سیاسی

سرنوشتشان مثل دولت اصلاحات می شود اگر ...

جلسه 16 آذر را که روز «مرگ بر امریکا» و شهادت دانشجویانی است که در مقابل امریکا ایستادند تبدیل به روز تخریب دولت گذشته، مقابله با اصولگرایان و دیگران کردند و بعد هم آن شعارها. این که کار صحیحی نیست. در روز 16 آذر خوب بود که می‌آمدید و در دانشگاه حداقل حرف آقای ماندلا را می‌زدید که امریکا در گذشته به ما این همه خیانت و جنایت کرده است و حالا اگر نگوییم چشم‌پوشی که نمی‌توانیم بکنیم و نمی‌توانیم او را ببخشیم. اینها را می‌گفتید که ملت بداند دارید از حقوق او دفاع می‌کنید. روی حق هسته‌ای و مذاکرات می‌ایستادید و نظراتتان را می‌گفتید. در مسائل اقتصادی نظراتتان را می‌گفتید و بحث‌هایی را مطرح می‌کردید که مردم و دانشجویان بدانند دارید در جهت منافع دانشجو، کشور و مردم صحبت می‌کنید. این که روز 16 آذر، روز دانشجو را به روز درگیری‌ها و منازعات تبدیل کردید،
«دانشگاه خانه احزاب نیست» این تیتری بود که یکی از روزنامه های کشور در مورد اتفاقات مراسم 16 آذر در دانشگاه های تهران منتشر کرد. اتفاقاتی که دامن گیر جلسه رییس جمهور هم شد. اتفاقا همان دانشجویانی که رییس جمهور را در تیم خود تصور می کردند باعث آشوب در این جلسه شدند و باقی ماجرا... رسانه ملی هم فقط در چند جمله اتفاقات را به گونه ای نمایش داد که حکایت از فضای شاد و پر شور نشاط سیاسی داشت. حالا این که در دانشگاه تبریز چه گفته و چه شنیده شد بماند برای بعد. دکتر اسد الله بادامچیان از اتفاقات مراسم 16 آذر در دانشگاه های تهران می گوید.

***

به نظر شما اتفاقاتی که به مناسبت روز دانشجو افتاد بازگشت به گذشته نبود؟

جریانات روزهای اخیر دانشگاه نکات مثبت و منفی را توأمان داشت. نکات مثبتش این بود که همه دیدگاه ها میدان بازی را یافتند و هر کدام حرفهایشان را زدند و شیوههایی را هم که به کار بردند با روش خاص خودشان بود و خودشان را را در معرض افکار عمومی قرار دادند و بیش از همه در معرض دید دانشجویان گستردهای که ما بحمدالله نزدیک به نود و چند میلیون دانشجو داریم.

از طرف دیگر بحثها هم مطرح شد و دیدگاههای گوناگون هم خودشان را مطرح کردند و قضاوت هم به عهده ملت است.

فضای دانشگاه تهران را شاید بتوان پرتنش ترین فضا در روزهای اخیر دانست.

مراسم سخنرانی رئیسجمهور که سه گروه در کنار هم گوش دادند. یک گروه که اصلاحطلبان بودند و شعارهای داغ و تندشان را میدادند. یک گروه هم طرف مقابل اینها بود که آنها هم شعارهای خودشان را می دادند اما نه بهگونهای که طرف قبلی اعلام میکردند. یک گروه هم کسانی بودند که با این دو گروه تفاوت داشتند و میخواستند نظرات رئیسجمهور را در آغاز دولت چهار ساله ایشان بدانند.

در مجموع حضور رییس جمهور میان دانشجویان را چگونه ارزیابی می کنید؟

حضور جناب آقای دکتر روحانی هم حضور مثبتی بود و هم مطالبی که به دانشجویان گفتند خوب بود. ایشان به صراحت گفتند ما در بسیاری از مسائل به بردباری، صبر، تحمل و دقت نیازمندیم و باید از فضای احساسی فاصله بگیریم، زیرا مسائل با عقلانیت و اعتدال حل خواهد شد. ایشان در حقیقت هم بحث را جمع و هم به گروه سوم نگاه مثبت کردند. گرو هی که با آرامش نشستند و به مطالب ریاست جمهور گوش دادند و سئوالاتشان را هم مطرح کردند و به دو گروه دیگر، مخصوصاً گروه اصلاحطلب این تذکر را دادند ـایشان نخواستند صریح بگویند، ولی من بهجای ایشان می‌‌گویمـ که رئیسجمهور مملکت به دانشگاه آمده است و شما بلند میشوید سوت و کف میزنید و شعارهای سیاسی خاص خودتان را فریاد می زنید. بعد هم شعار میدهید، نه این که سئوال کنید. در حالی که میتوانستید آرام بنشینید و این حرفها را هم بزنید و مطالبتان را هم یا بنویسید یا وقت بگیرید و بگویید.

