صالح اسکندری- السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابداً ما بقیت و بقی اللیل و والنهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
پیوند شور و شعور در سوگواری برای اباعبدالله الحسین (علیه السلام) محرم های هر سال را تجلی گاه عشق آگاهانه و عالمانه شیعیان به سید و سالار شهیدان و فلسفه قیام این امام همام نموده است. در محرم هر سال زمین کربلا زیر پای شیعیان، مسطح می شود و آفتاب عاشورا طلوع می کند. کل ارض ٍ کربلا و کل یوم ٍ عاشورا. محرم، ماه عزیز شدن امت اسلامی است. ماهی که ماه حریت، آزادگی و عزت طلبی امام حسین (ع) است. مطمئناً یکی از مهم ترین شاخصه های قیام اباعبدالله (ع)، همین عزت طلبی است و مناسب ترین تعبیر برای پیشوای شیعیان، حسین عزیز است. حالا بگذریم از اینکه بعضی از ما در روضه ها، سخنرانی ها و مداحی ها چه قدر به این عزت خواهی حسین، ظلم کردیم. این قدر که روی موضوعاتی حاشیه ای نظیر عروسی حضرت قاسم بن الحسن (ع) و یا زور بازوی حضرت عباس (ع) تکیه کردیم، چه قدر توانستیم فلسفه عزت خواهی اباعبدالله (ع) را برجسته کنیم که حسین، عزیز بود و در کربلا عزیزتر شد و آمد تا امت اسلامی را عزیز کند. امام حسین (ع) با شعار هیهات من الذله، پا در عرصه کارزار کربلا گذاشت و آمد تا ثابت کند؛ «موت فی عز خیر من حیات فی ذل".
انقلاب اسلامی بدون تردید، تداوم نهضت عاشوراست و به وقوع پیوست تا عزت را به ملت ایران هدیه کند. یکی از فلسفه های تشکیل حکومت اسلامی در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ادامه سبک زندگی طیبه عاشورا، همین زندگی عزت طلبانه است. انقلاب اسلامی آمد تا ملت ایران را عزیز و روز به روز عزیزتر کند.
جامعه همواره بر سر دو راهی امتحان عزت و یا نکبت و ذلت قرار دارد. اینکه عزت را همراه با سختی ها و مصائب برگزیند و یا اینکه ذلت را با آسایش چند روزه دنیا انتخاب کند؟ ملت ایران ثابت کرد راه سومی هم هست. ملت ایران با متمسک شدن به اسلام، عزتی را برگزید که هم سربلندی دنیا و هم رفاه مادی، هم قدرت سیاسی و هم امنیت عمومی را در پی داشت. ملت ایران در 35 سال گذشته نشان داده که می تواند بدون سر فرود آوردن در برابر آمریکا، هم امنیت و هم اقتدار و هم رفاه مادی و معنوی برای خود ایجاد کند. که اینها همه نتیجه صبر و استقامت ملت ایران است.
چندی پیش جرج فریدمن، مسئول مؤسسه راهبردی استارتفور، طی اعتراف جالبی در گفتگو با واشنگتن پست گفت: «مشکل ما با ایران، برنامه هسته ای این کشور نیست، مسئله آن است که ایران نشان داده نه فقط بدون رابطه با آمریکا، بلکه در حال ستیز و درگیری با آمریکا می تواند قدرت اول منطقه در هر دو عرصه نظامی و استراتژیک باشد.» مشکل آمریکا موضوع هسته ای ایران نیست. مسئله آمریکا، اقتدار داخلی و منطقه ای جمهوری اسلامی است که هر روز بیشتر می شود. امروز اگر در مسئله هسته ای برخی مسئولین کوتاه بیایند آمریکایی ها موضوعات دیگری مثل حقوق بشر و یا پیشرفت های موشکی و پزشکی ایران را علم خواهند کرد. مشکل آمریکا اهداف ملی کشور ماست که متأسفانه برخی نادانسته بین منافع ملی و اهداف ملی کشور تعارض ایجاد می کنند. اهداف ملی یک سری ملاحظات استراتژیک است که منافع ملی در قالب آنها تعریف
می شود. این تصور که رفاه ایران در گرو هضم شدن در نظم اقتصاد جهانی و برقراری رابطه با آمریکاست، یک تصور باطل است. از آغاز ورود آمریکا به ایران در زمان محمد شاه قاجار، سیاستمداران این کشور همواره به دنبال خوی استعماری و استکباری خود بودند. در ابتدا در قالب
میسیون های مسیحی و مؤسسات درمانی و آموزشی فعالیت خود را شروع کردند. بعداً در شهریور 1320 در اشغال ایران نقش داشتند و حتی تعدادی از تلفات محدودی هم که در این جنگ وجود داشت توسط آمریکایی ها بر ملت ما در منطقه جنوب و نبردهای دریایی تحمیل شد.
