بسیاری از حوادث دچار ضایعه فراموشی می شوند ودر تاریک و روشن دالان تاریخ ممکن است هیچ ردی از آن پیدا نشود؛ اما برخی از حوادث هستند که بعد از گذشت حتی نیم قرن همچنان مثل روزهای اول بر پیشانی تاریخ می درخشند .

واقعه ای به نام بدر، از آن دست از وقایع است که از زمان نبی اکرم اسلام (ص) تا عصر حاضر یادآوربرهه ها و مقاطع تاریخ ساز است. اول بهمن یک هزارو سیصد و چهل وسه نیز یادآور یکی از بدرها است. واقعه ای که در طی آن شاخه نظامی مؤتلفه اسلامی به فریاد استنصار ولی فقیه شان لبیک گفته و چون ماه تمام در آسمان تاریخ معاصر که در مبارزه با تمام ظلم و استکبار به پاخاستند، می درخشد.

درسالروز یکم بهمن ماه؛ درگرامیداشت حرکت تاریخ ساز شهدای مؤتلفه اسلامی و اجرای حکم الهی درباره حسنعلی منصور که توسط این شهیدانعملیات بدر نامیده شده بود، دفتر خواهران حزب مؤتلفه اسلامی استان تهران به همت حوزه هفت خواهران شهر تهران مراسمی را برگزار کردند . در این مراسم دکتر اسدالله بادامچیان یکی از مبازرین انقلابی و همراهان شهید حاج صادق امانی و یارانش ، سخنرانی ایراد کرد . وی ضمن بزرگداشت این روز به تبیین حرکت مجاهدانه این شهدا پرداخت و این حرکت را در راستای پاسخ به ندای استنصار مرجعیت دینی بیان کرد و گفت : در زمانی که کاپیتولاسیون آمریکایی در ایران به دستور شاه و کارگردانی حسنعلی منصور مطرح شد، حضرت امام (ره) فریاد زدندو اعلام خطر کردند، که والله قلب من در فشار است ، ایران را فروختند ، اسلام رفت و به داد اسلام برسید و ... والله کبیره کرده است ، هرکس فریاد نزند و... مرجعیت دینی در این مقطع زمانی وظیفه را برای همگان از علما و طلاب، بازرگان، ارتشی، مردم عادی و ... مشخص کردند و لذا دیگر برهمگان این موضوع تکلیف شرعی شده بود . البته این فریاد حضرت امام(ره) از شناخت عمیق این موضوع بود که شاه با برگزاری رفراندوم قصد حاکمیت نظام غیر دینی و سکولار را داشت، به طوری که مطابق قانون اساسی مشروطه با فداکاری شهید شیخ فضل الله نوری و شهید والامقام مدرس ، دین اسلام و مذهب اثنی عشری ، دین رسمی کشور محسوب می شد.

نایب رییس شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی به نقش اعضایمؤتلفه اسلامی در روند آگاهی دهی و اطلاع رسانی مردم از سخنان حضرت امام (ره) و این توطئه بزرگ مذهبی ملی اظهار داشت: رژیم و مجلس که در خفا لایحه مصونیت مستشاران آمریکایی و بیگانه را به تصویب رسانده بودند ،این سند توسط یکی از اعضای نفوذی مؤتلفه اسلامی در مجلس عکس برداری شد و نزد امام (ره) فرستاده شد و ایشان به صورت محکم بر مواضع خود ایستادگی کردند به طوری رژیم در مقابل آن حوادث 15تا 18 خرداد 42 و کشتار مردم و نهایتا تبعید و خلع لباس حضرت امام (ره) را انجام داد. اما آنچه مهم بود رژیم آن زمان متوجه شد که انتشار نوار و مواضع حضرت امام (ره) و برگزاری تظاهرات مردمی و کنترل آن ... توسط یک تشکیلات منسجم صورت می گیرد ، لذا به دنبال شناخت و دستگیری این تشکیلات بود که در واقع هئیت موتلفه اسلامی و جامعه مبارزین روحانیت در آن نقش اساسی داشتند .

وی ادامه داد: از طرفی بعد از حوادث 15 خرداد ، در مؤتلفه اسلامی به عنوان یک تشکل سیاسی و الهی این ذهنیت به وجود آمد که تنها با کارسیاسی نمی توان مبارزه را ادامه داد لذا شاخه مسلح با سرپرستی شهید عراقی و شهی امانی آن برای جهاد مسلحانه با اذن حضرت امام (ره) در کنار شاخه سیاسی با مسوولیت مرحوم عسکراولادی و شهید اسلامی تشکیل شد. بعد از تبعید حضرت امام و عدم دسترسی به ایشان ، شهید مطهری معتقد بودند که با شرایط پیش آمده بایدسران رژیم باید به خاک بیفتند تا روحیه مبارزه در مردم باز سازی شود. وقتی این مطلب نزد شهید اسلامی و امانی از ایشان نقل شد شهید امانی نفس عمیقی کشید و گفت الحمالله اجازه را دادند. زیرا حضرت امام (ره) فرموده بودند که اگر زمانیمن در دسترس نبودم به آقایان بهشتی و مطهری و انواری رجوع کنید و اکنون آقای مطهری(ره) این حکم را داده بودند .