ادامه این تحرکات را در دانشگاه ها مثبت می بینید یا خیر؟

این روش تند و افراطی به تمام معنا جبهه دوم خردادی- طبیعتاً روش مفیدی نبود و اگر بخواهند این کارها را تکرار کنند، سرنوشتشان مثل همان دولت اصلاحات میشود. آقای خاتمی هم بار اول که به دانشگاه آمدند، همینها جمع شدند، با کف و سوت و کارهای آن چنانی که در نشریات آن زمان هم منعکس شد. بعد هم در نهایت همینها رسیدند به جایی که در سال 82 علیه آقای خاتمی شعار دادند و به قول خودشان از خاتمی عبور کردند و حتی در مورد آخر به آقای خاتمی اهانت هم کردند. این یک گروه است که در دانشگاه حضور دارند و خود دانشجوها باید توجه کنند و به آنها تذکر بدهند که شما با این روشتان دو مشکل ایجاد کردهاید. یکی این که دوستان طرف مقابل را واداشتید شعارهای ارزشیای مثل «مرگ بر امریکا» بگویند و از سوی دیگر اگر قرار است رئیسجمهور صحبت کند، بهتر است در یک فضای آرام نشان بدهید که بهطور معتدل و آرام مینشینید، صحبتهایتان را مطرح میکنید و حرفهایتان را میزنید. مسئله دیگر این است که آقای رئیسجمهور به خاطر این فضا نتوانست حرفهایش را بزند، چون اگر من جای آقای رئیسجمهور بودم به گروهی که رفتارهای تند میکردند تذکر میدادم که این راه بحث کردن نیست و اگر بحث و مطالبی دارید آرامتر مطرح کنید، چون دولت من قصد دارد از همه نیروها استفاده کند و شما با شعارهای تندتان اجازه ندهید یک گروه دیگر خود را در جبهه مقابل شما تصور کند و جبههبندی ایجاد کنید. همگی بیایید و به رئیسجمهور ملت کمک کنید و ببینید با سلیقههای خودتان هر کدام چگونه میتوانید به دولت کمک کنید. بعد هم پرسش و پاسخ آرام، متین و صحبت پیش میآمد.

بنا بر این دانشجویان چگونه باید از فضای دانشگاهی مراقبت کنند؟

این رویداد غیر از نکات مثبتش این نکات منفی را دارد که بایستی خود دانشجویان و دوستانی که در دانشگاه هستند از این تجربه استفاده کنند و بار دیگر که ریاست جمهور یا مسئولین طراز اول کشور به دانشگاه میآیند، سعی کنند جلسه بهجای این که دستخوش شعارهای احساسی و جبههگیری و این طرف شعار بدهد، آن طرف شعار بدهد، به جلسه بحث و گفتگوی آرام و متناسب با شأن دانشجو و دانشگاه و مسئولین نظام جمهوری اسلامی تبدیل شود.

در مورد دیگر سخنرانان دانشگاه تهران نظر شما چیست؟

بخش دوم برنامه ها سخنرانی آقایان جلیلی، صفارهرندی و قالیباف بود. مشخص بود اکثر دانشجویان حاضر دانشجویان ارزشگرا بودند و شعار «مرگ بر امریکا» هم میدادند. عنوان آن را هم «خیبر باقی است» گذاشته بودند. در آنجا هم تیپ اصلاحطلب باز شعارهای آن چنانی میدادند و موضعگیری میکردند، ولی در آنجا هم نشد و آقایان نظراتشان را گفتند و بالاخره بهتر بود این گروه این کارها را نمیکرد و بهجای آن، سئوالاتش را مطرح میکرد تا پاسخهای متین و منطقی بگیرد.

