاسی

غربی ها برای هسته ای شدن ایران با هم رقابت داشتند

همه کشور‌هاغربی برای بستن قرارداد با ایران با یکدیگر مسابقه داشتند.

جزو نخستین دانش‌آموختگان فیزیک هسته‌ای در ایران است و در سه رشته تحصیلی سه فوق لیسانس دارد و یک دکترا. اولی را در سال ۴۵ از دانشگاه توکیو ژاپن در رشته مهندسی زلزله‌شناسی گرفت. بعد به ایران آمد و ضمن سربازی در نخستین دوره فوق ‌لیسانس فیزیک که همزمان با آغاز به کار رآکتور تحقیقاتی دانشگاه تهران در سال ۴۵-۴۴ برگزار شد، شرکت کرد و فارغ‌التحصیل شد و دومین مدرک فوق لیسانس خود را گرفت. بعد هم به آمریکا رفت و از آنجا هم یک فوق لیسانس و یک دکترا در فیزیک هسته‌ای گرفت.
سابقه کار دکتر حسن غفوری فرد در فعالیت‌های هسته‌ای از سال ۴۸ به بعد آغاز می‌شود.
دکتر غفوری فرد در ادوار مختلف نماینده مجلس بوده و همچنین سابقه وزارت نیرو و استانداری نیز دارد.
او از اساتید برجسته دانشگاه در رشته تخصصی خودش است.
آنچه پیش رو دارید خاطراتی است از وی درباره شروع فعالیت هسته ای در ایران.

* گام‌های اولیه ایران برای رسیدن به تکنولوژی هسته‌ای در آن زمان را چطور ارزیابی می‌کنید؟ با توجه به اینکه موانعی بر سر این راه وجود داشت از جمله مخالفت‌های آمریکا با انتقال تکنولوژی هسته‌ای به ایران، به ویژه توان دیپلماتیک ایران را در این مسیر چطور دیده‌اید؟  
در ایران شروع مطالعات هسته‌ای از سال ۴۵-۴۴ بود. اولین قرارداد جدی که بسته شد سال ۵۱ برای همین نیروگاه اتمی بوشهر بود که شما می‌بینید دقیقا ۴۰ سال طول کشید تا به طور کامل راه‌اندازی شود. در حالی که طبق قرارداد قرار بود پنج ساله به اتمام برسد. شاه در فاصله سال‌های ۵۱ تا ۵۵ چندین قرارداد هسته‌ای برای راه‌اندازی نیروگاه‌های اتمی منعقد کرد و قرار بود تا سال ۶۵ ما حدود ۲۲ هزار مگاوات نیروگاه هسته‌ای داشته باشیم که دو واحد ۱۲۰۰ مگاواتی آن در همین نیروگاه بوشهر بود. قرار بود در جاهای مختلف دیگر مثلا در دارخوین و اراک و تبریز و... در مجموع ۲۰ نیروگاه هسته‌ای داشته باشیم. وقتی انقلاب شد این دو واحدی که در بوشهر بود یکی ۸۵ درصد پیشرفت داشت و دیگری حدود ۶۵ درصد و اگر کار به‌ همان روند ادامه پیدا می‌کرد، نیروگاهی که تازه الان بعد از چهل سال تمام شده سال ۶۲ به اتمام می‌رسید.
 به هر حال شاه در این مسیر چندان کار دشواری در پیش نداشت، چون قبل از انقلاب کشورهای خارجی ایران را تشویق می‌کردند که نیروگاه اتمی داشته باشد. حتی سال ۵۴ که رییس‌جمهور فرانسه «ژیسکاردستن» به ایران آمده بود و به شاه گفته بود که اگر در همین دو روزی که من در ایران هستم یک قرارداد نیروگاه ببندیم در انتخابات بعدی من موفق‌تر خواهم بود، شاه دستور داده بود که ظرف ۴۸ ساعت قرارداد دو نیروگاه با او منعقد شود.

* ولی آمریکا چندان موافقتی با برنامه هسته‌ای ایران نداشت.
این طور نیست. همه کشور‌ها در آن زمان موافق بودند. تمام کشورهای غربی موافق بودند و برای بستن قرارداد با ایران با یکدیگر مسابقه داشتند.