بادامچیان بااشاره به شبهاتی که در رابطه با اذن شرعی این اقدام مطرح می کنند ،اذعان داشت: بعد از تبعید حضرت امام (ره) رژیم به کار خود ادامه داد و از طرفی منصور که خود یک فراماسونر انگلیسی – آمریکایی بود شروع به توهین و حرمت شکنی علیه مراجع و حضرت امام (ره) کرد که در فضای حرمت شکنی برنامه های خود را پیش ببرد. بعد از بررسی ها بهعلت عدمدسترسی به حضرت امام(ره) لذا خدمت حضرت آیت الله میلانی، مرحوم آقای خاموشی و حاج علی اکبر حاجی حیدری و عباس مدرسی رسیدند؛ که ایشان هم حکم مهمورالدم بودن شاه و منصور را فرمودند و هم حکم اجرا دادند به طوری که فرمودند هر مسلمانی که بتواند این کار را انجام دهد در نزد خدا مأجور است. لذا حکم شرعی برای این کار صادر شد. یعنی مؤتلفه اسلامی در اعدام انقلابی منصور حکم شرعی خود را از حضرت آیت الله میلانی گرفت. لذا تمام این عزیزان شهید عراقی، شهید امانی و بخارایی و هرندی و نیک نزاد و ... به وظیفه شرعی خود عمل کرده اند نه آنکه کسی را ترور کنند. لذا آنها شاه را نتوانستند بزنند ولی منصور را موفق شدند.

وی افزود: بنده به علت آنکه اعتراف نکردم بعد از آزادی زندان، خدمت آیت الله میلانی رفتم و شرح و گزارش وقایع در زندان را عرض کردم و بعد تا از ایشان خواستم تا اگر اجازه می دهید حکم شاه را اجرایی کنم ایشان فرمودند که الان وظیفه نیست شرایط شما آماده نیست گفتم، همه چیز مهیا استو مشکلی نیست! ایشان فرمودند آن موقع که گفتم شاه را بزنید شما تشکیلات داشتید و اگر شاه زدهمی شد امکان داشت که حکومت اسلامی را با تشکیلات داشته باشیم، اما الان تشکیلات دچار آسیب شده و اگر شاه از بین رود یک چهره و مهره ناشناخته را بر سر کار می آید و تا آن را بشناسیم، آسیب بسیار دارد. لذا الان وظیفه نیست.

عضو شورای مرکزی حزبمؤتلفه اسلامی خاطر نشان کرد: در شب عملیات در یکم بهمن در ماه مبارک رمضان این شهدا در منزل شهید بخارایی جمع شدند و دعا و رازو نیاز کردند . این موضوع را دوباره بایکدیگر بررسی کردند که آیا در انگیزه ها و برنامه هایشان چیزی خلاف حجت شرعی می یابند؟ آیا این حرکت،حرکت خدایی و برای رضای الهی است یا از روی احساسات و مسایل سیاسی است ؟ بعد از اطمینان قلب پیدا کردند که حرکتشان خدایی است. لذا هدف خود را تحت عنوان (محرک و هدف ما در شروع مبارزات مثبت ) نوشتند. حتی برای تمام رجال و سفارتخانه ها نامه نوشتند که تمام آن به دست ساواک افتاد. همچنین برای اطمینان بیشتر بر روی اسلحه خود شعار نوشتند: حکومت فردی شاه موقوف، ملت شاه را نمی خواهد، ما حکومت اسلامی را می خواهیم و ... که اگر این اسلحه هم به دست رژیم افتاد این هدف مشخص باشد .

وی یاد آور شد: در دادگاه هم به دنبال این نباشند که از شهادت باز بدارند، بلکه در حقیقت به دنبال این باشند که حرف و حرکتشان برای اسلام و مرجع دینی شان و انقلاب چه بازتابی خواهد داشت؟ مشخص شد آن چهار نفری که در معرض شهادت هستند چه چیز بگویند و حتی دیگران چه چیزی بازگو کنند و بقیه چگونه سخن بگویند. به همین علت حرکت این عزیزان یکی از قوی ترین نمونه های عمل مکتبی الهی است. حتی بعد از عملیات و زندگی مخفی شهید صادق امانی یک روز خواستم دو فرزندش را برای دیدار نزد ایشان بیاورم ابتدا قبول کردند، اما بعد گفتند نه می ترسم ذره ای از اخلاص و نیت هم کاسته شود. این ویژگی تنها در در مردان الهی یافت می شود. که البته این اخلاص عمل بود که باعث شد که کاپیتولاسون آمریکایی در ایران اجرا نشود، نهضت متوقف نگردد و به تدریج مبارزه عمق یافت و با حرکت میلیونی مردم این انقلاب به پیروزی رسید و رژیم را سرنگون کرد. لذا حرکت این شهدا در یک بهمن یک نقطه عطفی در طول تاریخ انقلاب و تاریخ مبارزات و تاریخ اسلام برای تشکیلاتی است که تمام عملکرد خود را با مرجعیت دینی و الهی هماهنگ می کند.