سیاسی

دغدغه فعلی نزدیک شدن افکار اصولگرایان است

اصولگرایی یک طیف است که در این طیف گروه های مختلف وجود دارند. بعضی از آنها صادقانه و مخلصانه با اصولی که امام انقلاب و ولی فقیه ترسیم کرده اند، حرکت می کنند. متعهد هستند و برخی با دیدگاه های دیگر. در عین اینکه اصولگرا به حساب می آیند. وقتی دیدگاه های آنها را انسان نگاه می کند رنگ سیاسی را در آن بیشتر می بیند.نمی شود پیش بینی کرد که همه این طیف در انتخابات زیر یک چتر می روند یا خیر. مثل انتخابات ریاست جمهوری که خیلی از نامزدها اصولگرا بودند و تنها فرد اصلاح طلب آن جمع آقای عارف بود. خود ایشان هم می گفت :«نامزد اصلاح طلبان نیستم، اصلاح طلبان از من حمایت می کنند.» اینها با هم یکی نشدند. انتخابات آینده هم ممکن است همین باشد. این احتمال هم است که همه با هم یکی بشوند.همه این معادلات بستگی به این دارد که وضعیت جدیدی پیش بیاید.
اشاره: دکتر بادامچیان یکی از چهره هایی است که رسانه ها نسبت به گرفتن مصاحبه مشروح با او علاقه نشان می دهند. خبرآنلاین در روزهای اخیر دو بخش از یک مصاحبه طولانی با وی را منتشر کرد که بخشهایی به بازخوانی تاریخ انقلاب و بخشهایی به مسائل روز می پرداخت. منتخبی از گفتگوی 90 دقیقه ای خبرآنلاین با نایب رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی که درباره آینده اصولگرایی و انتخابات های پیش رو است را تقدیم می کنیم:

چه خبر تازه ای از جلسات وحدت اصولگرایان دارید. شنیده ام شما وآقای حبیبی دبیر کل موتلفه پای ثابتش هستید...

و خیلی های دیگر.

آقای سعید لو، حاجی بابایی، باهنر، کوهکن هم هستند. دیگرچه کسانی به این جلسه می آیند؟

این را از آقای تقوی بپرسید.

آقای تقوی به این راحتی در دسترس نیستند؟

من هم موظف نیستم که بگویم.

بالاخره چند نفر را که می شود اسم برد؟

مسئول جلسه خودش مسئول است که اطلاع رسانی کند.من که نه سخنگو هستم و نه در این جایگاه هستم که در این خصوص اظهار نظر کنم. بالاخره جناب تقوی این جلسه را مدیریت می کند و اگر صلاح بداند اظهار نظر می کند. به طور کلی می توانم بگویم جلسه خوبی است که با هدف وحدت مجموعه اصولگرایان تشکیل شده است.ایشان این تذکر را هم داده است که این جلسه انتخاباتی نیست و به دنبال این است که افکار اصولگرایان به هم نزدیک شود .

ظاهرا علی رغم دعوت از اعضای جبهه پایداری،رهپویان و ایثارگران، کسی در این جلسات شرکت نکرده است؟

این چیزی که شما می گوئید یا هست یا خیر، اما ایشان افراد را تشکیلاتی دعوت نکرده است، شخصی بوده است؛ بنده و آقای حبیبی هم به عنوان حزب موتلفه اسلامی به این جلسات نمی رویم. اینکه چه کسانی به این جلسات می آیند را نمی دانم که آقای تقوی مایل است که رسانه ای شود یا خیر. بنابراین چیزی که در وظیفه من نیست را بیان نمی کنم.

شما می گویید این جلسات انتخاباتی نیست؟

این را آقای تقوی می فرمایند. طبعا وقتی همگرایی بود دهها و صدها خروجی خواهد داشت. یکی از آنها همگرایی برای خدمت به کشور است، اینکه به انتخابات می رسد یا نه، بحثی است که آینده نشان می دهد.

