گفتگوی ویژه

عدم اصلاح سیاست گذاری های پولی خسارت جبران ناپذیری به مردم میزند

یکی از مشکلاتی که آثار آن از قرنها پیش بویژه از دوران پهلوی به ارث رسیده ، رباخواری در کنار اخلاق ریاکارانه و توأم با نفاق است . قبل از انقلاب نزول خواری و بویژه رباخواری مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی برای مردم آفریده بود و بنگاهها و خانواده های بسیاری را از هم متلاشی کرد.
با توجه به رسیدن انقلاب به سن چهل سالگی برخی از دشمنان از جمله جان بولتن مشاور ترامپ معتقد بود که ایران جشن چهل سالگی خود را نمی بیند اما مردم با حضور با شکوه خود در راهپیمایی 22 بهمن نقشه و رویای های دشمنان را تبدیل خراب کردند. برخی هم از عناصر داخلی دست آورد های انقلاب را نادیده گرفته و به دنبال تخریب نظام در در جشن چهل سالگی بودند با توجه به این موضوع گفتگوی اختصاصی با مهندس سیدمصطفی میرسلیم رییس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در خصوص مشکلات و دست آوردهای انقلاب اسلامی انجام دادیم که در ادامه می توانید مطالعه فرمایید.

انقلاب اسلامی ایران تحول عظیمی در کشور ایجاد کرد و دستاوردهای مهمی در ایران و حتی نزد دیگران در دنیا بویژه در منطقۀ خاورمیانه داشته است؛ این سؤال مطرح است که چرا با وجود سپری شدن چهل سال از پیروزی انقلاب هنوز برخی مشکلات وجود دارد؟

بسم الله الرحمن الرحیم. آنچه به دنبال پیروزی انقلاب رخ نمود حقیقتاً شگفت انگیز و بسیار ارزشمند است و ما امروز باید خیلی شکرگزار باشیم از لطفی که شامل حالمان شد و در 1357 ما را از زیر یوغ طاغوت نجات داد و آن نظام استبدادی و ستمشاهی را برانداخت. البته ما فقط گرفتار نظام حکومتی طاغوتی نبودیم بلکه فرهنگ آن نظام نیز ما را در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی محاصره و اسیر کرده بود. با پیروزی انقلاب ما از شر حکومت منحط پهلوی و به طور کلی از اسارت نظام ستمشاهی که با شعار ظل اللهی، خود را قرنها بر ما تحمیل کرده بود رهایی یافتیم، اما باید توجه کنیم که فرهنگ مقوله ای دیرپا است و اغراق نیست اگر بگویم بعد از چهل سال هنوز موفق نشده ایم آثار فرهنگ طاغوتی را به طور کامل از دل و جان خود بزداییم. مثلا در پاسخ به سؤال شما که چرا علی رغم پیروزی انقلاب همۀ مشکلات برطرف نشد و تمام وعده هایی که رهبر فقید انقلاب به ما داد محقق نگردید، باید بگویم: این تصور که خدا ما را از شر استبداد خلاص کرد، پس بقیۀ مشکلات را نیز خودش برطرف کند یعنی دشمنانمان را هلاک گرداند و آبادانی و عدالت را گسترش دهد و رفاه را نصیب همۀ افراد نماید، تصوری ناقص و اشتباه و ذهنیتی باقیمانده از میراث قبل از انقلاب است . درست مانند قوم موسی که به او گفتند : المائده : 24 قالُوا یا مُوسى‏ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فیها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ : گفتند: «اى موسى، تا وقتى آنان در آن [شهر] ند ما هرگز پاى در آن ننهیم. تو و پروردگارت برو [ید] و جنگ کنید که ما همین جا مى‏نشینیم!» آنها با این که از فرعون نجات پیدا کرده بودند ولی فرهنگ فرعونی آنچنان در وجودشان رسوخ کرده بود و گرفتار آن شده بودند که فکر نمی کردند برای پیشرفت و تمدن مستقل ، غیر از نیازداشتن به لطف و مدد الهی، باید خود دست به کار شوند و زحمت بکشند و تنبلی و سستی را رها کنند و سرنوشتشان را خودشان به دست گیرند. لذا مستحق چهل سال تحمل سختی و آوارگی شدند و دستور آمد که : المائده : 26 قَالَ فَإِنَّهَا محُرَّمَهٌ عَلَیهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَهً یَتِیهُونَ فىِ الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلىَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ: [خدا به موسى‏] فرمود: « [ورود به‏] آن [سرزمین‏] چهل سال بر ایشان حرام شد، [که‏] در بیابان سرگردان خواهند بود. پس تو بر گروه نافرمانان اندوه مخور.»