برنامه بعدی سخنرانی آقای شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در دانشگاه شریف بود که دیگر در اینجا تمام شعارهای «زنده باد مخالف من»، «ما آزادی بیان میخواهیم»، «هر کسی بیاید حرفش را بزند»، «مخالف حرف خودش را بزند» و... را حضرات به قول خودشان اصلاحطلب به باد دادند. چون رفتند جلو و آن کارها را کردند. در حالی که عده زیادی آمده بودند حرفهای آقای شریعتمداری را بشنوند و یک عده از آنها هم طرفدار دیدگاههای ایشان بودند، اما اینها شلوغ کردند و اجازه ندادند آنها جلسه را به جلسه بحث و گفتگو بکشانند و در حقیقت نوعی تحمیل خواست خودشان بر سایر دانشجویان بود و این چیزی نیست که بازتاب آن در بخش عمدهای از دانشجویان مثبت باشد. دانشجو میخواهد اگر آقای شریعتمداری هم به دانشگاه آمد، ولو بعضیها دیدگاههای ایشان را قبول نداشته باشند، بنشینند و متین و آرام گوش بدهند، نظرات ایشان را بشنوند و اگر نقد هم میکنند، نقد مستدل، منطقی، آرام و خوب باشد که اگر حقی در بین صحبتهای آنها وجود داشت، ایشان آن حق را تأیید کند و اگر حق با ایشان است بتواند حرفش را مطرح سازد، اما این نوع شعار دادن و هیاهو کردن و بهجای شنیدن سخنان آقای شریعتمداری سر و صدا راه انداختن و بعد شعار بدهند «مرگ بر دروغگو» و نتیجهاش این میشود که ان طرف شعار میدهد «مرگ بر فتنهگر» و بعد یک عده افراطی بگویند شما بروید بیرون و سخنرانی نکنید و شعار طرف مقابل شعار ارزشی است و میگوید «نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ».(1) آنها میخواهند آقای شریعتمداری برایشان صحبت کند و این که این نوع حرکات ضد اعتدال و ضد تمام شعارهایی که این دوستان در طی این سالها برای ما دادند، وقتی از طرف اینها انجام شود، خیلی به ضررشان است. کسانی که این کارها را میکنند تصور میکنند به نفعشان است.

آیا باید دوباره فضای سیاسی دانشگاه برای دانشجویان تعریف شود؟

معتقدم محیط باید باز باشد و هر کسی حرفش را بزند و دیگران هم بهطور منطقی گوش بدهند و اظهارنظر کنند و این کار مخصوصاً در محیط دانشگاه بسیار لازم و ضروری است تا نسل جوان ما بر اساس «فَبَشِّرْ عِبَادِی الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»،(2) سخنان را بشود و بهترین را برگزیند، این رفتارها را برای این شیوه و تداوم میدان باز سیاسی مضر میدانم. وقتی در یک کشور دولتی داریم که منتخب مردم است و گروههای گوناگون هم هستند، این نوع رفتارها که بخواهند سخنرانی کسی را به هم بزنند یا جلوی سخنرانی کسی را بگیرند و با هیاهو و سر و صدا کارشان را پیش ببرند، یعنی این که عدهای هم مقابله خواهند کرد و این جبههگیریها طریق اعتدال نیست.

این را هم میدانم که اکثریت دانشجویان ما از هیچیک از این دو روش خوششان نمیآید، بلکه میخواهند در مجموع مطالبشان را مطرح و در باره آنها صحبت کنند و از افراطیگری هم بدشان میآید، مخصوصاً از افراطیگریای که غیر ارزشی هم باشد. حالا گاهی طرف در ارزشها افراط میکند، مثل عزاداری اباعبدالله(ع) و این طور نیست که این جور عزاداری مناسب با فرمایشهای ائمه معصومین(ع) یا بزرگان از علما باشد، اما در عین حال برای امام حسین(ع) کاری کرده، یعنی برای ارزش افراطیگری کرده است، اما اگر کسی برای غیر ارزشهای جامعه افراطیگری کند، بهزودی به بنبست میخورد و این کار را به جبههگیری میکشاند و این ضد وحدت ملی است، یعنی اولین آسیب افراطیگری این است که بهجای دور هم نشستن، طرح آزاد اندیشه، بیان، فکر، نظر، مواضع و رسیدن به حق و حقیابی و عمل به حق، نتیجهاش درگیری و برخورد میشود و هر کس بخواهد چماقی برخورد کند، چیز مفیدی از کار در نخواهد آمد.

در این مراسمات سخنرانان اصلاح طلب هم حضور داشتند و اتفاقی نیفتاد.

گروه بعدی دعوت از سران حزب غیرقانونی مشارکت بود و معلوم بود آنها خیلی مورد توجه نبودند و به همین علت افرادی هم پای صحبتهای آنها نرفتند و همان تیپ خودشان حضور داشتند. آنها حرفشان را زدند. حالا اگر این طرف میرفت و آنجا سر و صدا میکرد، خوب نبود. معلوم شد حرف خوبی هم ندارند. متأسفانه اگر کسی هم بخواهد حرفهای آنها را نقد کند، مشخص است حرفهایی که مطرح میکنند جا ندارد و اساساً چرا باید مطرح شوند.

