سیاسی

عملى کردن سند الگوى پیشرفت به هیچ مسئولى مجال رفاه تجملى نخواهد داد

عملى کردن الگو به هیچ مسئولى مجال نخواهد داد که به رفاه تجملى خود و خانواده خود بپردازد بلکه در این راه تنزل درجه هم خواهد یافت
یکی از موارد مهمی که در خصوص سند الگوى پیشرفت باید در نظر گرفت بحث و نحوه اجرای آن هست.سند چشم انداز بیست ساله و مرور آن نشان می دهد در بسیاری از موارد اصلی آن کشور در بحث اجرا موفق نبوده است.مهندس میرسلیم در این خصوص بیان می کند: براى عملى کردن الگو به دست کسانى ممکن است که براى رأى آوردن از مردم و سررشته امور را به دست گرفتن به نمایندگى از مردم ، به دنبال عوام فریبى نباشند و بیت المال را با ترفندهاى مختلف و ظاهراً

عدالت خواهانه ، براى به قدرت رسیدن خود هزینه نکنند. اینها انحرافاتى است که در مردم سالارى ما هم رخ داده است.

مشروح گفتگوی خبرنگار هفته نامه شما را با مهندس سیدمصطفی میرسلیم نایب رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی را در ادامه مطالعه فرمایید.

سند مهمى را که مقام معظم رهبرى درباره الگوى پیشرفت ابلاغ فرموده اند؛ نظر کلى شما درباره این سند چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم. الگوى اسلامى ایرانى پیشرفت سندى است که با پشتوانه هفت سال کارشناسى آماده شده و دربرگیرنده مطالعات و تتبعات متنوع تاریخى ، اجتماعى، سیاسى ، فرهنگى، امنیتى و اقتصادى، فلسفى و اعتقادى است و اکنون براى بررسى تکمیلى و انتقادى ، ازجمله ، در اختیار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرارگرفته است. این سند جنبه ابداعى ندارد ولى کار ارزشمندى را به لحاظ شناخت و کشف آن الگو، منطبق بر شرایط کنونى کشور، نشان مى دهد و به نظرم کوشش موفقى است که ان شاءالله با این بررسى هاى تکمیلى شکل نهایى کاربردى مناسبى را پیدا خواهد کرد.

آیا در تدوین این سند ، به لحاظ محتوایى، تمام شرایط داخلى و خارجى منظور شده است؟

در هنگام تدوین سند چشم انداز بیست ساله که از جنس همین سند الگوى اسلامى ایرانى پیشرفت است، على رغم تذکراتى که داده شد، تهدیدهایى که متوجه کشور بود منظور نگردید بویژه تحریمها. این قبیل سندها که صرفاً جنبه نظرى ندارند و همان طور که از نامشان پیداست ویژگى الگویى دارند، هدفشان کاربردى است و نمى توانند بدون توجه به زمینه هاى کشورى و جهانى موجود و دشمنى هایى که علیه ما ابراز و اعمال مى شود و فارغ از مجموعه تهدیدها تدوین شوند. حتماً باید برآورد دقیقى از آن تهدیدها و آثار و تبعات آن بر سرنوشتمان داشته باشیم و چگونگى خنثى سازى آنها را پیش بینى کنیم والا دچار همان وضعى مى شویم که امروز پس از گذشت ١٣ سال از ابلاغ سند چشم انداز بیست ساله گرفتار آن شده ایم. سند چشم انداز نیز بسیار مهم و جالب و نوید بخش است ولى اگر بگویم در این سالها یک قدم نتوانستیم براى تحقق اهداف آن برداریم اغراق نیست ، حتى پسرفت داشته ایم! چرا؟ چون از ابتداى تنظیم سند در سال ٨٢ نخواستیم واقعیت دشمنى و خباثت استکبار و تحریمها را در زمینه آن منظور کنیم.