چه کسی باید مشکلات ما را برطرف کند و چگونه؟ آیا این وظیفۀ رهبر انقلاب است که خود و پروردگار تعالی بروند تمام مسائل باقی مانده از دوران طاغوت را حل کنند و پوزۀ بدخواهان را هم به خاک بمالند و من و امثال من بنشینیم و منتظر بمانیم تا رفاه و عدالت فراگیر شود؟ استقرار نظام مردم سالاری دینی یعنی با استفاده از رهنمود های الهی و پیروی از رهبری ولیّ فقیه، مردم شیرازۀ امور را به دست گیرند و با تشکیل صحیح حکومت به دست شایستگان برگزیدۀ خودشان، ادارۀ کشور و رفع تدریجی و منظم مشکلات را با یاری دادن همه جانبۀ حکومت برعهده گیرند. دیگر دوران مسئولیت با ظل الله سپری شده و با خود مردم است و با دولتی که برخاسته از آنهاست. پس این گمان باطل را باید کنار بگذاریم که وظائف و مسئولیتهایمان را در این نظام مردم سالاری دینی درست و کامل ایفا نکنیم و بدون تحمل سختیها و از خودگذشتگی توقع داشته باشیم که خودبخود، با توجه به این که انقلاب اسلامی پیروز شده، همۀ مسائل حل شود و همۀ کمبودها برطرف گردد و همۀ دشمنان ذلیل گردند...و اگر نشد آن را به پای انقلاب و رهبری بگذاریم.

شما به اهمیت اصلاح فرهنگ طاغوتی اشاره کردید ولی به نظر می رسد انقلاب فرهنگی برای همان هدف برپا شد.

امام با هوشمندی متوجه رسوب آثار و تبعات فرهنگ منحط طاغوتی در جامعه شده بود و خیلی سریع پس از پیروزی انقلاب ، ستاد انقلاب فرهنگی را تشکیل داد که بعداً در دوران رهبری حضرت آیت الله خامنه ای به شورای عالی انقلاب فرهنگی تبدیل شد و خود من هم چند سالی عضو آن بودم. به نظر من وظیفۀ اصلی انقلاب فرهنگی شناسایی آسیبهای فرهنگی در جامعۀ قبل از انقلاب و برنامه ریزی زمانبندی شده و طراحی چاره جویانه برای رفع آن آسیبها بود؛ اگر آن آسیبها برطرف می شد، امروز پس از چهل سال شاهد باقی ماندن برخی تفاله های فرهنگی دوران طاغوت و ادامۀ بعضی نابسامانیهای اجتماعی و تشدید برخی دیگر، که با سوء استفاده از آزادیهای پس از پیروزی انقلاب نضج گرفته است، نبودیم؛ رسیدگی به فرهنگ عمومی باید در رأس کارهای ستاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار می گرفت در حالی که اغلب اوقات ستاد و شورای عالی صرف اموری دیگر شد و می شود و مسائل فرهنگ عمومی و نابسامانیهای اجتماعی ناشی از آن در محاق قرارگرفته است. مصوبات نادر و مهمی هم که دربارۀ فرهنگ عمومی داشته ایم اغلب یا اجرا نشده ، مانند فرهنگ عفاف و حجاب، یا اگر اجرا شده توأم با ضعف بوده ، مانند تشکیل شورای فرهنگ عمومی، و حتی بتدریج عملا متوقف شده است.

