بین الملل

علت نگرانی ترکیه و عربستان از تصرف حلب

گذر زمان نشان می‌دهد که عربستان چنین قابلیتی را ندارد. لذا من فکر می‌کنم که با چانه‌زنی و رایزنی با رقبای عربستان که در منطقه هستند یا حتی کشورهای عربی که رابطه خوبی با عربستان ندارند، می‌توانیم فضای جدید و بلوک‌بندی جدیدی درست کنیم که فشار عربستان را کنترل نماییم.
عربستان ادعای حضور نظامی در سوریه را داشت. پس از آن ظریف این حرکت را یک بلوف خواند و بعد تحلیل های تیم رسانه ای آغاز شد. با دکتر حسن لاسجردی عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی و کارشناس رسانه و امور بین الملل در این باب به گفتگو نشسته ایم.

در مورد ادعایی که عربستان مبنی بر حضور در سوریه دارد آقای ظریف گفتند این حرکت عربستان یک بلوف سیاسی است. ارزیابی شما از این گفته چیست؟

از زمانی که بحث اعزام نیروی زمینی مطرح شد همه تحلیلگران داخلی و خارجی بر این باور بودند که عربستان در شرایط فعلی به دلایل مختلف توان و آمادگی این کار را ندارد و نکته اول این بود که شرطی که عربستان گذاشت و گفت به شرطی نیرو اعزام میکنم که فرماندهی آن با آمریکا باشد، نشان می دهد حرکت مشروط، حرکتی است که عربستان نمی تواند مدیریت نماید و چون نمی تواند مدیریت کند خیلی جدی نمی تواند این کار را انجام دهد. نکته دوم این است که اگر عربستان می خواهد نیرو وارد کند آیا نیروهای خود را وارد می کند یا نیروهای مزدور و دست پرورده را؟ خیلی ها بر این باور هستند که عربستان با توجه به این که در یمن و مرزهای خودش و در بحث های داخلی خود به اندازه کافی نیرو ندارد لذا در سوریه می خواهد نیروهای مزدور که مزد می گیرند را وارد کند. اگر چنین کاری کند _که همین الان هم نیروهایی که در سوریه هستند به همین گونه اند_ یعنی نیروهای داعش و النصره و ... و کسانی که از 80 ملت هستند و قسمت اعظم هزینههای آن را عربستان میدهد و از طرف ترکیه با حمایت مالی عربستان آمدهاند، همین طور هستند. نکته دیگر که شاید خیلی مهم باشد این است که خیلیها بر این باورند که خواست قدرتهای بزرگ مثل آمریکا، روسیه، فرانسه، آلمان، چین و... بر این است که در سوریه روند سیاسی پیگیری شود. دو سه هفته پیش کنفرانس پاریس و قبل آن ژنو و قبل آن وین را داشتیم. اصلا خواست کشورها یا به نوعی بازیگران بزرگ این است که در سوریه روند مذاکرات سیاسی پیش برود و عربستان الان ساز مخالف میزند و به طور حتم این ساز مخالف مورد اقبال قدرتهای بزرگ که در سوریه هستند، نیست. گذشته از عدم توان عربستان شاید سؤال مهمتر این باشد که چرا الان عربستان این موضوع را علم کرده است؟ خیلیها معتقدند که علت اساسی موضعگیری مشترک عربستان و ترکیه شکستهای نیروهای تروریستی در سوریه است. بعد از اینکه روسیه وارد تحولات سوریه شده است و ایران کمکهای مستشاری خود را در همین مدت زیاد کرده است، ارتش پیروزیهای خوبی داشته است. حومه دمشق و جاهای دیگر را پس گرفته است و الان تمرکز ارتش سوریه روی حلب است. خیلیها معتقدند که اگر ارتش سوریه و بشار اسد بتواند حلب را بگیرد در حقیقت محل و مغز اصلی مرکز تصمیمگیری و عملیات نیروهای تروریستی را گرفته است و این به این معناست که حلب با توجه به اینکه شاهراه ارتباطی بین ترکیه و سوریه است و از یک طرف رفت و آمدهای از طرف ترکیه، از حلب انجام میشود و خود شهر حلب برای آنها خیلی مهم است و نقطه پرواز ممنوعه در حلب است خیلیها معتقد هستند حالا که ارتش سوریه روی بحث حلب تمرکز کرده است و اینها میدانند که حلب آخرین پایگاه مهم نیروهای تروریستی است و اگر آنجا را بگیرند دیگر بحث تروریستی و شرایط حاد سوریه تمام میشود و آن وقت دولت سوریه با دست پر پشت میز مذاکرات مینشیند و نکته بعدی که خیلی مهمتر است این است که خیلیها معتقد هستند که چون این کسانی که امروز در حلب یا در مناطق حاشیه حلب مستقر هستند تروریستهای دیروز بودهاند و الان در پی حمله ارتش در این جا جمع شدهاند، وقتی ارتش با حمله حلب را بگیرد، مجبور میشوند از مرز بگذرند. الان عربستان و ترکیه نگران هستند که این نیروهای تروریستی که تا دیروز در سوریه میجنگیدند بیایند و در داخل عربستان و ترکیه پخش شوند و در آنجا مشکل امنیتی ایجاد کنند. لذا ترس آنها چند جانبه است به همین جهت به نظر میرسد کاری که الان عربستان میخواهد انجام دهد اصلش محل سؤال است که میتواند یا نمیتواند؟ و اگر هم بتواند خیلیها معتقد هستند که عربستان خیلی تلاش میکند که به نیروهای تحت امرش که همین تروریستها و داعشیها و کسان دیگری هستند، کمک کند و نگذارد نوار پیروزی ارتش سوریه تداوم پیدا نماید.

