سیاسی

دلایل مخالفتها با موتلفه

در فضای سیاسی مخالفتها و موافقتها، رفاقت‌ها و ائتلافها، خصومتها و دشمنی‌ها، هماهنگی‌ها و ناهماهنگی‌ها بین جریانهای سیاسی دلایل عدیده‌ای دارند و سطح اهمیت هر کدام از اینها به سطح اهمیت و جایگاه و پایگاههای اجتماعی آنها بستگی دارد.
نصر عزیزی - در فضای سیاسی مخالفتها و موافقتها، رفاقت‌ها و ائتلافها، خصومتها و دشمنی‌ها، هماهنگی‌ها و ناهماهنگی‌ها بین جریانهای سیاسی دلایل عدیده‌ای دارند و سطح اهمیت هر کدام از اینها به سطح اهمیت و جایگاه و پایگاههای اجتماعی آنها بستگی دارد. در بعضی از کشورها احزاب و جریانها در مقطعی حکومت را در اختیار دارند و در بعضی کشورهای دیگر، اگر چنین قدرتی را نداشته باشند، ولی ممکن است نقش آفرینی‌های تعیین کننده و قدرتمندی را در پرده‌های ظاهری و پشت صحنه عالم سیاست انجام دهند، می‌توان در سابقه این حزب قبل و بعد از انقلاب نقش‌های اساسی را یافت که کماکان ادامه دارد. بنابر این طبیعی است که حزب توانمند و مقتدر موتلفه مخالفانی داشته باشد و این مخالفین چند دسته هستند:
1- جریانها و احزاب و گروهکهای معاند ضد انقلاب که از اساس و ریشه انقلاب اسلامی را قبول نداشته و با موتلفه اسلامی مخالف بوده‌اند.
2- لیبرالها و جریانات ملی‌گرا نیز از جمله مخالفان موتلفه اسلامی بوده‌اند.
3- منافقین سازمان یافته و بدون سازمان و هر جریان پیدا و پنهانی که خط نفاق را پیشه ساخته از مخالفان موتلفه بوده‌اند.
4- جریانهای براندازی که در خارج از کشور مشغول توطئه و براندازی هستند نیز با موتلفه اسلامی مخالف بوده و هستند.
5- بعضی از جریانهای چپ و اصلاح طلب با توجه به سطح تفاوت‌هایشان همواره با موتلفه اسلامی مخالف بوده‌اند.
6- جریانهای نوظهور و قدرت طلب و طالب منافع دنیوی که به نحوی در صفوف خودی‌ها جای دارند و به نحوی جریان ریزش‌های انقلاب را تشکیل می‌دهند، نیز با موتلفه اسلامی مخالف بوده و هستند.
اما دلایل مخالفتها را می‌توان بشرح زیر برشمرد:
1- دلیل اصلی مخالفتها اعتقادی و مربوط به حیطه مبانی فکری و عقیدتی است که ریشه این بحث را باید در نوع نگرش جهان بینی‌ها و تلقی جریانها و گروهها از نظام هستی جستجو نمود که واکاوی  دقیق و موشکافانه در نگاه آنها به اصول اعتقادی پنجگانه می‌توانند راهنمای مناسبی برای تشخیص مرزها و دلایل مخالفتها باشد.
2- انقلاب اسلامی و آرمانهای بلندش یکی دیگر از علل مخالفتها با موتلفه اسلامی است زیرا موتلفه فرزند متولد شده و پا به پای این انقلاب الهی است که در این بستر رشد یافته است.
3- رهبری امام راحل، نه تنها در آیینه قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی که با عنوان ولایت فقیه متبلور گردیده، بلکه مرجعیت تمام و کمال ولایی آن روح بلند در مقطع قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از شاخص‌های مخالفتها و موافقتها با موتلفه اسلامی بوده است.
4- مقوله روحانیت بطور کلی نظامی است که در دایره جامعه شناسی دینی قابل تعریف است. امام راحل همواره می‌فرمودند: آخوند یعنی اسلام، و اسلام بدون آخوند در واقع پیکر بدون سر است. اگر روحانیت در فرایند انقلاب اسلامی ایفای نقش سربازی و فداکاری نمودند، موتلفه‌ای‌ها همواره با آنها بوده و هستند و خواهند بود و نه تنها اشتراک هدف داشته‌اند، بلکه اشتراک جهت و اشتراک مسیر هم داشته‌اند، لذا به همان میزان که مخالفتهای جریانها با روحانیت زاویه داشت، به همان نسبت و بلکه بیشتر این اختلاف با موتلفه بروز و ظهور داشت.
5- قانون اساسی جمهوری اسلامی و اصول منطبق و مناسب و دوراندیشانه آن، که جریان موتلفه در فراهم سازی شکل‌گیری و تمهیدات آن نقش مؤثر داشت، یکی دیگر از زاویه‌های اختلاف با موتلفه اسلامی بوده است و شاخص و معیار آن علاوه بر معاندت‌های اساسی بعضی از جریانها، بی ثباتی‌ها و تزلزل‌های بعضی دیگر از آن جریانها نسبت به قانون اساسی می‌باشد ولی ثبات و پایداری و حمایت بی بدیل موتلفه اسلامی در دفاع از قانون اساسی و بازنگری‌های آن، خط فاصله‌های ایجاد شده را نشان می‌دهد.
6- یکی از دلایل واضح و شاخص مخالفتها با موتلفه اسلامی، مبارزه با جریان انحراف در درون نظام بود که تبلور آن در جریان بنی صدر و مجلس اول و دوم هویدا بود. بدون تردید در مصاف با این انحراف و به روایت اسناد و تاریخ، موتلفه‌ای‌ها در صفوف مقدم حرکت جوشان و مردمی مبارزه با این انحرافها و تحصیل پیروزی قرار داشتند

https://shoma-weekly.ir/3wuwtl