منظورتان این است که ما در چهل سال گذشته هیچ پیشرفتى نداشته ایم؟

ابداً! ما در چهل سال گذشته با
کوشش هاى علما و دانشمندان این آب و خاک و ایثار بى نظیر مردم و جانفشانى جهادگران و تلاش رزمندگان و زحمات کشاورزان و صنعتگران و کارمندان مخلص... اجازه نداده ایم تمدن اسلامى ایرانى مان خدشه دار شود و در این مسیر دستاوردهاى ارزشمندى به لطف خدا نصیبمان شده است؛ اما اگر وضع خود را با آنچه در آرمان هاى قانون اساسى ذکر کرده ایم یا اهدافى که اخیراً در چشم اندازبرشمرده ایم مقایسه کنیم ، متوجه مى شویم که در اغلب موارد از آرمانها فاصله گرفته ایم و از اهداف دور شده ایم. آنچه مى خواهم در این جا بر آن تأکید کنم فقدان پژوهش همه جانبه و عمیق درباره چرایى عدم نزدیک شدن به آرمانها و عدم تحقق اهداف است و نه نفى دستاوردهاى ارزشمندى که بخش عمده آن مرهون ایثار رزمندگان و خون شهداى والامقام ما و قلم علماو دانشمندان اهل عمل و مخلص ما است. اگر بدون تعصب و عالمانه به آن سؤال و آن چرایى جواب ندهیم و نواقص خود و تهدیدهاى خارجى را تجزیه و تحلیل نکنیم ، نباید پنجاه سال بعد از امروز ، خداى ناکرده براثر عدم جامه عمل پوشیدن الگوى اسلامى ایرانى پیشرفت جز ملامت و سرزنش خود حسرت دیگرى بخوریم.

غیر از تهدیدها، در مسیر پیشرفت به چه نکات دیگرى باید عنایت داشت؟

این بحث طولانى را در بسیارى از انتشارات مرکز الگوى اسلامى ایرانى پیشرفت ، بزرگوارانى به صورت مفید و آموزنده انجام داده اند. به طور خلاصه در سه بند پاسخ سؤالتان را مى توان هدایت کرد:اولاً باید به آن مقصدى که مى خواهیم برسیم و آن مقصودى که نتیجه پیشرفت باید باشد عنایت کنیم و فراموش نکنیم که مقصد و مقصود ما باعث خشنودى خداى متعال باشد. این جا فرق عمده ما و دیگران در زمینه پیشرفت هویدا مى شود. براى ما پیشرفت مادى و معنوى، بدون کسب رضایت حق تعالى نه مطلوب است و نه پسندیده.

ثانیاً با حفظ عشق و علاقه به آرمانها و اهداف مقدسمان از واقعیت هاى اجتماعى و تاریخى نباید فاصله بگیریم و فکر کنیم ره صد ساله را یک شبه مى توان طى کرد. ایرانیان در گذر تاریخ نقاط اوج داشته اند ، نقاط حضیض را هم تجربه کرده اند: گاهى قدرت اول جهان بوده اند و گاهى پس از هجوم اسکندر مقدونى خفت سیطره سلوکیان را تحمل کرده اند؛ در دورانى زنجیرهاى ظلم و تبعیض ساسانیان را گسستند و به لطف خدا به آغوش عدالت اسلامى پناه بردند و براى حقانیت اسلام با خلفاى اموى و عباسى در افتادند و سعى کردند از مفاسد آنها خود را در امان نگهدارند و در همان ایام سرمنشأ پیشرفتهاى حیرت آور علمى و تمدنى در تاریخ بشر شوند؛ سپس گرفتار یورش هاى چنگیزى و تیمورى شدند که هضم آنها سه قرن از تاریخ ما را به حضیض کشاند. پس از فراز و فرودهاى صفویان و به دنبال آنها افشاریان و زندیان، گرفتار دو قرنبى لیاقتى قاجاریان و از خودباختگى پهلویان مى شویم که منجر به ظهور نهضتهایى همچون مشروطه و استقلال صنعت نفت از بیگانگان مى شود و در نهایت به قیام ١٥ خرداد ٤٢ و پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى در ١٣٥٧ مى رسد که ما اینک وارث آنیم. همه اینها که بسیار به اختصار یادآورى کردم، نشانمى دهد که ظرفیتهایى در ایرانیان وجود دارد که مانع از بین رفتن آنها و منحل شدنشان در سایر تمدنها گشته است. ما موظفیم آن ظرفیتها و نقاط برجسته را بشناسیم همان طور که موظفیم نقاط ضعفمان را که در مقاطعى از تاریخ ما را به سقوط کشانده ایت شناسایى کنیم. هیچ پیشرفتى در آینده بدون شناخت نقادانه آن قوت و ضعفها میسر نمى شود. آن نقاط قوت است که نشان مى دهد ما تا کجاها مى توانیم اوج بگیریم و نیز آن نقاط ضعف است که مشخص مى کند از کجا ممکن است شکست بخوریم.

ثالثاً بعد از شناخت دقیق قابلیتها و استعدادهاى اجتماعیمان باید به این نکته عنایت کنیم که همه استعدادها ناگهان شکوفا نمى شود و همه ضعفها با یک تصمیم محو نمى شود : اصلاح کاستى ها و شکوفایى استعدادها روندى را مى تواند طى کند که در آن گسست و ناپیوستگى راه ندارد و غیر از اعتقاد قلبى و نیت صادق نیازمند تمرین و ممارست است؛ همه استعدادها ناگهان شکوفا نمى شود و همه قابلیتها آناً بارور نمى گردد؛

ما مى توانیم با طراحى مناسب الگو، شیب تحول مثبت اجتماعى را به صورت پیوسته افزایش دهیم. این همان حالتى است که از نظر اجتماعى و نه فردى، میسر است و عملا رخ خواهد داد.