در جریان ملی شدن صنعت نفت علی رغم خوشبینی مصدق به آمریکایی ها، ولی آنها در جریان 28 مرداد کودتایی علیه دولت ملی ایران راه انداختند و بعدها در قالب کنسرسیوم نفتی که 40 درصد نفت ایران سهم آنها شد با بهای ناچیز 3 تا 5 دلار نفت ما را به یغما بردند. در دهه 40 کاپیتولاسیون را برای تأمین و مصونیت حقوقی قریب به 60 هزار نظامی خود در ایران، بر ملت ما تحمیل کردند. در جریان کشتار خونین 17 شهریور، ژنرال هایزر آمریکایی، فرماندهی میدان را بر عهده داشت. بعد از پیروزی انقلاب، علی رغم خوشبینی دولت موقت، سفارتخانه خود را تبدیل به لانه جاسوسی و عاملی برای تحریک قومیت ها و
اقلیت های مذهبی کردند. اتفاقی که امروز پس از گذشت بیش از 30 سال، متحدان و دوستان آمریکا به آن پی بردند که سفارتخانه های آمریکا همه لانه های جاسوسی در کشورهای مختلف هستند.
بلوکه کردن اموال ایران، حمایت از گرایش های تجزیه طلبانه، حمایت از رژیم بعث، سرنگون کردن هواپیمای ایرباس ایرانی با 290 مسافر بی گناه و تحریم های سیاسی و اقتصادی، تنها گوشه ای از جرایم
آمریکایی ها علیه ملت ایران است که آمدند تا عزت را از این ملت بستانند و خفت و ذلت را بر مردم ما تحمیل کنند.
با همه این تفاسیر، حسین زمان، مقام معظم رهبری، امروز مظهر اقتدار ملی هستند و نمایندگان ملت با این اقتدار، با راهبرد نرمش قهرمانانه در مذاکرات حضور می یابند. پشت پا زدن به کسانی که این مأموریت را دارند اصلاً به صلاح منافع ملی نیست. کسانی که مأمور مذاکره هستند به تعبیر رهبر انقلاب، فرزندان این ملت رشید و انقلاب سربلند هستند. کسی حق ندارد آنها را سازشکار بنامد و به مأموریت آنها پشت پا بزند.
از طرفی، باز کردن مشت مذاکره کنندگان در شب مذاکره با دشمن، با تفوه به اینکه خزانه خالی است و یا سایر اسرار نظام را رسانه ای کردن، این هم پشت پا زدن به مذاکرات است. جمع کردن چند تابلو موسوم به صداقت آمریکایی هم پشت پا زدن به مذاکرات است. موضع گرفتن مقابل شعار مرگ بر آمریکا نیز پشت پا زدن به مذاکره کنندگان است.
در استراتژی مقاومت هوشمند جمهوری اسلامی، مذاکره و مرگ بر آمریکا توأمان است تا جایی که آمریکایی ها در عین مذاکره می گویند همه گزینه ها روی میز است و حاضر نیستند از تحریم ها سر سوزنی کوتاه بیایند.
امسال، سال حماسه سیاسی و اقتصادی است و کمتر از پنج ماه تا پایان سال زمان باقی است. ملت، حماسه سیاسی را رقم زد و امروز همه منتظرند تا دولت، حماسه اقتصادی را بیافریند. جمهوری اسلامی از موضع اقتدار وارد مذاکره شده است و دشمن از موضع ضعف. اگر نتیجه ای حاصل شد چه بهتر، اما اگر نشد، باید روی ظرفیت های درونی کشور، بیش از پیش متمرکز شویم.