گفتگوی ویژه

سود صنایع فرهنگی از خودروسازی بیشتر است

ما باید در بحث اقتصاد فرهنگ ورود جدی داشته باشیم. الان کشوری مثل آمریکا با تولیدات فرهنگی اش هم سود کلان اقتصادی بدست آورده د هم از نظر فرهنگی دنیا را تحت مدیریت فرهنگی خود در می آورد.
گفتگو: علی تبریزی بعد از گذشت سی و چند سال از انقلاب اسلامی ما در بسیاری از حوزه های فرهنگی دچار ضعف هستیم. با وجود اینکه عدم رسیدگی به این حوزه‌ها می‌تواند دستاوردهای انقلاب را با خطر مواجه کند ولی هنوز کار جدی در این بخش ها صورت نمی گیرد. یکی از بخش های بسیار حائز اهمیت، تولید صنایع فرهنگی است. اگر ما نتوانیم در بخش تولیدات فرهنگی موفق عمل کنیم مطمئناً آثار مخربش را روی فرهنگ هم شاهد خواهیم بود. کما اینکه امروز می بینیم اقلام فرهنگی غربی با همه مضراتش بازار را قبضه کرده اند و جوانان و نوجوانان کشورمان نیز خواسته یا ناخواسته با این محصولات بزرگ می شوند و از آنها تاثیر می‌پذیرند. یکی از بخش هایی که کودکان و نوجوانان روزانه بیش از چندین ساعت از وقت خود را در کنار آنها سپری می کنند لوازم التحریر است. حالا از گوشه و کنار خبر می رسد که چند نهاد دولتی و غیر دولتی یکی دو سالی است که به فکر تولید محصولات اسلامی-ایرانی افتاده اند. امسال کانون پرورش فکری با انواع دفاتر، حوزه هنری با محصولاتی در قالب طراحی انیمیشن شکرستان و ثنا و ثمین در حوزه عفاف و حجاب در این بخش وارد گود رقابت با محصولات خارجی شده‌اند.

 یکی از موسسات فعال که چندی پیش از محصولاتش رونمایی کرد، موسسه «روشنای زندگی» است که با یکصد طرح در قالب حدود پانصد محصول اسلامی- ایرانی وارد بازار رقابت شده است. در همین زمینه گفتگویی با سعید حسینی مدیر این مجموعه ترتیب دادیم که از نظر می گذرد.

 

در عمل پروژه دارا و سارا شکست خورد، چه تضمینی وجود دارد که کار شما هم به بن بست نرسد؟

در حوزه تولید لوازم التحریر خیلی کم کار بوده ایم. چند سال قبل پروژه دارا و سارا با عدم موفقیت روبرو شد. دارا و سارا در عین اینکه در بعضی جهات نقاط قوت برجسته ای داشت از جمله طراحان خوب، ولی چند ایراد اساسی به آن وارد بود. یکی اینکه دولتی بود. دیگر اینکه پیگیری مناسبی برای نیل به هدف صورت نگرفت. پشتیبانی مناسب رسانه ای نشد و اگر هم تبلیغی روی پروژه انجام می شد به علت دولتی بودن جواب نمی گرفت.

 مشکل دیگر اینکه قیمت ها مناسب نبود. کار مقطعی بود، حرفه ای به بازار ورود نکردند و مشکلاتی از این دست که باعث شد کار به نتیجه مناسب نرسد.

 

آن زمان رقبای قوی تری در بازار نبودند که باعث عدم موفقیت طرح های داخلی شوند؟

 نه، برعکس آن دوره فقط باربی بود ولی امروز شما شاهد هستید که هر هفته یک کاراکتر جدید به صورت قارچ گونه رشد می کند و در تمام فروشگاهها و سوپرمارکت ها عرضه می شود و حتی صدا و سیما هم انیمیشن هایش را پخش می کند!

 

پس با وجود این رقبای قوی چطور شد که تصمیم به ورود به عرصه تولید گرفتید؟

ما از سال گذشته در قالب نام «ایام» که سایتی هم در این ارتباط داشتیم چند طرح ساده و نسبتاً ضعیف را روانه بازار کردیم. تست اولیه با استقبال خیلی خوبی روبرو شد. البته استقبال که می گویم از سوی مخاطب بود وگرنه بازار به این سادگی به کار جدید اطمینان نمی کند.

امسال از آبان ماه جلسات فکری گذاشتیم و تصمیم گرفتیم که کاراکتر خلق کنیم. لذا در 8 موضوع مجزا که شامل 5 کاراکتر خلق شده توسط گروه و سه ظرفیت موجود در انقلاب اسلامی کار را شروع کردیم.

 

 8 موضوع انتخابی برای طراحی را معرفی بفرمایید.

 ظرفیت های انقلاب عبارت بود از شهدا اعم از دفاع مقدس و هسته ای و غیره، چهره های ملی مانند بوعلی سینا و ابوریحان و پوریای ولی و تختی و همچنین فیلم ها و سریال ها مثل مختار، حضرت یوسف(ع)، ملک سلیمان و خونه مادربزرگه.

5 کاراکتر هم خلق کردیم که عبارت بودند از «چه‌های ایران» که به معرفی پیشرفت های علمی و فنی دانشمندان داخلی می پردازد. گروه دیگر پارسا است. پارسا داستان بچه ای است که پدرش دانشمند هسته‌ایست و او را می ربایند. گروه سوم پروانه است. پروانه کاراکتری است که برای دختران خلق شده است. گروه چهارم خانواده رضوی بود. خانواده رضوی در واقع معرف یک خانواده اصیل ایرانی است. گروه پنجم هم که دلاوران نام دارد به الگوی دفاع مقدس می پردازد.