عده ای معتقدند که عقب افتادن چنان اقدامات مهمی به دلیل فقدان سیاست کلی امور فرهنگی بوده است؛ آیا به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام چنان ادعایی را تآیید می کنید؟

دراین باره سه نکته را باید توضیح دهم: اول این که برخی از نابسامانیها آنقدر روشن است که دست کم مهار کردن آنها ، می تواند منتظر تدوین سیاست کلی نماند که به نمونه هایی از آن قبلا اشاره کرده ام. دوم این که سیاستهایی هم که تدوین و ابلاغ شده است به صورت ناقص اجرا شده یا هنوز در انتظار اجراست مانند شبکه های اطلاع رسانی و فضای تولید و تبادل اطلاعات و ارتباطات، تحکیم فرهنگ ایثار و جهاد، مبارزه با مواد مخدر، و اصلاح الگوی مصرف. سوم این که برخی از سیاستها با تأخیر به تصویب رسیده است و به نظر من اولویت آنها مراعات نشده مانند سیاستهای کلی خانواده در سال 95 بعد از سیاستهای کلی جمعیت در سال 93؛ البته در عمل، پیشرفت چندانی هیچ کدام نداشته اند. بنابراین اصل اشکال به تحرک و قیام برای اجرا برمی گردد.

شما مثالی هم دربارۀ مسئولیت پذیری و تعهد اجتماعی زدید؛ آیا در میراث دوران ستمشاهی عناصر یا ابعاد دیگری هم وجود دارد که باید مورد توجه قرارگیرد؟

آری، ابعادی متعدد! بنا به ویژگیهای حکومت استبدادی، مردم در آن دوران سعی می کردند مخالفت خود را با دور زدن قانون یا بی اعتنایی بدان و حتی تخلف عملی از ضوابط ابراز کنند و کارهای خود را با جستجوی واسطه و بر مبنای سفارش نزد مسئولان انجام دهند و کاری نبود که به سامان برسد مگر به اتکاء توصیه. این خصلت آنقدر ریشه دار شده بود که بعد از پیروزی انقلاب برای محترم شمردن مثلا مقررات راهنمایی و رانندگی مسئولان ناچار شدند از احکام شرعی کمک بگیرند و تخلف از مقررات حرام قلمداد شود تا همان طور که نادیده گرفتن احکام و قوانین شرعی حرام است و ارتکاب آنها گناه محسوب می شود، تخلف از قوانین عرفی و مقررات نیز حرام باشد. ریشۀ این خصلت در جهل عوام و هواپرستی متصدیان امور است. امروز هم بسیاری از مردم بر همان گمانند که قانونمداری و احترام به قوانین و مقررات اهمیتی ندارد و فکر می کنند اگر کسی آنها را سفارش نکند کارشان پیش نمی رود و بعلاوه متأسفانه بسیاری از مسئولان و مدیران نیز فقط به درخواستهایی توجه می کنند که معرف شناخته شده ای داشته باشد و این سنت زشت از گذشته به جای مانده و حتی در مواردی تشدید شده است به گونه ای که اگر مثلا در داوری کسی به آنچه فکر می کند حق اوست نرسد حتما می پندارد که چون مطابق طبع و میل او نبوده ، مظلوم واقع شده است و داوری را نادرست تلقی می کند و به دنبال واسطه ای می گردد که صاحب نفوذ باشد و بتواند آنچه را حق خود می پندارد به دست آورد! این نوع توصیه ها، غیر از قضا و داوری، در استخدامها و گزینش ها هم مطرح می شود و هرکس در فکر این است که با توسل به دوستان و آشنایان و اقوام و نزدیکان ، و صرف نظر از شایستگیهایی که مورد نیاز هر شغل است و باید احراز شود، بکارگرفته شود ، و اصلا عده ای می پندارند جز با توصیه و توسل کاری پیش نمی رود. حتی مواردی وجود دارد که برخی از مردم و متصدیان افراد خاطی نزدیک به خود را برتر از افراد نیک دیگران می دانند!