نظر شما پیرامون برخورد دیپلماسی ایران در مقابل عربستان با توجه به حوادث اخیر چیست؟

آنچه که مسلم بوده این است که نوع نگاهی که از مشرب سیاسی دولت درمیآید و نوع ارتباطات و فضایی که دولت درست کرده این است که دنبال تنش نیست و تلاش میکند که از طریق راههای مختلف تنش در منطقه را کم کند چون خود بر این باور است که هر مقدار تنش کمتر باشد به اهداف خود میرسد و اما از آن طرف خیلی این مهم است که آیا با متشنجخواندن اوضاع یا شرایط بد آینده میتوانیم خودمان را از آتش کنار بدانیم؟ فرض کنید اگر با ادبیات دیپلماتیک با عربستان صحبت کنیم و او را برادر بخوانیم یا او را بزرگ جهان عرب بخوانیم و به نوعی با ادبیات مدارا با عربستان طرف شویم آیا آنها سر خط میآیند؟ به نظر میرسد این تیمی که در مدت یک سال گذشته در عربستان پروندههای امنیتی، نظامی و سیاسی را مدیریت کرده است، کسانی هستند که یک مقداری به قول رهبر معظم انقلاب هم تازه کار هستند هم جوان هستند و هم آن پختگی سیاسی لازم را ندارند. به نظر میرسد که دولت باید آن جنبههای قانونی حفظ و حراست از وطن و بحث تمامیت ارضی و حقوق متقابل را با این طرفها با نامه نگاری و اعتراض و یادداشت مطرح نماید و نیروهای نظامی هم کار خود را انجام دهند. عربستان امروز، عربستانی است که یک سری داعیه دارد که این ادعاها بعضا غیر واقعی هستند و عربستان تلاش میکند که واقعی جلوه دهد تا قدرت خود را به رخ بکشاند. فرض کنید داعیه رسانهای، پول و ایدئولوژی خاصی که خودش دارد و همچنین این اعتقاد سنتی عربستان است که خود را در جایگاه برتر در جهان عرب میداند و خود را لیدر و رهبر جهان عرب میداند، آیا چنین است؟ گذر زمان نشان میدهد که عربستان چنین قابلیتی را ندارد. لذا من فکر میکنم که با چانهزنی و رایزنی با رقبای عربستان که در منطقه هستند یا حتی کشورهای عربی که رابطه خوبی با عربستان ندارند، میتوانیم فضای جدید و بلوکبندی جدیدی درست کنیم که فشار عربستان را کنترل نماییم.

https://shoma-weekly.ir/pUtseA