* اما طبق خاطرات دکتر اعتماد، رییس وقت سازمان انرژی اتمی و مرور روزنامه‌های آن زمان، به خصوص بعد از روی کار آمدن کار‌تر سیاست‌های آمریکا در جهت عدم انتقال تکنولوژی هسته‌ای به کشورهای دیگر تغییر می‌کند. در کنفرانس انتقال تکنولوژی هسته‌ای هم که سال ۵۶ در تخت‌جمشید برگزار می‌شود بیانیه‌های شدیداللحنی علیه مواضع آمریکا صادر می‌شود. به نظر می‌رسد دلیل اینکه ایران در برنامه‌های هسته‌ای خود به سمت آلمان می‌رود هم همین بوده است...
قرارداد با آلمان سال ۵۱ بسته شده است و کشورهای اروپایی عمدتا موافق بودند. منتها آمریکا بعد از روی کار آمدن کار‌تر برای مدتی با این فعالیت‌ها مخالف بود. کار‌تر ابتدا با شاه ایران مخالف بود، چون شاه در انتخابات آمریکا به فورد رقیب انتخاباتی کار‌تر کمک کرده بود. ولی بعد از سه یا چهار ماه که کار‌تر وارد کاخ سفید شد و دید که منافع آمریکا و اسرائیل رابطه خوب با ایران را ایجاب می‌کند، (چون شاه به شدت از منافع اسرائیل در مقابل کشورهای مترقی منطقه مثل سوریه حافظ اسد و مصر زمان عبدالناصر و اردن زمان هاشمی حمایت می‌کرد) کار‌تر به شاه روی خوش نشان داد و او را به آمریکا دعوت کرد. بنابراین مخالفت کار‌تر با برنامه هسته‌ای ایران فقط مربوط به‌ همان مدت کوتاهی بود که او تازه بر سر کار آمده بود.

* با توجه به افق گسترده‌ای که شاه برای هسته‌ای شدن ایران در نظر داشت، شما چه ارزیابی از دانش و توان نیروی انسانی ما قبل از انقلاب دارید؟
توان علمی و تکنولوژیکی ما قبل از انقلاب قابل مقایسه با الان نیست. بعد از انقلاب پیشرفت ما فوق‌العاده بوده است. به عنوان نمونه عرض می‌کنم که در وزارت نیرو تقریبا در تمام موارد ما وابسته به پیمانکاران و مشاوران غربی بودیم. الان نه تنها در تمام موارد به خودکفایی رسیده‌ایم بلکه قادر هستیم خدمات فنی و مهندسی را به خیلی از کشور‌ها صادر کنیم. آن موقع حتی نصب خطوط برق هم با پیمانکاران خارجی بود. در حالی که الان ما خودمان نیروگاه می‌سازیم. مقالات علمی ما در سال ۶۰، ۶۱ حدود ۲۰۰ عدد در سال بود و الان حدود ۲۰ هزار مقاله در سال داریم. در تمامی رشته‌های فنی الان دکترا داریم در حالی که قبل از انقلاب در بسیاری از این رشته‌ها فوق لیسانس هم نداشتیم. اغلب کسانی که الان دارند کارهای هسته‌ای را پیش می‌برند فارغ‌التحصیلان داخل کشور هستند، از جمله شهید دکتر شهریاری. ایشان دانشجوی همین رشته‌ای بود که خود من در دانشگاه امیرکبیر ایجاد کرده بودم، دوره دکترای علوم و تکنولوژی هسته‌ای را خود من ایجاد کردم. من دو رشته دکترای هسته‌ای در ایران راه‌اندازی کردم، اولی همین علوم تکنولوژی هسته‌ای است که در سال ۶۵ ایجاد کردم. من اواخر سال ۶۴ از وزارت نیرو رفتم و سال ۶۵ این دوره را که اولین دوره دکترای فنی در کل کشور بود با همکاری سازمان انرژی اتمی راه‌اندازی کردم و بسیاری از افرادی که امروز در حال فعالیت در تاسیسات هسته‌ای ایران هستند فارغ‌التحصیلان همین جا هستند. وقتی ریاست دانشگاه امام خمینی را برعهده داشتم در سال ۸۵ دوره دکترای معماری هسته‌ای را ایجاد کردم و می‌توانم بگویم که دست کم در کل خاورمیانه چنین رشته‌ای فقط در ایران وجود دارد.

* ما نیروی انسانی لازم برای این توسعه آموزشی را داشتیم؟ شما به پشتوانه کدام توان علمی و انسانی در سال ۶۵ چنین کاری انجام دادید؟
 ما سعی می‌کردیم از همه امکانات‌مان استفاده کنیم. سازمان انرژی اتمی متخصصین زیادی داشت. ریاست وقت سازمان (دکتر امراللهی) خود یک دانشگاهی بود و علاقمند به توسعه علم و دانش.
 