اینها را مردم رابطه بازی می نامند به جای اجرای ضابطه! آیا مصداق آن فقط امور استخدامی است؟

کاش فقط به استخدام محدود می شد. در دوران طاغوت معاملات و قراردادها ، با وجود مقررات و آیین نامه ها ، بر اساس تبانی و زد و بند انجام می گرفت؛ راه فرار از قانون را، کم و بیش، همه یادگرفته بودند و سعی می کردند منافع شخصی و گروهی خود را تأمین کنند ولو کشور بر باد رود! غیر از دربار که سهم ویژۀ خود را در قراردادهای کلان داشت، بین وزرا و وکلای مجلس زد و بند رائج بود، در منتهای حد ممکن ؛ بین دادرسان و قاضیان و مدعیان و وکلای آنها رشوه بیداد می کرد. این فسادها در فرهنگ دوران قبل از انقلاب عادی شده بود اما حیف که به تشکیلات جمهوری اسلامی هم راه یافت؛ اینها ریشه در دوران طاغوت دارد اما چون فرهنگ آن اصلاح نشده است امروز نیز ما را آسیب می رساند.

زمینه های دیگری از تباهی و آلودگی بود که امروزه دیگر به چشم نمی خورد مانند اماکن میگساری و عشرتکده؛ آیا توفیقات بعد از انقلاب ، از این لحاظ، رضایت بخش است؟

یادآوری مهمی کردید ؛ آری در دوران طاغوت بویژه در شهرها ، خیابانی نبود که شراب فروشی یا آبجوفروشی نداشته باشد؛ چندین کارخانۀ مشهور مشروبات الکلی و آبجو نیز در کشور فعال بود؛ خود فروشی به صورت علنی و رسمی در قلعه و به شکل غیر رسمی و خیابانی وجود داشت و بسیار متداول بود و بویژه بسیاری از جوانان ، در حد اعتیاد، گرفتار آن بودند . با پیروزی انقلاب و برچیده شدن کارخانه های تولید و مغازه های فروش و شرب خمر و با تخریب اماکنی نظیر قلعه، برخی از مظاهر علنی تباهی و شرابخواری و فحشا، براثر ابهت انقلاب اسلامی پنهان و کمرنگ شد.اما به دلیل عدم ریشه کنی دقیق و برنامه ریزی برای پاکسازی اساسی، همان تباهی ها و آلودگیهای شهوانی مجددا نضج گرفت و در بین جوانان و برخی متصدیان رخنه کرد. بسیاری از کسانی که امروز گرفتار میگساری یا تن فروشی شده اند و با بزکهای تحریک آمیز در جامعه ظاهر می شوند و بسیاری دیگر که آلوده نیستند ولی تحت تأثیر القائات فضای مجازی، با پرده دری، حدود قانونی و شرعی را زیر پا می گذارند و نسبت به اعتقادات صحیح دینی و مناسبات پاک خویشاوندی و اجتماعی بی مبالاتند، ضمن تجری و جریحه دار کردن وجدان عمومی و شکستن قبح جرم و خلاف و حرام، آب به آسیاب دشمنان و بدخواهان ما می ریزند. این مظاهر و مفاسد به جای مانده از دوران پلید طاغوت و در کنار آن تشبه به بیگانگانی که منتظر ذلت مایند، نشاندهندۀ عظمت کاری است که باید بعد از انقلاب برای تحکیم مبانی اخلاقی و اصلاح فرهنگ عمومی و بویژه حفظ و تقویت کانون خانواده ، انجام می گرفت و ان شاءالله باید با جدیت، در آینده تکمیل کنیم.

