** درباره اینکه چرا کسی در انتخابات نیامد که نخ تسبیح اصولگرایان شود،باید گفت؛ به هر حال این یک نقطه ضعف است و من از این که این اتفاق نیفتاد حمایتی نمی کنم. ما اکنون معتقدیم که محوریت جامعتین معتبرترین محوریت برای اصولگرایان است.
اصولگرایان زمانی که در اوج غرور باشند همین اتفاقی که برایشان روی می دهد که این بار هم افتاد اما اگر بدانند که این غرور باعث شکست شان می شود، بار دیگر به محوریت گرایش پیدا می کنند.
** تعداد افراد شورای مرکزی حزب موتلفه که کار خالص تجاری انجام می دهد، به پنج نفر هم نمی رسد اما جوی علیه بازار و بازاری در ذهن عده ای از روشنفکران به وجود آمده است زیرا در انقلاباتی مانند مشروطه و پانزده خرداد نقش بازار و بازاری موثر بوده است.
** قبل از انقلاب تعدادی از اعضای موتلفه اهل تجارت و کسب و کار در بازار بودند و شاید این صفت بازاری بودن از همان ابتدای انقلاب به موتلفه داده شد؛ از همان جا خط کشی های سیاسی و جناح بندی هایی مرسوم شد و دو طرف به جناح بازاری و غیربازاری مشهور شدند که حتی دعواهای درون حزب جمهوری اسلامی هم از همانجا سرچشمه گرفت و این صفت بازاری ها برای موتلفه ای ها انتخاب شد.
** موتلفه ای ها هم به رغم تمام تغییرات و تحولاتی که در این 25 سال اخیر افتاده، نمی توانند خود را از کسانی که کار تجارت یا صادرات و واردات را انجام می دهند، جدا کنند.
**در موتلفه اگر بگوییم که مشکل مالی داریم حق مطلب ادا نشده و باید بگوییم بحران داریم؛ بر خلاف تصویری که در بیرون هست، برای اداره موتلفه اگر همت کل اعضای ما در سراسر کشور نباشد امکان تامین هزینه ها را مطلقا نداریم.
** برخی می گرددند که چیزی به موتلفه بچسبانند. مثلا می گویند تجارت کشور در دست موتلفه است در حالی که موتلفه کار اقتصادی نکرده و نمی کند و ممنوع هم هست؛ البته ممکن است برخی اعضای موتلفه بدون اینکه ارتباطی با عضویت شان در حزب داشته باشد تاجر موفقی هم باشند، اما بار مالی حزب روی دوش یک یا چند نفر سرمایه دار نیست.
** آقای آل اسحاق نه کار تجاری دارند و نه کار بازاری، تعجب می کنم چون یک عده تصور می کنند چون ایشان رییس اتاق بازرگانی تهران است پس حتما یک تاجر متمولی هستند. اصلا ایشان کار شخصی تجاری انجام نداده است و به این دلیل که از اوایل انقلاب مسوولیت هایشان در کارهای صنعتی و بازرگانی بوده رییس اتاق بازرگانی تهران شده است.
** حبیب الله عسگر اولادی هم اصلا یک ریال درآمد تجاری بازاری و شرکتی ندارد، برخلاف آنچه در بیرون از ایشان یک تاجر متمول تصویر کرده اند، اما اسدالله عسگر اولادی یک تاجر معتبری است.
** اینکه بگوییم موتلفه به وسیله بازاری ها اداره می شود سخنی بی مبناست در حال حاضر با ترکیبی که ما در شورای مرکزی داریم، بازار حتی کمتر از سهم خودش در مدیریت موتلفه عضو دارد. این نادرست است که موتلفه امروز را با موتلفه 50 سال قبل که پایه گذارانش بودند بازاری بودند، مقایسه کنیم.
** ما اصلا دخالتی در بازار نداریم اما برخی شخصیت های که در حزب هستند به دلیل اینکه کار اقتصادی دارند به عنوان شخص خودشان اثراتی دارند اما اگر کسی بعد از انقلاب نشان داد که موتلفه اسلامی در یک کار کوچک یا بزرگ اقتصادی شرکت داشته آن وقت بقیه اتهاماتی که می زنند را قبول می کنیم.
** اینکه آقای عسگراولادی سه سال پیش درباره تعطیلی بازار در اعتراض به افزایش سه درصدی مالیات بر ارزش افزوده نامه نوشته باشد، درست نیست و به کسی نامه ای ننوشتند؛ آقای عسگر اولادی زمانی که احساس می کردند مساله ای ممکن است باعث بحران برای نظام شود، وظیفه خودشان می دانستند که کمک کنند.