مثلاً یکی از آنها گفته بود باید از رهبر انقلاب تشکر کرد مانع تندرویها و ندانمکاریهای افراطیون شدند و همچنین از اصولگرایانی که عاقلانه فهمیدند کشور نیاز به تغییر دارد. آقای محترم! همه باید از رهبر عزیزمان تشکر کنیم، اما تندرویها و ندانمکاریهای افراطیون یعنی چه کسانی؟ این موضعگیری شما منفی است! چطور شما خودت را معتدل میدانی و همین مواضع افراطی را هم حفظ میکنی، اما دیگران را افراطی میدانی. بعد میگویی «اصولگرایانی که عاقلانه فهمیدند» یعنی بقیه اصولگرایان عاقل نبودند؟ یعنی آدم این جور به همه اهانت کند و هر کس را که افکارش مثل اینها نیست، تندرو و افراطی بداند و بعد هم در انتقاد از دولت گذشته بگوید همه از دروغگویی و فریبکاری ضرر کردند. شما که همهاش داری اهانت میکنی. بعد هم میگوید «ما فریب سر و صدای بلند عدهای کوچک را نمیخوریم. این تندروها بخش کوچکی از جامعه هستند که نباید اصولگرایان را از آنها بدانیم.» اگر شما میخواهی به عدهای تذکر بدهی، چرا آنها را کوچک و ضعیف میکنی و بعد هم از تعبیر ما فریب نمیخوریم استفاده میکنی؟ این چه طرز صحبت کردن است؟ میشود خیلی متین صحبت کرد. بعد هم به تیپ خودشان اهانت میکند و میگوید طرفدار پیامبر(ص) عظیمالشأنی هستیم که در هنگام فتح مکه هر کس به آنجا، خانه ابوسفیان پناه آورد، به دستور ایشان در امان ماند. مگر آنها ابوسفیانی هستند که این طور حرف میزنید و تازه خودتان را هم سیاستمدار قوی میدانید.

نکات دیگری هم در سخنرانی اصلاح طلبان بود؟

بله! آقایان فرموده اند: «دولت باید این نکته را بداند که تنها قشری که منافعش نه شخصی است، نه حزبی، دانشگاه و دانشگاهیان هستند». چرا تنها دانشگاه و دانشگاهیان؟ این همه قشر مردم که در جامعه هستند، کشاورزان، کارگران، کارمندان، فرهنگیان، کسبه و... منافع شخصی و حزبی دارند و فقط همین یک قشر منافع شخصی و حزبی ندارد؟ حزب مشارکت که حزبی است و خود ایشان هم که حزبی است. آدم حزبی یعنی چه؟ دولتی با رئیسجمهور منتخب مردم دو دوره مدیریت اجرایی کشور را به دست داشته است. شما بهجای این که نقد این دولت را میکنید، نظراتتان را در دولت جدید بگویید. یعنی جلسه 16 آذر را که روز «مرگ بر امریکا» و شهادت دانشجویانی است که در مقابل امریکا ایستادند تبدیل به روز تخریب دولت گذشته، مقابله با اصولگرایان و دیگران کردند و بعد هم آن شعارها. این که کار صحیحی نیست. در روز 16 آذر خوب بود که میآمدید و در دانشگاه حداقل حرف آقای ماندلا را میزدید که امریکا در گذشته به ما این همه خیانت و جنایت کرده است و حالا اگر نگوییم چشمپوشی که نمیتوانیم بکنیم و نمیتوانیم او را ببخشیم. اینها را میگفتید که ملت بداند دارید از حقوق او دفاع میکنید. روی حق هستهای و مذاکرات میایستادید و نظراتتان را میگفتید. در مسائل اقتصادی نظراتتان را میگفتید و بحثهایی را مطرح میکردید که مردم و دانشجویان بدانند دارید در جهت منافع دانشجو، کشور و مردم صحبت میکنید. این که روز 16 آذر، روز دانشجو را به روز درگیریها و منازعات تبدیل کردید، کار خوبی نبود و عامل اصلی هم در این قضیه کسانی بودند که عنوان اعتدال و اصلاحطلبی روی خودشان میگذارند و طبیعی است کار مفیدی نبود. امیدوارم حالا که دولت میخواهد بنا بر آنچه که رهبر معظم هم فرمودند فضای آزاداندیشی را بازتر کند و همه قویتر هم صحبت کنند، علاج ادامه این راه این است که با همه عزیزانمان در سراسر کشور و دانشگاهها هر کس با هر موضعی با آرامش و متانت روبرو شوند و مطالبشان را متین، منطقی، بانهایت حوصله و آرامش ـهمان طور که رئیسجمهور محترم فرمودندـ بیان کنند و از این کارهای احساسی بپرهیزند.

پینوشتها:

(1) قرآن کریم، سوره صف، آیه 13.

(2) قرآن کریم، سوره زمر، آیات 17ـ18.

https://shoma-weekly.ir/eKSKEV