براساس تجربه های متفاوت شما در همه این سالها و سه مجلس هفتم تا نهم که موفقیت مجدد و تجزیه وحدت اصولگرایان بود، تلاش برای وحدت اصولگرایان خوش خیالی نیست؟

اصولگرایی یک طیف است که در این طیف گروه های مختلف وجود دارند. بعضی از آنها صادقانه و مخلصانه با اصولی که امام انقلاب و ولی فقیه ترسیم کرده اند، حرکت می کنند. متعهد هستند و برخی با دیدگاه های دیگر. در عین اینکه اصولگرا به حساب می آیند. وقتی دیدگاه های آنها را انسان نگاه می کند رنگ سیاسی را در آن بیشتر می بیند.نمی شود پیش بینی کرد که همه این طیف در انتخابات زیر یک چتر می روند یا خیر. مثل انتخابات ریاست جمهوری که خیلی از نامزدها اصولگرا بودند و تنها فرد اصلاح طلب آن جمع آقای عارف بود. خود ایشان هم می گفت :«نامزد اصلاح طلبان نیستم، اصلاح طلبان از من حمایت می کنند.» اینها با هم یکی نشدند. انتخابات آینده هم ممکن است همین باشد. این احتمال هم است که همه با هم یکی بشوند.همه این معادلات بستگی به این دارد که وضعیت جدیدی پیش بیاید.

اگر از شما سوال کنند که تحرکات اصولگرایان برای انتخابات آغاز شده است، پاسخ شما بله است؟

همه فعالیت هایشان را برای انتخابات شروع کرده اند.

در اصلاح طبان فعلا آقای عارف جدی شروع کرده است.

4 تا 5 گروه دیگر هم هستند که فعالیت هایشان را آغاز کردند.همه مشغولند حتی اصحاب فتنه هم مشغول هستند. از این طرف هم همه اصولگرایان مشغول فعالیت هستند.

انتخابات امری است که سرنوشت کشور را در هر
برهه
ای تعیین می کند و نمی شود نسبت به آن بی تفاوت بود خصوصا سرنوشت خبرگان رهبری که عمود خیمه نظام است، یا ریاست جمهوری که قوه مجریه را برای 4 یا 8 سال تعیین می کند،یا خود مجلس. لذا روزی که مجلس هر دوره آغاز می شود، دقیقا انتخابات بعد هم شروع می شود؛ چون کسانی که وارد مجلس شدند می خواهند به گونه ای کار کنند که برای دور بعد هم انتخاب شوند و کسانی هم که رای نیاوردند تلاش می کنند که حتما در دور آینده به مجلس راه یابند. بنابراین انتخابات یک امر دائمی است.

به اهمیت مجلس خبرگان اشاره کردید. در این دوره چرا اهمیت خبرگان بیشتر شده است؟

انتخابات مجلس خبرگان همیشه حساس بوده است.

قبول کنید این دوره حساسیت ها از چند ماه قبل شروع شده است.

حتی در انتخابات اول خبرگان قانون اساسی دعوای مجلس موسسان وخبرگان وجود داشت. دولت موقت بازرگان که این اصلاح طلبان دنباله همان تفکرات لیبرالی آنها هستند، جدا در پی این بودند که مجلس خبرگان منحل شود. مخصوصا وقتی بحث اصل ولایت فقیه به میان آمد.

دولت بازرگان دنبال این بود که مجلس خبرگان را منحل کند، اما عملکرد خوب خبرگان در انتخاب آیت الله امام خامنهای باعث شد اقتدار نظام بعد از امام حفظ شود. شما مطمئن باشید که اگر به ولایت فقیه در مصر و برخی کشورهای دیگر که بیداری اسلامی داشتند عمل می شد به این مصیبت ها گرفتار نمی شدند. به همین علت است که مردم به خبرگان رهبری توجه بیشتری دارند.

الان هم استکبار و برخی اصلاح طلبان در صدد این هستند که در مجلس خبرگان نفوذی داشته باشند. آنها می دانند نمی توانند ترکیب خبرگان را تغییر دهند، اما می خواهند نفوذی داشته باشند. مشغول هستند و این کار را هم با این حرف که اعضای خبرگان کهنسال هستند و چرا جوانهای حوزوی در این مجلس نیستند، پیگیری می کنند.

به دنبال این هستند که افراد مد نظر خودشان را وارد مجلس خبرگان کنند. لذا همه این مسائل، اهمیت مجلس خبرگان را چند برابر می کند.

آقای دری نجف آبادی اخیرا اظهار نظری درباره دوران پس از رهبری انقلاب داشتند و گفته بودند که باید به آن زمان هم فکر کرد. چرا این اظهار نظر های عجیب بیان می شود؟

اینکه مجلس خبرگان درباره رهبری بروند از قبل یک نفر را برای آینده تعیین کنند، این طور نیست. اصولا جایگاه خبرگان برای این است که در بزنگاه لازم این مسائل را بررسی کند.

