روند گفتگوهای صلح یمن که در کویت در حال برگزاری است را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا به اهداف خود نزدیک شده است؟
گفتگوهای صلح یمن، همانگونه که در گذشته هم ثابت شده بود، با یک نابرابری در خصوص مطالبات و خواسته های دو طرف مواجه است؛ اگر اینگونه نبود به طور حتم این مذاکرات متوقف نمی شد و تا کنون به نتیجه رسیده بود. علت اساسی به نتیجه نرسیدن این مذاکرات، برخی مطالبات طرف خارجی مخصوصاً عربستان است؛ از جمله در موضوع نحوه تعامل با دولت، بحث آتش بس، حضور انصار الله در آینده سیاسی یمن، وضعیت آرایش سیاسی در داخل کشور و مسائلی از این قبیل که از گذشته مطرح بوده است. چالش اصلی که در این زمینه وجود دارد این است که آرایش سیاسی آینده یمن چگونه خواهد بود. لذا گفتگوهای کویت اگر چارچوب مناسبی را برای برونرفت از شرایط فعلی دارا بود، به طور حتم تا کنون به نتیجه می رسید و ما امروز شاهد یک پیشرفت در گفتگوها و اعلام نظر رسمی و صریح دو طرف بودیم.
مقامات کویتی روند مذاکرات را مثبت ارزیابی کرده اند. نظر شما در این خصوص چیست؟
ببینید؛ مقامات کویت چون میزبان مذاکرات هستند، طبیعی است که از روند مذاکرات اظهار خوشبینی کنند و برای اینکه به نوعی نقش میانجی گری ایفا کرده باشند، نگاه مثبتی به موضوع داشته باشند. از طرف دیگر آنچه مسلم است این است که چون کویت کشور عربی است و این نزاع، یک نزاع عربی است؛ لذا به نظر می رسد که شاید حرفی که مقامات کویت مطرح کرده اند بیشتر تعارفات سیاسی باشد. اما همانطور که عرض کردم چون مطالبات دو طرف گفتگو، متناسب نیست و از طرفی دیگر، گفتگوها آغشته به جنگ و نزاع بوده است نتوانسته به نتیجه برسد. به طور حتم انصارالله به عنوان نماینده مردم یمن معتقد است است که جنگ هزینه ها و تلفات زیادی برای یمن بوجود آورده و در طرف مقابل نیز عربستانی ها معتقد هستند که باید فضای سیاسی آینده کشور را مدیریت کنند و همان کاری که در عراق و سوریه انجام می دهند و در اموراتشان دخالت می کنند را در یمن نیز انجام دهند.
چالش های اصلی که سر راه گفتگو ها قرار دارند چه چالش هایی هستند؟
مدلی که عربستان در گفتگوها در پی دست یابی به آن است، از این قرار است که آینده سیاسی یمن را تبدیل به یک سهامی عام کند که دربرگیرنده همه نیروهای سیاسی باشد که بخشی از آن به خود عربستان برگردد. لذا به نطر می رسد که این چالش، چالش بسیار مهمی است. مخصوصاً اینکه انصار الله به عنوان نماینده اکثریت یمن که در انتخابات گذشته رأی قابل قبولی هم به دست آورده اند می تواند به عنوان نماینده اکثریت درخواست های حداکثری داشته باشد. نکته بعد مربوط به مسائل خود جنگ و تهاجم است که از نظر حقوقی باید بررسی شود و میزان تلفات آن مشخص شود. اما نکته مهم تری که وجود دارد، فضای آینده است؛ بالاخره گفتگوهای سیاسی همیشه معطوف به گذشته نیست و بخش مهم آنها معطوف به آینده است. اینکه انصارالله باید نسبت به عربستان و تعارض های احتمالی او در آینده، تضمین هایی را بگیرد و در عین حال بحث های مربوط به مدل آرایش سیاسی بسیار حائز اهمیت است.
هدف عربستانی ها از مذاکرات چیست؟ آیا واقعاً آنها از جنگ خسته شده اند و قصد کوتاه آمدن دارند یا اهداف دیگری را دنبال می کنند؟
در خصوص نگاه عربستان باید گفت که نگاه آنها همان است که در ارتباط با بسیاری از کشورهای دیگر منطقه از جمله عراق، سوریه و لبنان در پیش گرفتند و می خواستند نظرات خود را به کرسی بنشانند اما به هر دلیلی موفق به این کار نشدند و مجبور به تغییر موقعیت و تغییر موضع شدند. در خصوص یمن نیز چنین است؛ مثلاً آنها در مورد یمن فکر می کردند که با یک جمعیت ضعیف و فاقد توانایی لازم مواجه هستند و به زودی این کشور را فتح خواهند کرد و یک حکومت دست نشانده سر کار خواهند آورد، اما وقتی مقاومت چندماهه را دیدند به این نتیجه رسیدید که نمی توانند با فشار نظارمی به جایی برسند. لذا شرایط داخلی و بین المللی آنها را مجبور کرد که نگاه خود را تغییر دهند. اقدامی که هفته گذشته مبنی بر قرار گرفتن نام عربستان در لیست کشورهایی که در کشتار کودکان نقش دارند، به طور حتم در این مسئله مؤثر است؛ همچنین اعتراضاتی که از سوی سازمان ها و مجامع بین الملی به این تعارض صورت می گرید. مهم ترین نکته این است که همانطور که گفتم عربستان به اهداف خود نرسیده است و ادامه این روند را نه به نفع خود می داند و نه به نفع منطقه؛ بنابراین مجبور شده است به گفتگو روی بیاورد.