
در ابتدای این مراسم اسدالله بادامچیان ایراد سخنرانی کرد و اشاره به مفهوم بصیرت گفت: بصیرت در لغت عرب غیر از مفهوم رایه است و همچنین با مفاهیم نظره و شهده که به معنای مشاهده کردن میباشند تفاوت دارد. بصیرت یعنی نگاه عمیق و شناختآور. همراه با این نگاه قدرت ادراک انسان است که او را به جایی میرساند و واقعیتهایی را درک میکند که در نگاه عادی و شهودی به آن نمیرسد. البته قرآن نیز نسبت به مسئله بصیرت توجه ویژهای دارد. جمع بصره ابصار است که قرآن صاحبان بصیرت را همیشه «آنها» مورد خطاب قرار میدهد. این در حالی است که جمع بصیرت بصائر است که در آن دل و اندیشه انسانی است به کار میگیرد. قرآن یک دیدگاه عادی نیست بلکه بصائر و جمع بصیرتها میباشد که خداوند درباره آن میفرماید این بصائر برای همه مردم میباشد و آن غیر از مسئله امت و حزب است. همچنین پیامبر اکرم (ص) نیز میفرماید ما در دعوت خود به خدا با دیدگاه بصیرتی عمل میکنیم و دعوت من به خدا یک دعوت عادی نیست. در همین راستا هر کس از رسولالله پیروی میکند بصیرت دارد. در حقیقت اگر میخواهیم از رسولالله تبعیت کنیم باید بدانیم بصیرت چیست و آن را به کار ببریم.
وی ادامه داد: خداوند میفرماید انسان در نفس خود به بصیرت نیاز دارد و این بصیرت غیر از نگاه کردن است که انسانهای محدودنگر نمیتوانند آن را داشته باشند. ممکن است در کارهای خود در مسیر حق باشیم اما با بصیرت داخل آن نرفته باشیم و به قول معروف سیاهلشکر آن هستیم چرا که برای کسی که بصیرت ندارد فضاسازیها، خودنماییها و تبلیغات مانند پردهای جلوی چشم او را میگیرد و نمیگذارد حقیقت را ببیند.
بادامچیان در ادامه سخنان خود درباره انتخاب بصیرت گفت: باید دید نگاه ما به انسان چیست آیا با نگاه مادی و مارکسیستی روبهرو هستیم و یا نگاه اسلام را مدنظر داریم. اسلام انسان را موجودی آزاد و مختار میداند که این ویژگی در آفرینش او وجود دارد. خداوند خواسته است که انسان موجودی دارای عقل و فهم باشد و مستقل عمل کند. به همین جهت او را با علم و عقل آفریده است و البته خود او نیز هدایتگرش است. همچنین خداوند انتخاب آزادانه و از روی علم و فهم را بر دوش خود او قرار داده است که انسان میتواند با انتخابهای خود به اوج انسانیت برسد و یا حتی از حیوان هم پایینتر شود، سوال اینجاست که آیا خداوند در این راه به انسان کمک هم میکند. خداوند میفرماید کسانی که مرا فراموش کنند در حقیقت انسانیت را فراموش میکنند و راه اصلی را گم میکنند. این در حالی است کسانی که در راه رسیدن به خدا تلاش کنند خداوند بر خود فرض میدارد که آنها را هدایت کند.
او همچنین بیان داشت: جامعه انسانی همواره بر دیدگاههای مختلف قرار دارد. او آرمانخواهی، دانشآموزی و... را چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی خواستار است. پس انسان موجودی نیست که محیط او خارج از عقاید و افکارش باشد که اگر اینگونه بود اختیار برای او معنا نداشت، چنین انسانی نیازمند به صاحبنظران و مکتبسازان است که با توجه به تفکر و هوش و استعداد او این موضوع و این انتخاب متفاوت میشود. اسلام با مفهوم بصیرت میخواهد به انسان بگوید که در عین اینکه آزاد هستید باید انتخابهایتان براساس بصیرت باشد تا فریب فریبکاران را نخورید. برای شناخت آن نیز باید به دین خدا، رسول خدا، ائمه و در غیاب ائمه به فقیه عادل مراجعه کنید چرا که بصیرت بدون امام و رهبر به بیراهه میرود. برای مثال شخصیتهای بزرگی در واقعه کربلا بودند که به امام حسین گفتند چرا به کوفه میروی. در حقیقت کسانی که با امام حسین همراه بودند بصیرت واقعی داشتند و رستگار شدند و بقیه به کجراهه رفتند.
وی در بخش پایانی سخنان خود به نقل خاطرهای از شهید لاجوردی اشاره کرد و گفت: شهید لاجوردی در خاطرات خود در زندان قزلحصار میگوید زمانی که عدهای را که به عنوان انقلابی دستگیر کرده بودند، آوردند فکر میکردم با عدهای مسلمان روبهرو هستم و با آنها رفیق شدم اما زمانی که با آنها حرف میزدم فهمیدم که منحرفاند چرا که ضوابط و معیارهای امامت و ولایت برای آنها متفاوت بود.