کسانی که در اصلاح طلبان حرف از تلاش برای خبرگان می زنند هدفشان «مزاحمت ایجاد کردن» برای رهبری از طریق نفوذ در مجلس خبرگان رهبری است. این گروههایی که با استفاده از نهضت امام و حضور ملت در حمایت از امام راحل به پست و مقام رسیدند، در این این سالها از راه تبلیغات، فشار و سر پل ها می خواهند به مجلس خبرگان برسند. آنها به دنبال بزرگ نمایی نقاط ضعف، کوچک نمایی نقاط قوت اند و می خواهند به سلطه برسند. متاسفانه مقام طلب هستند و با خطوط امام فاصله دارند، اما می گویند ما در خط امام هم هستیم.

یکی از آنها بارها خودش گفته که کارگزارن لیبرال دموکرات است. چند بار هم به این مسئله تاکید کرده است. منتها مسئله این است که امام خمینی(ره) که لیبرال دموکرات نبود. امام یک انقلابی متعهد اسلامی بود. با این توصیف کسی که می گوید ما لیبرال هستیم آیا می تواند بگوید ما در خط امام هستیم؟! من واقعا از محمد آقای هاشمی که صریح گفتند که ما لیبرال نیستیم تشکر می کنم. اما کسان دیگری در کارگزاران اصرار دارند که لیبرال دموکرات هستند. بخشی از اصلاح طلبان امروز چه تفکری دارند؟ مجموعه ای از نهضت آزادی ها،لیبرال ها، چپ های سازمان مجاهدین انقلاب و خط سه ها جمع شدند و در نهایت اینهایی شدند که الان در فضای سیاسی اصلاح طلب خوانده می شوند.

فکر نمی کنید بین آن نسل و نسل کنونیاصلاح طلبان تفاوت هایی هم وجود دارد؟

طبعا ادبیات هر 10 سال عوض می شود. روشن است که در زمانی که نظام ثبات قطعی خودش را پیدا نکرده بود، آنها یک جور حرف می زدند و امروز یک شکل دیگر. در دوران جنگ تحمیلی مگر همین گروه نمی گفتند که بعد از فتح خرمشهر باید جنگ را تمام کنیم؟ نسل های گذشته اینها هم قبل از تاسیس نظام هم همین رویه را داشتند. در نهضت امام یک شهید یا جانباز از نهضت آزادی ها پیدا می کنید؟ در 15 خرداد یک فرد از اینها در تظاهرات بود؟ حتی بعدها گفته اند قیام 15 خرداد که دفاع مردمی تمام عیار برای دفاع از حریم مرجعیت بود ،یک« شورش کور» بود. دلیلش هم این بود که نمی توانستند بگویند این قیام مردمی نبوده است. سال 57 هم گفتند شاه باید سلطنت کند!

سال 58 نهضت آزادی جزوه ای منتشر کردند و گفتند: «امام باید برود قم مرجعیت را اداره کند وکاری به سیاست نداشته باشد. روحانیت باید در منبر و محراب مشغول باشد. چون آنها کسانی هستند که باید دین را حفظ کنند و ورودشان به سیاست موجب می شود دین آسیب ببیند. درباره انقلابیون هم گفتند که کسانی که انقلاب کردند برای انقلاب مفید بودند، اما بعد از انقلاب کشور نیازمند متخصصان است و بهتر است آنها کنار بروند و کار را به متخصصان- منظورشان نهضت آزادی و ملی گراها- بسپارند.»وقتی من این جزوه را به آیت الله بهشتی دادم ایشان فرمودند:«عجب خیالاتی دارند.» بازرگان در گفت وگویش با حامد الگار جملهای دارد که از اعتقادات سیاسی او نشات می گیرد. آنجا می گوید:«من رفتم نوفل لوشاتو و به امام گفتم که آمریکا قدرت بزرگی است، اما دیدم امام عقلش به سیاست نمی رسد.» در گفتگو با فالانچی هم همین را می گوید. بعد فالانچی به بازرگان می گوید:«پس تو چرا قبول کردی که نخست وزیر انقلاب بشوی؟ می گوید:چون دیدم امام مصمم بود. گفتم ریسک می کنیم و انقلاب می کنیم.»

https://shoma-weekly.ir/6zJIUW