بین الملل

رفتارهای اخیر سعودی ناشی از بی تجربگی حاکمان جدید است

عربستان علاقه مند است که حاکمیت اهل سنت در منطقه حفظ شود و دولت ها تغییر حاکمیت از اهل سنت به غیر از اهل سنت نداشته باشند. کاری که به هر صورت هم اکنون در حال انجام آن در منطقه هستند. فعالیت های عربستان در یمن و بحرین نیز شاهدی بر همین مدعا است. در واقع آنها در مناطق مختلف سرمایه گذاری و دخالت می کنند تا این تغییر حاکمیت صورت نگیرد و اهل تسنن در این کشورها بر سر کار باقی بمانند.
مدتی است که عربستان سعودی با اقدامات نسنجیده خود، منطقه را آشفته ساخته است. دکتر "حسن لاسجردی"، کارشناس خاورمیانه و عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی به پرسش های مهام درباره رفتار سعودی ها پاسخ می دهد.

به نظر شما دلیل رفت و آمدهای مکرر خالد مشعل به عربستان چیست؟
به اعتقاد من جریان اخوانی در فلسطین بعد از تحولات بیداری اسلامی و همچنین تبعات آن از جمله: موضوع بازگشت برخی کشورها به شرایط قبل مانند مصر، بحث گسترش ناامنی ها در کشورها و متفرق شدن طبقات اجتماعی مثل لیبی، فراز و نشیب های تفکر اندیشه اسلامی میانه رو در تونس یا جاهای دیگر، اخوان دچار سرگشتگی و حیرانی شده و نمی داند چه کار کند. اولاً در داخل خود دچار مشکل است به این معنا که بعد از شهادت "احمد یاسین" و افرادی از این دست که رهبری حماس را داشتند، در حال حاضر دیگر رهبری حماس به فرد واگذار نشده و فرد خاصی رهبری این جریان را بر عهده ندارد. نکته دوم، چند شعبه شدن اندیشه ها است؛ اندیشه ای که بخشی از آن در داخل سرزمین های اشغالی است و بخش دیگر بیرون است، تفاوت هایی که این دو با هم دارند و به تبع بده بستان هایی که حماس انجام می دهد یک مقدار این اندیشه را بالا و پایین می کند. مثلاً در داخل فلسطین، بیشتر شخصیت ها بحث های مقاومت را به طور جدی دنبال می کنند ولی در بیرون خالد مشعل، مرزوق و افرادی از این دست، بده بستان های سیاسی می کنند؛ همچنین، به دلیل تحولات کشورهای عربی و به بیان من جمع شدن جریان بیداری اسلامی و این که نتوانست خود را به نتیجه برساند و پیروز میدان شود، شرایط گروه های اعتقادی و گروه های ایدئولوژیکی که در منطقه مبارزه می کنند به ویژه در اندیشه اهل سنت مانند حماس تا حدی سخت شده است و آنها به دنبال یک راه چاره می گردند؛ همان طور که ملاحظه شد، طی سه تا چهار سال اخیر، حماسی ها در سوریه مستقر بودند، بعد از جریان سوریه به دوحه رفتند، شایعه شد که بعد از دوحه به یمن می خواهند بروند، سپس لبنان، مصر و... . این جا به جایی ها سرگشتگی و حیرانی را در میان آنها به خوبی به نمایش می گذارد. در حال حاضر نیز، یکی از دلایل سفرهای خالد مشعل می تواند برای خارج کردن حماس از این سرگشتگی ها باشد. نکته دوم دغدغه های حماس درباره مرسی است، اگر دادگاه نظامی در مصر، محمد مرسی را به مرگ محکوم کند و او اعدام شود، می تواند یک ضایعه بسیار بزرگ در اندیشه های اخوانی در منطقه باشد زیرا مرسی یکی از چهره ها و رهبرهای مورد حمایت جریان اخوان بوده است؛ اگر مرسی اعدام بشود، این فضا برای بسیاری دیگر از افراد ایجاد می شود و به نوعی اخوانی ها در منطقه احساس خطر می کنند که در معرض یک تسویه حساب سیاسی قرار بگیرند. بنابراین، سفر مشعل به عربستان سعودی معنی دار می شود، او این سفرها را انجام داده تا بتواند شرایط خود حماس را در عربستان تا حدی ارتقا دهد، کمک بگیرد، ارتباط برقرار کند، با این تیم جدید حاکم بر عربستان، بده بستان داشته باشد و دیگر اینکه جریان اخوانی را در منطقه از خطر اعدام، تهدید و مشکلات دیگر برهاند.

