
درک ماهیت خرابکاری روانی حقیقتا کار مشکلی است و یکی از پیچیده ترین مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور است.
وسوسه به عنوان اصلی ترین کارکرد نامحسوس فریب، اغوا و انحراف در فکر و عمل انسانها است. هجمه روانی همراه با عدم رویت دشمن و غفلت از توطئه های چند لایه او است که ظاهری تزئین شده با القای شبهه در پی ایجاد تردید در باورهای اساسی افراد و جامعه هدف می باشد.
جامعه ای که دچار تفرقه، عناد، تردید و سرگشتگی قرار دارد به راحتی در دام نیرنگ های طراحان خرابکاری روانی گرفتار می شود و به تدریج روحیه استقلال و بیگانه ستیزی جای خودش را به بیگانه پذیری و وادادگی در برابر فرهنگ مخرب جبهه مهاجم خواهد داد.
حداقل سه گروه به جریان خرابکاری دامن می زنند؛
یکی دشمنان قسم خورده خارجی و نظام سلطه هستند که ذات شان این چنین است و غیر از این کار دیگری ندارند.
دیگری مزدوران و جریانهای نفوذ و نفاق داخلی است که کارگزاری نظام سلطه را دارند و با نفوذشان در ارگان های مختلف و چهره نفاق گونه، داخل این معرکه هستند.
سومین جریان، خواص اغوا شده هستند. خواصی که به جای دفاع از ارزش ها و مراقبت از اینکه دیگران در این توطئه ها غرق نشوند، خودشان اغوا شده اند و تحت تاثیر قرار گرفته اند.
سیاه نمایی گسترده توسط دستگاه های رسانه ای دشمن، اختلال و همراهی جریان نفوذ در اگانهای کشور، اخلال مستمر در ادراک و فهم مردم، نفوذ جریان نفاق و ارتجاع در بدنه مدیریت کشور، تحریف حقایق، سنگ اندازی و بزرگنمایی مشکلات کشور، دامن زدن به شایعات و سکوت در برابر منکرات و بعضا همراهی با آن، شستشوی مغزی، افترا، تهمت و جنگ رسانه ای در تحریف حقایق کشور، گسترش نارضایتی عمومی، حملات سایبری به سازمانهای خدمت رسان کشور و مزدور پروری با استفاده از تهدید و تطمیع از جمله بازیهای خرابکارانه است که خنثی سازی آن، هوشیاری و بصیرت می طلبد.