الزامات عملى شدن الگو را در چه امورى مى دانید؟

با این الگوى پیشرفت ما مى خواهیم در راهى گام برداریم که راه خدا است. قرارگرفتن در این راه و کوشش کردن در آن و باقى ماندن بر آن ، نسل اندر نسل، البته ما را به اوج پیشرفت مى رساند اما مستلزم زحمت کشیدن مسئولان و مدیران حکومتى از یک سو و قاطبه مردم که خود در نظام مردم سالارى دینى ، بخش مهمى از حاکمیت اند، از سوى دیگر است.

منظورتان از اهتمام مسئولان و مدیران دقیقاً چیست؟ مگر هم اکنون آنها زحمت نمى کشند؟

چرا! همه تقلا مى کنند ولى جهد و کوشش براى عملى کردن الگو به دست کسانى ممکن است که براى رأى آوردن از مردم و سررشته امور را به دست گرفتن به نمایندگى از مردم به دنبال عوام فریبى نباشند و بیت المال را با ترفندهاى مختلف و ظاهراً عدالت خواهانه براى به قدرت رسیدن خود هزینه نکنند. اینها انحرافاتى است که در مردم سالارى ما هم رخ داده است: گنج بدون رنج را به مردم قول دادن و بدعت توزیع یارانه نقدى بدون هدفمندى را ایجاد کردن و ادامه دادن؛ رفاه طلبى و آسایش آنى را به مردم وعده دادن و مقتضیات برحق آن را که اشتغال مولد است تفهیم و پیگیرى نکردن! آرى، عملى کردن الگو به هیچ مسئولى مجال نخواهد داد که به رفاه تجملى خود و خانواده خود بپردازد بلکه در این راه تنزل درجه هم خواهد یافت ، پس اگر فردى که نامزد مى شود ، آمادگى چنان فداکارى را ندارد، نباید وارد صحنه مسئولیتهاى حکومتى شود. قانون انتخابات موجود اجازه نمى دهد اصالتها محترم شمرده شود؛ اجراى الگو نیازمند انتخاب افرادى است که با دامن زدن به عقلانیت مردم رأى آورده باشند و نه با تحریک احساسات دنیاطلبانه و منفعت جویانه آنى. ما باید بدانیم که رسیدن به قله پیشرفت در بلند مدت الزاماً توأم است با سختکوشى و قناعت در کوتاه مدت : هیچ قومى در هیچ مقطعى از تاریخ بشریت تجربه اى جز این الزام را به دست نداده است.

بنابراین در مورد مردم نیز شما قائلید به مراعات الزاماتى؟

تکرار مى کنم در مردم سالاریها به طور کلى و در مردم سالارى دینى بویژه ، مردم بخش مهمى از حاکمیتند و بدون همراهى و همیارى و همدلى آنها به پیشرفتى نائل نخواهیم شد. ما باید یاد بگیریم و به فرزندان خود یاد بدهیم که قانون را محترم بشماریم نظم را مراعات کنیم، پایبند اخلاق و تقوا باشیم. اینها در دوران نوجوانى خصوصاً و سپس در دوران جوانى نهادینه مى شود؛ در این جا است که وظیفه اساسى آموزش و پرورش که شغل انبیاء است یعنى تزکیه جانها و تعلیم کتاب و حکمت ، روشن مى شود. از رایگان بودن آموزش و پرورش ما فقط جنبه اقتصادى آن را گرفته ایم و همان را هم بسیار بد پیش برده ایم در حالى که اصل رایگانى نشان دهنده اجبارى بودن است یعنى هیچ بهانه اى حتى عدم تمکن مالى اولیا نباید مانع آموزش و پرورش شود. پدران و مادران باید با اصرار خواهان آن باشند که منزه ترین و فداکارترین و آگاه ترین افراد براى تربیت فردندانشان گزینش شوند و بر این فرآیند جداً و مستمراً نظارت کنند. اگر مشتاق ترویج الگوى اسلامى ایرانى پیشرفتیم باید قبل از هرچیز خود را مهیا کنیم تا نسلى با برخوردارى از موجه ترین آموزگاران براى فداکارى اعتقادى و میهنى تربیت شوند و سپس آن نسل مهیا و مجهز شود براى حضور و عمل در صحنه فداکارى و تداوم بخشیدن آن به نسل بعدى. مردم راهى جز این براى نجات و فلاح ندارند. از خدا مى خواهیم توفیق آن را نصیب همه ما بفرماید.

https://shoma-weekly.ir/BYgYMp