این جملات بخشهایی از خاطرات شیر زنی است که از روزهای مبارزه با بی حجابی رضاخانی خاطره داشت تا روزهای تجمعات در بیت مراجع در نهضت امام ؛ روزهایی که دوشادوش برادرش ، شهید حاج صادق امانی دغدغه گسترش نهضت امام را داشت. « بعضی می گفتند باید شاه را بزنیم, صادق آقا می گفت شاه را بزنیم فایده ای ندارد. مثل این است که این آینه را از اینجا برداریم, یک آینه دیگر می گذارند جایش, ما باید مردم را آگاه کنیم و انقلاب درست کنیم.
از آیت الله میلانی و برخی علما اجازه گرفته بودند. من در جریان کار آنها بودم. منصور را که زدند, حکم از مراجع گرفته بودند. حتی در دادگاه به آنها گفته بودند که قتل کردید گفته بودند نه ما حکم شرعی داشتیم.» صدیقه امانی همدانی، متولد 1301 بود. دوشادوش مردان خاندانش، (شهید صادق، مرحوم حاج سعید و آزاده سرافراز حاج هاشم) و پسران (برادران بادامچیان) و دامادهایش (شهید اسلامی، مرحوم قدیریان، آزاده سرافراز عزت مطهری و ...) به مبارزه پرداخت و حامی مبارزات آنها بود. آنچنان که تا آخرین روزهایی که توان در بدن داشت با صندلی چرخدار در حمایت از انقلاب به راهپیمایی ها می رفت و در دفاع از آرمانهایش با شوری انقلابی سخن می گفت. شکر خدا را می کرد و همه را به نهراسیدن از مرگ و انجام وظیفه الهی دعوت می نمود.
وقتی در اواخر مصاحبه از او پرسیدم نقش زنان در انقلاب اسلامی چه بود، گویی روزگار خود را به تصویر کشید:» زنان نقش عظیمی در پیدایش انقلاب اسلامی ایفا نمودند... انقلابی که آجر آجر ساخته شدنش با شهادت ها شکل گرفته است... زنان با عفت و عصمتی که به وقت نیاز با یکدیگر اتحاد می کردند و در راهپیمایی ها و تحصن ها شرکت می جستند.
آنها با وجود تربیت فرزندان و اداره خانه، نقش بسزایی درایجاد صبر و استقامت درهمسران، فرزندان و برادران خود داشتند. از مردن نمی هراسیدند و شیر بیشه شجاعت بودند و هرگز در حضور ماموران شاه خائن، اظهار عجز و ناتوانی از خود نشان نمی دادند. گروههای مبارز مذهبی چون موتلفه اسلامی هیچگاه در جریان مبارزه علیه رژیم طاغوت با نگاه جنسیتی به زنان نگاه نمی کردند، بلکه الگوی آنها همان الگوی امام خمینی بود که از بعد انسانی به منزلت وشان زنان نگاه می کرد... »