آیا اینها نشانۀ کم کاری نیروی انتظامی نیست؟

نیروی انتظامی هم بخشی از حکومت است و مأموران آن نیز بخشی از مردم اند. وقتی کل جامعه و حکومت از تباهی ها مصون سازی نشده باشد، چگونه می خواهید نیروی انتظامی بتنهایی جبران کند؛ آن نیرو در حد خود فعالیت داشته است ولی اگر آن فعالیتها در قالبی هماهنگ با مجموعه ای از تدابیر الهام گرفته از آرمانهای انقلاب اسلامی و برنامه ریزیهای وابسته بدان، انجام می گرفت قطعاً مؤثرتر می شد. بعلاوه اقدامات انتظامی بیشتر در صحنۀ کشف خلاف و جلوگیری از وقوع آن انجام می گیرد و نه در پیش گیری و مصون سازی. حربه ای که در اختیار نیروی انتظامی است برای چاره جویی هر مشکلی مناسب نیست؛ بسیاری از مسائل اخلاقی و فرهنگی و نابسامانیهای اجتماعی نیازمند فعالیتهای مقدماتی و اساسی دیگری است که باید در چهارچوب ارتقاء فرهنگ عمومی انجام گیرد. شاید بد نباشد مثالی بزنم: برای آتش نشانی معمولا از آب استفاده می شود ولی هر آتشی را نمی توان با آب خاموش کرد نظیر شعله های برخاسته از آتش بنزین که نیازمند ابزار دیگری است. آتش بی بند و باری و فحشا و ابتذال و شهوترانی و عیاشی و میگساری را با ابزار مناسب خود باید فرونشاند که بخشی از آن جنبۀ انتظامی دارد.

در برخی از استانها هنوز نزاعها و درگیریها و اختلافات قبیله ای به چشم می خورد. چگونه می توان این قبیل مشکلات حیدری -نعمتی را برطرف کرد ؟

در دوران طاغوت از این اختلافات استفاده می شد برای تثبیت حکومت! ولی خوشبختانه با پیروزی انقلاب و وحدت مردم در استانها و طوائف و عشایر مختلف تحت لوای انقلاب اسلامی، بسیاری از آن موارد منتفی شد ولی اذعان می کنم که ریشه کن نشده و اگر اصلاح بنیادین صورت نگیرد همان اختلافات بین استانی و شهرستانی و طایفگی و حتی سازمانی، به دلایل مختلف از جمله امور اقتصادی و عمرانی، ممکن است مجددا بارز شود و برخی تعصبات نسبت به باورهای قومی و قبیله ای و آبا و اجدادی و گردن فرازی در مقابل حق و عدم تسلیم قلبی به آن، باعث تضعیف اتحاد میهنی ارزشمند و مقدسی شود که به بهای انقلاب بدست آمده است.

شما چند بار به مسائل اقتصادی اشاره کردید و امروز هم در کشور مشکلات اقتصادی در رأس مسائل است. آیا مصداقی از مسائل اقتصادی دارید که متأثر از فرهنگ قبل از انقلاب باشد؟

یکی از مشکلاتی که آثار آن از قرنها پیش بویژه از دوران پهلوی به ارث رسیده ، رباخواری در کنار اخلاق ریاکارانه و توأم با نفاق است . قبل از انقلاب نزول خواری و بویژه رباخواری مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی برای مردم آفریده بود و بنگاهها و خانواده های بسیاری را از هم متلاشی کرد و البته سررشتۀ اصلی کار در دست حکومت بود و عده ای از وابستگان به حکومت را به ثروتهای بادآورده رساند. این خصلت نکوهیده به جامعۀ انقلابی ما رسوخ کرد یا بهتر بگویم چون در جامعه ریشه دوانده بود، ادامه یافت، اما در مواردی برای آن حیله و کلاه شرعی جدید ایجاد شد. نرخهای 40 تا 50% ربح رباخواری عادی شد، در کنار آن نرخ سود سپرده بانکها (به طور متوسط 20%) موجب بیماری اقتصادی بدخیم تورم شده که امروز ما را مواجه با متوسط 20% تورم سالیانه و در نتیجه کاهش فاجعه آمیز ارزش پول ملی در چهل سال گذشته کرده است. بانکها تسهیلات تکلیفی قانونی را که باید برای سرمایه گذاری در تولید صرف می شد، کمتر پرداخت کردند و سرمایه گذاری بیشتر در واسطگی و دلالی بکار رفت. برای جلوگیری از ادامۀ این روند و دل کندن از این روشِ خلق پول کاذب، حتما باید سیاست گذاری و برنامه ریزی و طراحی شایسته ای صورت گیرد و الا خسارت جبران ناپذیری نصیب مردم و نظام ما خواهد شد.