* به هر حال تعداد زیادی از این نیرو‌ها بعد از انقلاب از ایران خارج شدند...
بله. متأسفانه چندین بار بر مبنای تصمیمات بدی که گرفته شد تعداد زیادی از این نیرو‌ها از ایران رفتند و حتی کانادا از ایران تشکر کرد که این تعداد دکترای هسته‌ای برایش فرستادیم. تعدادی از نیروی انسانی ما در‌ همان اوایل دهه ۵۰ که برای تحصیل به آمریکا فرستاده شده بودند رفتند و بازنگشتند و تعدادی هم وقتی انقلاب شد از ایران رفتند و تعدادی هم بعد از تنگناهای سیاسی که بعضی از مدیران ایجاد کردند رفتن را بر ماندن ترجیح دادند. مثلا دکتر «عظیما» که در لیزر استاد بود سال ۷۵ یا ۷۶ از ایران رفت. آقای دکتر «نفری» که بعد از انقلاب از ایران رفت ولی من رفتم و او را برگرداندم. دکتر نفری قبل از انقلاب عضو هیات علمی دانشگاه شریف بود و من عضو هیات علمی امیرکبیر بودم و با هم آشنا بودیم. منتها بعد از انقلاب به دلیل بعضی از تنگ‌نظری‌های سیاسی ایشان را از دانشگاه اخراج کردند. بعد من رفتم و با ایشان صحبت کردم و دیدم که ایشان واقعا به مملکت علاقه‌مند است و بی‌جهت سخت‌گیری کرده‌اند و ایشان را به ایران بازگرداندم. به هر حال با کمک همین فارغ‌التحصیلانی که در سازمان انرژی اتمی کار می‌کردند این رشته را راه‌اندازی کردیم.

* عمده فعالیت‌های هسته‌ای ایران در قالب قراردادهایی با طرف‌های خارجی انجام می‌شد. با توجه به اهمیت این قرارداد‌ها بعد از انقلاب هیچ تلاشی برای پیگیری و جلوگیری از لغو آن‌ها انجام نشد؟
یکی از اشتباهات بزرگی که آن موقع اتفاق افتاد و دولت بازرگان عجولانه اقدام کرد این بود که بسیاری از این قراردادهای مهم و بزرگ را یکجانبه لغو کرد. ما قرارداد ساخت یک نیروگاه با آلمان داشتیم و طبق قرارداد اگر آلمانی‌‌ها نمی‌آمدند ما می‌توانستیم ادعای خسارت کنیم. اما چون ما یک طرفه آن را لغو کردیم اتفاقا آن‌ها از ما ادعای خسارت کردند.
اشتباه دیگری هم که در این زمان انجام شد این بود که سازمان انرژی اتمی را از وزارت نیرو جدا کردند. در حالی که طبق قانون سازمان انرژی اتمی زیرمجموعه‌ای از وزارت نیرو بود یعنی در ابتدا وزارت آب و برق بود و بعد برای اینکه سازمان انرژی اتمی هم زیرمجموعه آن قرار بگیرد به وزارت نیرو تبدیل شد. بنابراین این اقدام هم اشتباه بود و هم خلاف قانون و نخست‌وزیر یعنی آقای موسوی این کار را خلاف قانون انجام داد. من به او هم تذکر دادم. چون وزارت نیرو قانون مجلس را داشت باید برای تغییر هم مصوبه مجلس را می‌گرفتند.

* توجیه ایشان برای این کار چه بود؟
ایشان می‌گفت که ما می‌خواهیم توان بیشتری برای این کار بگذاریم و کارهای نیروگاه را سریع‌تر پیش ببریم. با این کار اما سازمان انرژی اتمی را از نظارت مجلس خارج می‌کردند. از طرفی خود آقای نخست‌وزیر نه تخصص این کار را داشت و نه وقت آن را. من‌ همان موقع هم این را گفتم. آقای موسوی به من زنگ زد و گفت من می‌خواهم از شما اجازه بگیرم و سازمان انرژی اتمی را زیر نظر دفتر نخست‌وزیری بیاورم. گفتم چرا می‌خواهید این کار را بکنید؟ گفتند می‌خواهم با این موضوع فعال‌تر و دقیق‌تر برخورد کنیم. گفتم شما نه وقت این کار را دارید و نه تخصص این کار را، در حالی که طبق قانون این کار هم وظیفه ماست و هم در تخصص ماست. در هر حال این کار خلاف قانون و خلاف عقل و منطق انجام شد. بعد از نوشته شدن قانون اساسی هم تصریح شده بود که نخست‌وزیر و رییس‌جمهور نمی‌تواند کار اجرایی داشته باشد و هیچ سازمانی نمی‌تواند زیر نظر نخست‌وزیر و یا رییس‌جمهور باشد و باید زیر نظر وزرا باشد. بنابراین این کار خلاف قانون اساسی هم بود. هنوز هم نظر شورای نگهبان این است که هم سازمان انرژی اتمی و هم سازمان محیط ‌زیست اگر زیر نظر رییس‌جمهور باشند خلاف قانون اساسی است.
 در هر حال این کار را انجام دادند و همین باعث شد یک وقفه بیشتری ایجاد شود.

https://shoma-weekly.ir/YjBFa5