حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره قدرت الهامبخشی انقلاب اسلامی با گذشت چهل سال از تولد آن و قابلیت الگوسازی نظام برآمده از این انقلاب گفت: انقلاب اسلامی در شرایطی به چهلسالگی میرسد که دشمنان انقلاب از همان ابتدا درصدد براندازی نظام جمهوری اسلامی بودند و تمام امکانات خودشان را برای سرنگونی انقلاب یا جلوگیری از پیشرفت آن بسیج کرده بودند و علاوه بر جنگ تحمیلی، در سه دهه پس از جنگ انواع و اقسام توطئهها و دسیسهها را برای براندازی نظام طراحی کردند.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی که تمام قدرتهای جهان تا پایان ۸ سال جنگ تحمیلی علیه ایران تلاش کردند و پس از آن ائتلافهای گوناگون غربی و عربی علیه انقلاب اسلامی سامان پیدا کردند، انقلاب اسلامی در حال ورود به چهلمین سال عمر بابرکت خودش میشود. طی این مدت، نظام جمهوری اسلامی توانسته بخشی از آرمانها و اهداف مقدس انقلاب را تحقق ببخشد، نظام را مستقر و تثبیت سازد، به سمت عدالت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حرکت کند و در جهت عمران و آبادانی شهرها و روستاها و محرومیتزدایی گامهای بلندی بردارد، هر چند همچنان باید با شتاب و جدیت بیشتری در این راستا تلاش کند.
ترقی اظهار کرد: در حوزههایی هم که نظام با موانع و چالشهای جدی و سهمگین بیرونی روبرو نبوده توانسته خودش را به ردههای بالای جهانی و همتراز با کشورهای پیشرفته دنیا ارتقا دهد؛ مانند نانوتکنولوژی، سلولهای بنیادی، انرژی هستهای، داروسازی و ....لذا جمهوری اسلامی طی این چهل سال اولاً آنچنان ریشه عمیقی در داخل کشور و منطقه یافته که اجازه هیچ گونه تزلزلی به نظام نمیدهد و از استحکامی برخوردار شده که تمام قدرتهای جهانی با وجود همه تلاشها، نمیتوانند به هدف براندازی نظام برسند، چون توان دفاعی کشور به حدی بالا رفته که آسیبپذیریاش به حداقل رسیده است. ثانیاً شعاع اندیشه و تفکر انقلاب اسلامی و نظریه مردمسالاری دینی مبتنی بر ولایت فقیه یک الگوی جدید از اداره جامعه و حکمرانی به جهان ارائه داده که لیبرال دموکراسی غرب را کاملاً به چالش کشیده است. در واقع امروز جهان به سمت بخشی از اهداف انقلاب اسلامی در حال حرکت است.
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی بیان کرد: بنابراین همان طور که نظام جمهوری اسلامی ایران به بلوغ مناسبی برای الگو شدن در جهان نائل شده، ملت ایران هم در عرصههای مختلف به ویژه در زمینه مقاومت و ایستادگی در برابر استکبار جهانی و به هم زدن همه معادلات ابرقدرتها در منطقه به الگو و سرمشقی برای ملتهای منطقه و ملتهای آزادیخواه جهان تبدیل شده است و امروز نظریه مقاومت نه تنها در میان ملتهای منطقه، بلکه در آفریقا و آمریکای لاتین نیز در قالب یک نظریه موفق مورد استفاده و بهرهبرداری قرار گرفته است.
ترقی درباره روند مشارکت مردم برای تعیین سرنوشت خود در قالب نظریه مردمسالاری دینی گفت: صرفنظر از اینکه بیش از ۳۰ انتخابات پس از انقلاب اسلامی برگزار شده و میزان مشارکت مردم در آنها در بین کشورهای منطقه بیسابقه بوده، اما مشارکت مردم در تشکلها و سازمانهای مردمنهاد و روند رو به رشد آن پس از انقلاب، نشانه آن است که حضور مردم در عرصههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و خدمات عمومی بسیار گسترده و فعالانه بوده است.
این کارشناس مسائل سیاسی ابراز کرد: میزان مشارکت مردم برای کمک به محرومان و نیازمندان بالاست و همین ظرفیت در عرصه سیاسی به منصه ظهور میرسد. حضور میلیونی در مراسم و مناسبتهای مذهبی و دینی مانند عاشورا، اربعین و ... نشان میدهد که مشارکت مردم در عرصههای مختلف به یک توازن معنادار رسیده و به همان میزان که در عرصه خدمات عمومی، خدمت به محرومان و رسیدگی به روستاها مشارکت میکنند در عرصههای فرهنگی و سیاسی نیز فعالانه حاضر میشوند.
وی تأکید کرد: مردم خود را کاملاً در اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی سهیم و شریک میبینند و انقلاب را متعلق به خودشان میدانند و این همهجانبه بودن مشارکت مردمی رابطه مستحکمی میان ملت با نظام و رهبری انقلاب به وجود آورده که این پیوند در میان کشورهای جهان بینظیر است.
ترقی درباره تأثیر انقلاب اسلامی در رقم زدن گردش نخبگان واقعی و شکستن تابوی انحصار قدرت در دستان یک جریان و گروه خاص گفت: قطعاً تداوم انقلاب اسلامی برای رسیدن به اهداف و آرمانها ضرورتی اجتنابناپذیر است و این آرمانها یقیناً در یک نسل یا دو نسل محقق نخواهد شد و حداقل چندین نسل باید مسیر انقلاب را ادامه دهند تا تحقق کامل آن اهداف عملی شود. لذا انتقال ارزشهای انقلاب از یک نسل به نسل دیگر امری لازم و ضروری است تا نسل بعدی پرچم آرمانخواهی انقلاب را به دست بگیرد.
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه با بیان اینکه گردش نخبگان و سپردن مسئولیتها به نسلهای بعدی از الزامات پیشبرد انقلاب است، گفت: اگر در بخش تربیت نیروهای تراز انقلاب اسلامی توفیق بیشتری میداشتیم و دستگاههای تربیتکننده نیرو و مدیر برای کشور قویتر و بابرنامهتر عمل میکردند، قطعاً گردش نخبگان بهتر و روانتر انجام میشد. بخشی از ضعفها و کاستیها در این زمینه به عدم فعالیت احزاب، فعال نبودن دانشگاهها برای تربیت مدیر و انحرافات در تربیت مدیران تراز انقلاب برمیگردد. اما با وجود این امروز شاهدیم که در عرصههای گوناگون این نسل سوم هستند که طلایهدار بسیاری از موفقیتها و پیشرفتهای کشورند. همان طور که مدافعان حرم بیشتر از نسل سوم هستند و در عرصه علمی و فناوری همین نسلاند که خودنمایی میکنند و نشان میدهند که قادرند مانند نسل اول در جهت آرمانهای انقلاب سرمایهگذاری و حرکت کنند.