بنابراین در آن جریان هم اگر وساطت ها و مذاکراتی کردند به این دلیل بود که تلقی بیرونی اعتصاب در بازار تلقی منفی برای جمهوری اسلامی ایران است؛ ایشان به عنوان موتلفه در آن موضوع دخالت نکردند، بلکه به عنوان شخص حبیب الله عسگراولادی دخالت کردند.
** اگر اصولگرایان تندرو را یک طیف در نظر بگیریم؛ آنها هیچ وقت از مواضع آقای عسگراولادی حمایت نکردند و در مقابل ایشان قرار گرفتند.
** تشکیلات یک حزب باید به گونه ای برنامه ریزی کند که در مجلس و شورا و ریاست جمهوری مردم به نامزدهایش رای بدهند، اما ما با مساله خاصی در فضای سیاسی چند سال اخیر مواجه بودیم؛ ما در شرایط فعلی کشور به خصوص بعد از دوم خرداد 76 که منجر به پیروزی رقیب ما در ریاست جمهوری شد و مجلس ششم با اکثریت رقبای ما تشکیل شد مصلحت جریان اصولگرایی را در این می بینیم که تشکل ها برای هر انتخابات مختلفی سعی در ائتلاف روی نامزدهای واحد داشته باشند.
** اگر موتلفه خودش جدای از سرنوشت اصولگرایی وارد میدان می شد، ممکن بود موفقیت های مقطعی و محدود داشته باشد، اما جریان اصولگرایی با این شیوه تفرق و جدایی قطعا شکست می خورد و ما در محاسبات خود پیروزی جریان اصولگرایی را بر پیروزی موتلفه ترجیح دادیم.
** ما خیلی نگران و دلواپس اظهارنظرهای دیگران بخصوص اظهارنظرهای سطحی نیستیم؛ تردیدی نیست که ما در کشور جریان اصولگرایی داریم که اگر متفرق وارد انتخابات شود، چه بسا شکست می خورد؛ در این جند سال اینگونه بوده است برای مثال در انتخابات مجلس هشتم در سمنان مجموعه رای اصلاح طبلان 20 هزار رای است و اصولگرایان 40 هزار رای یعنی دو برابر، اما در این انتخابات اصلاح طلبان پیروز شدند و دلیل آن هم روشن است از جریان اصولگرا سه نفر آمدند و از اصلاح طلبان یک نفر.
** اینکه چرا در بزنگاه های تاریخی موتلفه با وجود داشتن تشکیلات همیشه انتخابش عقب نشینی بوده، مورد اعتراض برخی افراد در داخل مولفه هم هست. پاسخ ما این است که تفرق در جریان اصولگرایی را ملازم شکست می دانیم.
** اگر جریان اصولگرایی جزیره ای در انتخابان شرکت کند، باعث شکسته شدن رای ها می شود. آنجایی که بین موفقیت مقطعی و کل اصولگرایان تعارض پیش می آید موفقیت اصولگرایان را ترجیح می دهیم که البته می دانیم در مواردی از این دست به ما اعتراض هم می شود.
** درباره نظر حزب موتلفه درباره آقای هاشمی، ما بارها تکرار کرده ایم که درباره آقایان هاشمی یا احمدی نژاد و برخی شخصیت های دیگر مطلق کردن این شخصیت ها چه در جهت منفی و چه در جهت اثبات آنها کار دستی نبوده و نیست؛ آنجایی که هاشمی رسما می گویند که من به همه گفته ام که من سر سه موضوع با هیچ کس معامله نمی کنم نظام اسلامی، ولایت فقیه و شخص آیت الله خامنه ای، نظر آقای هاشمی با موتلفه صد در صد انطباق دارد.
** هاشمی را به عنوان مجتهد سیاسی قبول داریم، منتهی این قبول داشتن به این معنی نیست که حرف های او وحی منزل است و برای ما تکلیف شرعی می آورد.
** ما در سال 89 هم با آقای هاشمی ملاقات داشیم که عده ای هم به موتلفه اعتراض کردند که اصلا چرا شما رفتید؛ اکثر افرادی که به این دیدار اعتراض کردند از خوب حزب نبودند افرادی مثل آقای الهام و کسانی بودند که جبهه پایداری را تشکیل دادند. مواضع تندی علیه موتلفه گرفتند و رسانه ای هم کردند.
** ما از مهر 91 در تحلیل های خود به این نتیجه رسیدیم که اصولگرایان ناگریز از ائتلاف هستند و بعد در جلسه ای به این نتیجه رسیدیم که اگر لازمه ائتلاف این باشد که موتلفه از نامزد خود صرف نظر کند، آیا حاضریم یا خیر؛ در تمام مذاکرات با آقای مصباح و سایر علما گفتتیم که ما داریم پیشنهاد ائتلاف مطرح می کنیم و اگر این ائتلاف به ثمر نشست و یک نفر انتخاب شد دیگران باید کنار بروند.