بسیاری از بزرگان ما از سیطرۀ لجام گسیختۀ فضای مجازی شکایت دارند و خواهان اعمال مدیریت دقیق برآنند. آیا شما با اعمال محدودیت در فضای مجازی موافقید؟

یکی از ویژه گیهایی که در جامعۀ ما از دوران قبل از انقلاب به ارث رسیده و ریشۀ آن در فرهنگ استبداد و خودکامگی است موضوع یاوه گویی و اشاعۀ اراجیف است. مردم ما که قبل از پیروزی انقلاب از آزادی سیاسی محروم بودند مطالب خود را در مجالس و محافل مختلف به صورت لطیفه و طنز و فکاهی و هجو در می آوردند و منتشر می کردند. در جمهوری اسلامی آزادی بیان باید بویژه در قالب امر به معروف و نهی از منکر ، که قانون اساسی ما اصل مستقلی را هم به آن اختصاص داده، به کشف ضعفها و نقصها و به راهنمایی برای اصلاح و بهبود و به نجات حکومت و جامعه از انحراف و ناهنجاری کمک می کرد. متأسفانه در ادامۀ آن اخلاق طاغوتی، آنچه اوج گرفت افشاگریهای وحشیانه و غیر منطبق با معیارهای شرعی و قانونی بود که با گسترش یافتن فضای مجازی و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری آن، بیشتر به اشاعۀ تهمت و دروغ و توهین و هتک حیثیت از یک سو و یاوه گویی علیه انقلاب و ارزشهای آن و هنجار شکنی علیه نظام منتهی شد . بعلاوه سرچشمۀ بدآموزیهای اخلاقی و تبلیغ زشتیها و ابتذال و سقوط فرهنگی هم شده است. فضای مجازی بدون مدیریت، یعنی آزادی بدون آگاهی و شعور که نتیجۀ آن انحطاط است و به نظر من برای ایجاد انحراف فرهنگی و انحطاط اجتماعی در جمهوری اسلامی ، دشمنان ما با برنامه ریزی دقیق ، ابزار جدیدی را انتخاب کرده اند، که بعد از ماهواره و اینترنت، فضای مجازی لجام گسیخته و فاقد مسئولیت است. استفاده از شبکۀ اطلاع رسانی بین المللی و فضای مجازی باید قانونمند شود والا به نوع دیگری از یاوه گوییهای مخرب منتهی خواهد شد.

با این تحلیل به نظر شما چه وظیفه ای برای آینده بر دوش مردم و حکومت ما است؟

انقلاب ما تحول عظیمی را آفرید و منافع بسیاری از مستکبران عالم را به مخاطره انداخت؛ این ساده لوحی است اگر گمان کنیم آنهایی که در داخل از انقلاب اسلامی زخم خورده اند، رام و تسلیم می شوند و سر انقیاد فرود می آورند ، و این کمال بی تدبیری است اگر به دشمنانی که ما را ابزار ادامۀ برنامه ها و اقدامات استکباری خود در منطقه می خواستند، با خوشبینی مواجه شویم و از شگردهای سیاسی و ترفندهای فرهنگی و تبلیغاتی آنها غافل بمانیم. با همان ایمان و اتحاد و تبعیت از رهبری که انقلاب را به پیروزی رساند ، باید متعهدانه در صحنۀ استقامت برای حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی و زدودن آثار نکبت بار باقی مانده از دوران طاغوت، لحظه ای را به بطالت و غفلت سپری نکنیم.

https://shoma-weekly.ir/jg8RW3