گفتگوی ویژه

رسانه‌ها هم نیاز به جریان پاتکی و هم جریان تهاجمی دارند

واقعیت‌های لااقل دهه گذشته فضای رسانه‌ای، تبلیغاتی و فضای مدیریت افکار عمومی نشان می‌دهد که هر دوی اینها نیاز است یعنی هم جریان پاتکی و واکنشی و هم جریان تهاجمی و ابتدایی نیاز است که در بسیاری از جاها نیاز است که شما یک فضای جدید ذهنی باز کنی، بعضی‌ها را مشغول کنی، ایجاد خدشه در عقبه دشمن کنی، تهاجم‌های فکری، اعتقادی، باوری، بعضی وقت‌ها نظامی و مدیریتی داشته باشی
امیر زینلی - جنگ احزاب که در سخنان رهبری در دیدار با دانشجویان، از آن سخن به میان آمد، در دنیای امروز شکل جدیدی نسبت به زمان جنگ احزاب دارد. اصلی‌ترین دلیلش هم حضور ابزاری قدرتمند به نام رسانه است. آن قدر که می‌توان این جنگ را جنگ رسانه‌ای احزاب هم نامید. با دکتر حسن لاسجردی، کارشناس رسانه و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در این زمینه گفتگو کرده‌ایم.

***

قدرت‌گرفتن رسانه‌ها در جنگ امروز آیا خطر این جنگ را نسبت به قبل بیشتر کرده است؟

الان خود رسانه‌ها قدرت هستند و دیگر از حالت ابزار درآمده‌اند و تبدیل به قدرت شده‌اند و به همین جهت فکر می‌کنم این که رهبر معظم انقلاب می‌گویند که امروز رسانه‌ها مثل دوران جنگ احزاب وارد تغییر و تحولات می‌شوند و به نوعی تغییر و تحولات را وارونه نشان می‌دهند یا نقاط ضعف را برجسته می‌کنند، نقاط قوت را نمی‌گویند. در آن تحریف می‌کنند، به مبانی اعتقادی خدشه وارد می‌کنند، به این دلیل است که امروز رسانه‌ها خود منشاء قدرت هم شده‌اند و به جهت درهم‌تنیدگی خیلی خیلی مهم و گسترده زندگی مردم و حضوری که رسانه‌ها در زندگی تک‌تک افراد دارند، به نظر می‌رسد که این مسئله خیلی خیلی مهم است که حتی رسانه‌ها شاید در گذشته نه‌چندان دور یک مقدار از درونیات انسان‌ها دور بودند و خیلی به انسان‌ها نزدیک نبودند، اسرار انسان‌ها را به اصطلاح خلوت انسان‌ها را نمی‌دانستند؛ اما امروز خیلی از آن جهت که رسانه‌ها متنوع شده‌اند و حضور خیلی پر‌رنگ در زندگی شخصی و فردی افراد دارند می‌توان گفت که خیلی از ذهنیت‌های انسان‌ها را رسانه‌ها می‌سازند و شاید به نوعی کسانی که امروز رسانه‌های بزرگ را اداره و کنترل و هدایت می‌کنند، بتوانند از این طریق یعنی شخصی‌شدن زندگی عمومی این فضایی که همه فکر می‌کنند خیلی شخصی است؛ اما واقعیت این است که خیلی عمومی شده است به دلیل اینکه همه افراد در معرض نگاه مستقیم و غیرمستقیم دیگران هستند لذا نگاه من مثل نگاه مقام معظم رهبری این است که امروز رسانه‌ها نقش بسیار بسیار مستقیم‌تر و مؤثرتر و شخصی‌تری نسبت به گذشته گرفته‌اند و الان در زندگی تک تک آدم‌ها و نگاهشان و حتی رویکردهایشان و تحلیل‌هایشان نقش مؤثری پیدا کرده است.

فکر می‌کنید که باید پاتک رسانه‌های ما به رسانه‌های طرف مقابل چگونه باشد؟

در عالم رسانه تکنیک‌های مقابله متفاوت است، بعضی از رسانه‌ها نوع رویکرد و روش آنها پاتکی است و تلاش می‌کنند که در مقابل هر عملی، عکس‌العملی نشان دهند یا طراحی کنند، سناریو تراشی کنند، به نوعی گزینه‌تراشی و سوژه‌تراشی کنند و در مقابل هر تک دشمن پاتک داشته باشند. به نظر می‌رسد که در خیلی از جاهای دنیا براساس تجربه، میزان استطاعت، قابلیت کشور و ملت و نخبگان و نمایندگان برگزیده، این کار را می‌کنند و خیلی جاها هم از طرق دیگر مثل جریان تهاجم استفاده می‌کنند و قبل از اینکه دشمن به شما برسد شروع به ایجاد یک فضای ذهنی می‌کنند. به نظر می‌رسد که واقعیت‌های لااقل دهه گذشته فضای رسانه‌ای، تبلیغاتی و فضای مدیریت افکار عمومی نشان می‌دهد که هر دوی اینها نیاز است یعنی هم جریان پاتکی و واکنشی و هم جریان تهاجمی و ابتدایی نیاز است که در بسیاری از جاها نیاز است که شما یک فضای جدید ذهنی باز کنی، بعضی‌ها را مشغول کنی، ایجاد خدشه در عقبه دشمن کنی، تهاجم‌های فکری، اعتقادی، باوری، بعضی وقت‌ها نظامی و مدیریتی داشته باشی، لذا به نظر می‌رسد که در واقعیت‌های زندگی امروزی هر دو مدل مورد توجه و همچنین مورد دقت است و هر دو هم اثر گذاشته است.