برخی منابع عربی مدعی شده اند که سعودی ها تلاش می کنند، دولت حیدر العبادی سرنگون شود، این دیدگاه تا چه حد صحت دارد؟
من بر این باور نیستیم، اگر چه دولت سعودی در گذشته دید تند و تیزی درباره دولت مالکی داشت، اما در حال حاضر اینچنین نیست. به دلیل نوع رفتار آقای مالکی و سیاست ها و نگرشی که به گروه های سیاسی در داخل عراق به ویژه اهل سنت، کردها و همچنین موضوع عشایر داشت، آن زمان به نظر می رسید نگاه عربستان بسیار تندتر بود؛ اما الان حیدر العبادی به اعتقاد من چهره میانه روتری است و در عین حال، مورد قبول خیلی از چهره های اهل سنت، شیعیان سکولار، همچنین جریان کردی و در مجموع جامعه عراق است. من فکر می کنم آنچه عربستان به شدت دنبال آن می گردد، صرفاً موضوع دولت عبادی نیست؛ عربستان علاقه مند است که حاکمیت اهل سنت در منطقه حفظ شود و دولت ها تغییر حاکمیت از اهل سنت به غیر از اهل سنت نداشته باشند. کاری که به هر صورت هم اکنون در حال انجام آن در منطقه هستند. فعالیت های عربستان در یمن و بحرین نیز شاهدی بر همین مدعا است. در واقع آنها در مناطق مختلف سرمایه گذاری و دخالت می کنند تا این تغییر حاکمیت صورت نگیرد و اهل تسنن در این کشورها بر سر کار باقی بمانند.
حتی نقش آفرینی عربستان در سوریه نیز به همین دلیل است. آنها بسیار علاقه مندند که یک حاکم غیرسنی در این کشور بر سر کار نباشد و لذا علوی ها را "غیر" می شمارند و به آنها علاقه مند نیستند. من فکر می کنم تفکر عربستان به طور کلی حاکمیت اهل سنت در منطقه در رأس قدرت است و در هر کشوری این اتفاق بیافتد آن را پیگیری می کنند و اگر به این ترتیب نباشد، تلاش می کنند که چنین برنامه ای تحقق یابد.

نسل جدیدی که در عربستان بر سر کار آمده و نسل جوانی است، به اعتقاد شما تا چه حد به ایالات متحده نزدیک است و رفتارهای اخیر سعودی ها می تواند ناشی از این احتمالاً نزدیکی باشد؟
نسبت به تیم گذشته یعنی نسبت به تیم امیر عبدالله، سعود الفیصل، بندر و... نمی توان گفت چندان به امریکا نزدیک هستند؛ برخی از آنها تحصیل کرده انگلستان هستند و علائق شان به آن سمت و سو است، برخی دیگر نیز نگاه اروپایی دارند. ولی آنچه خیلی مهم است، این است که این نزدیکی یا دوری سبب نمی شود که برای آنها مزیت خاصی باشد؛ آنچه برای تیم جدید عربستان خیلی اهمیت دارد، تجربه حکومت داری است؛ این نسل جدید از آنجایی که تجربه لازم را ندارند، در تصمیمات خیلی شتاب ناک و عجولانه عمل می کند. برخی اوقات این تصمیمات شتاب ناک مانند حمله به یمن برای شان هزینه های بسیاری به بار می آورد که نه می توانند این هزینه ها را بپردازند و نه می توانند خود را نجات دهند. لذا فکر نمی کنم نزدیکی یا دوری با امریکا یا هر قدرت دیگری، بتواند به آنها کمک کند و آنچه در حال حاضر در عربستان نایاب است، تجربه حکومت داری است که این تیم جدید و جوان در مجموع این تجربه را ندارد و لذا خیلی تصمیمات شان حساب شده نیست.

بنابراین رفتارهای چکشی اخیر سعودی ها در منطقه را می توان ناشی از بی تجربگی حاکمان نسل جدید دانست؟
بله، دقیقاً رفتارهای اخیر به همین خاطر است.

https://shoma-weekly.ir/BlYaIX