 

چه عواملی برای طراحی در نظر داشتید که موفق از آب در بیاید؟

 ما کار را با حدود سیصد چهارصد طراح شروع کردیم. اما مشکل اینجا بود که اغلب طرح ها خوب در نمی آمد. مثلاً کار پارسا بعد از اتمام طرح شبیه کارهای مانگای ژاپنی می شد. چون نمونه قبلی نداشتیم و پیش زمینه ذهن طراح ها به آن کارها نزدیک بود شبیه بچه های ایرانی در نمی آمد. بیش از هزار تا عکس دانش‌آموز ایرانی تهیه کردیم و در اختیار طراحان منتخب قرار دادیم.

 تصویرسازی ها هم کاملاً در قالب انیمیشن بود تا کار جذابیت داشته باشد. مدل حرکت ما هم در اسلوب کار مانند هالیوود بود. یعنی اول مفاهیم را مشخص می کردیم. بعد قهرمان ویژه ای با تیپ مشخص طراحی شد. دست آخر هم با داستان سازی قهرمان را جا می اندازیم. الان در غرب اول کمیک استریپ کار را در می آورند. چند سال تست می کنند و بعد سمت انیمیشن می روند. البته با این تفاوت که بچه ها در آنجا کمیک استریپ‌خوان هستند.

 

شما برای این شخصیت ها داستان سازی هم داشتید؟

بله ما الان هم داستان و هم کمیک استریپ کارها را تولید کرده ایم. البته بخش دولتی خیلی استقبال نکردند. بازار هم همینطور. طبیعی هم بود. آنها پارسا را ندیده اند و شناختی ندارند ولی در عوض تن تن را هر روز می بینند و فروشش تضمین شده است. در کنار اینها ما مشکل سرمایه گذاری هم داریم.

 

با وجود عدم اعتماد بازار به تولید داخل، برای فروش با مشکل روبرو نمی شوید؟

برای عرضه کالا از دو روش استفاده می کنیم. یکی بازار و یکی هم ظرفیت بالقوه موجود است که خودمان ایجاد می کنیم. از هیئت‌ها و مساجد گرفته تا برپایی نمایشگاه در مناطق و بوستان ها. البته ما خیلی برای پشتیبانی رسانه ای کار تلاش کردیم و بحمدلله الان که رسانه ملی و سایر رسانه ها پای کار آمده اند، موج مثبتی راه افتاده است.

 

  تولید شما منحصر در دفاتر است؟

 غیر از انواع دفاتر، جامدادی، کیف، پوستر، برنامه درسی و... را هم تولید کرده ایم. ضمن اینکه همه اجناس هم از صفر تا صد ایرانی هستند. ما اگر سفارش می دادیم می توانستیم جنس چینی را ارزان تر از بازار تهیه کنیم ولی همه هم و غم بچه ها بر این بود که کار صددرصد ایرانی باشد.

 

چرا ما در بحث تولید داخلی ضعیف عمل می‌کنیم؟ این قضیه با سوددهی پایین محصولات فرهنگی ارتباط مستقیم ندارد؟

اصلاً اینطور نیست. مشکل اینست که صنایع فرهنگی در کشور ما غریب است. ما باید در بحث اقتصاد فرهنگ ورود جدی داشته باشیم. الان کشوری مثل آمریکا با تولیدات فرهنگی اش هم سود کلان اقتصادی بدست آورده  ‌هم از نظر فرهنگی دنیا را تحت مدیریت فرهنگی خود در می آورد. ضمن اینکه صنایع فرهنگی در بحث اشتغال زایی هم موفق تر از سایر صنعت ها هستند. سود بیشتری هم حتی نسبت به بازار خودرو می توانند عاید کشور کنند.

 

 چه تمهیداتی اندیشیدید که کارتان مثل برخی تلاش های گذشته شکست نخورد؟ و در کل پیش‌بینی شما نسبت به آینده کار چطور است؟

 همه تلاش ما بر این بوده که حرکت، مردمی و مستمر باشد. نیامده ایم که یک کار مقطعی و تبلیغاتی کنیم. لذا دنبال آدم هایی هم بودیم که چشمداشت کمتری داشته باشند. همه دوستان ما با نگاه ایدئولوژیک پا به این عرصه گذاشتند. ضمن اینکه برای موفقیت بیشتر نیاز به جذب سرمایه داریم.

 ما الان مجبوریم سود کمتری بگیریم تا کار پیش برود، چون رقبای ما از چند جهت نسبت به ما جلوترند. یکی اینکه عموماً خودشان وارد کننده کاغذند، دوم اینکه چاپخانه دارند که ما از هر دو امکان محرومیم. اینجا ارزش افزوده هایی برای ما از دست می رود و نمی توانیم روی قیمت ها مانور بدهیم. اگر سرمایه‌گذارهای ارزشی وارد این عرصه شوند ما توانمندی زیادی در کشور داریم. همین الان گروه بسیار قوی و خوب برای تولید انیمیشن و فیلم‌سازی هستند که حاضرند همکاری کنند اما همه اینها نیازمند سرمایه گذاری است. البته اگر انیمیشن و فیلم خوب تولید کنیم آنها سرمایه خودشان را برمی گردانند.

ما از ابتدا نخواستیم کار دولتی شود ولی سراغ نهادهای انقلابی هم برای جذب کمک رفتیم و نپذیرفتند. می‌گویند کار خوب جواب نمی دهد فعلاً باید با کارهای خنثی شروع کنیم! در حالی که طرح شهید احمدی روشن یا مختار که سال گذشته کار کردیم با استقبال چشمگیر مردم روبرو شد. لذا ما آمده‌ایم که بگوییم می‌شود و مخاطب کار خوب اسلامی- ایرانی را می پسندد و از آن استقبال می‌کند.
https://shoma-weekly.ir/7BC1AA