به نظر می‌رسد گاهی خودمان در زمین دشمن بازی می‌کنیم و نقاط منفی که مطرح می‌شود با آن به عنوان یک انتفاد خیلی سخت برخورد می‌کنیم و نقاط مثبت هم که مطرح می‌شود از طرف بعضی‌ها به عنوان مجیز‌گویی مطرح می‌شود. چطور می‌شود این دو آسیب را برطرف کرد؟

یکی از نکات مهم حوزه رسانه دروازه‌بانی و مدیریت است. کسانی که در عرصه خبر و تحلیل و همچنین فضای افکار عمومی و به طور مشخص مدیریت افکار عمومی کار می‌کنند، اگر داده‌ها و اصطلاحا تولید خبر و محتوا و چیزهای دیگر مدیریت نشود و جهت، حجم، اندازه، موقعیت‌سنجی آن مدیریت نشود، امکان دارد مثل یک سیل ویرانگر خانه‌های اعتقادی و باورها و همچنین نگاه‌ها و رویکردهای یک ملت و یک جمعیت را خراب کنند. لذا یکی از نکات مهم این است که معمولا بین این دو به اصطلاح بی‌نهایت، نهایت مضیج‌گویی و نهایت انتقاد و تخریب، می‌گویند این دو هر قدر با مدیریت و مصالح جامعه همراه باشد، در حقیقت یکی از شاغول‌ها و یکی از خط نشانه‌هایی که می‌گذارند که دو طرف از لبه این سمت و آن سمت پشت بام انصاف نیافتند، این است که شما دو چیز را رعایت کنید، یکی اصول خودتان است که روی اصول فعالیت کنید و دوم اینکه منافع عمومی و امر عمومی و منافع جمع را در نظر بگیرید. به نظر می‌رسد که روی این دو نگاه حداقلی و حداکثری از تخریب تا مضیجه‌گویی اگر رسانه‌ها و کسانی که مدیریت کار خبر می‌کنند و کار رسانه می‌کنند و آنهایی که روی افکار عمومی کار می‌کنند حواسشان به این دو باشد یکی اینکه اصول خودشان را حفظ کنند، تکیه‌گاه‌ها و پایگاه‌های خودشان را حفظ کنند و از آن طرف هم تلاش کنند که هر کاری که می‌کنند در آن خیر عمومی باشد، خیر جناحی، شخصی، کوتاه‌مدت و زود‌گذر نباشد، این دو معیارها و شاغول‌های مناسبی است برای اینکه افراد دچار افراط و تفریط در مدیریت رسانه نشوند.

پیشنهادی را مقام معظم رهبری مبنی بر تشکیل جبهه ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی به دانشجویان دادند. فکر می‌کنید که نقش رسانه‌ها در برابر این پیشنهاد چه باید باشد؟

رسانه‌ها در مقابل پیشنهادات فکری می‌توانند چند کار مهم انجام دهند. نکته اول آن جا‌انداختن آن تفکر است. بالاخره رسانه‌ها جایگاه اطلاع‌رسانی و تفهیم‌گری دارند و به طور حتم می‌توانند این مسئله را باز و تفهیم کنند و در حقیقت فضای ذهنی برای افراد به وجود آورند، افراد را معتقد و بارور کنند و همان طور که عرض کردم فضای موضوع تفهیم را فراهم کنند. اما نکته دوم که شاید خیلی مهم باشد این است که بعد از اینکه این اعتقاد و باور و نگاه به وجود آمد، باید رسانه‌ها هنر انتقال و پیام‌رسانی را انجام دهند. در فضای فعلی جامعه جهانی یکی از نکات خیلی مهمی که می‌تواند دیگران را تحت تأثیر افکار و اندیشه‌های گروه قرار دهد این است که کانال‌های انتقال پیام خوب عمل کنند. باز هم رسانه در این فضا می‌تواند مؤثر باشد؛ به طوری که بعد از اینکه این جبهه شکل گرفت، این جبهه باید بتواند خودش را به پشت خطوط رقیب برساند و به نوعی نفوذ کند و به جاهای مختلف سرکشی کند و به اندیشه‌های طرف مقابل نوک بزند و روزنه ایجاد کند و لذا من فکر می‌کنم در مرحله دوم رسانه باید این هنر انتقال تفکر جبهه ضد استکباری را هم داشته باشد.

https://shoma-weekly.ir/FyoOG8