آیت الله نوری همدانی: توصیه بنده به حزب مؤتلفه اسلامی نشان خودتان و کارتان است که بدانید تنها نیستید و یک فکر و فرهنگ با شماست.
بسماللهالرحمنالرحیم، الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین المعصومین سیَّما بقیه الله فی الأرضین و لعنه الله علی أعدائهم أجمعین. با عرض خیر مقدم به محضر محترم سروران عزیز، دو مطلب به نظر بنده میرسد که عرض کنم.
اول اینکه باید توجه کنید کارهای خداوند تدریجی است، از این جهت نبایستی انسان عجله کند. یکی از بحثهایی که در قرآن مجید مطرح شده این است که خداوند زمین و آسمان را «فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ» و دورههای مختلف خلق کرده است. بنده به مدت 5 سال افتخار شرکت در درس اسفار و تفسیر استاد بزرگوارمان آیتالله طباطبایی داشتم. ایشان این بحث را مطرح کردند که کارهای خداوند تدریجی است و نبایستی انسان عجله کند، باید عاقبت را در نظر بگیرد. نمونههایی ذکر میکردند، مثلاً وقتی برادران یوسف(ع) او را در چاه انداختند فکر کردند کار تمام شد، اما بعد از چند سال همین برادران آمدند و در برابر تخت یوسف(ع) گفتند: «یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ»(1). مردم فکر کردند دیگر تمام شد، اما همان کسی که در چاه انداختند از تخت مصر طلوع کرد و برادرها هم در برابرش صف کشیدند و اینچنین گفتند. یا مثلاً وقتی که اسرا را وارد مجلس یزید کردند، یزید صحبت کرد و گفت: «این سر بریده که اینجاست، پدر او با پدر من با هم مبارزه کردند، ولی پدر من غالب شد. خودش هم با من مقابله کرد و من غالب شدم و او مغلوب شد»، اما مثل اینکه این آیه را نخوانده و در نظر نگرفته بودند که «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَ تَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَ تُعِزُّ مَن تَشَاء وَ تُذِلُّ مَن تَشَاء»(2). بعد زینب(س) برخاست و جوابش همین منطق بود که اشتباه شما همین است که غلبه را آنطور که هست در نظر نمیگیرید. عجولانه و با شتاب قضاوت نکن. «فوالله لا تمحو ذکرنا، و لا تمیت وحینا، و لا یرحض عنک عارها، و هل رأیک الا فند؟ و ایامک الا عدد، و جمعک الا بد». خلاصه اینکه باید توجه کنیم کارهای دنیا تدریجی است، این انقلاب هم بهتدریج به اینجا رسیده است. اول جریانهایی به وجود آمد، یکی جریان مشروطیت بود و دادخواهیهایی که به وجود آمد، بعد جریان تحریم تنباکو بود، جریان مرحوم نواب صفوی و یارانش و بعد هم جریان حزب شما که همگی اهمیت بسیاری داشتند. آن زمان این کار خیلی مهم بود، چون مردم فکر میکردند در برابر حکومت استبدادی که نوکر استکبار هم هست، باید همینطور قبول کنند و تن به ظلم و ذلت بدهند، اما کسانی جان بر کف دستشان گذاشتند و با اخلاص قیام و حرکت کردند و راه پیروزی را که جهاد و کشتن دشمنان خداست نشان دادند و پیمودند. این انقلاب در عین حال که پویاست و تا این حد پیش رفته، خلقالساعه نبوده و کارهای مقدماتی انجام شده تا بالاخره به قیام و به اینجا رسیده است. از این جهت برای ذکر سابقه این موضوع تدریجی کاملاً خدمات و فداکاری و حماسهآفرینیهای حزب مؤتلفه نشان داده شود که در آن زمان بسیار حساس و مؤثر بوده است. آن مقدمه و این ذیالمقدمه است، اگر آن مقدمات نبود این ذیالمقدمه هم به وجود نمیآمد.
موضوع دیگر این است که بایستی کارتان را نشان بدهید که واقعاً در مملکت مؤثر هستید. ما در این شکی نداریم، اما کار با قلم، قدم و صرف وقت است و بیشتر با درک جریانهاست که باید اینها را با وسیلهای به مردم فهمانده شود، چون با این فکر و فرهنگ طرفدار زیاد دارید، اما اینکه این حزب فکر خاصی دارد و ما جزو این حزب نیستیم، ولی در عین حال این حزب، حزبالله است. در دنیای کنونی صفآرایی بسیار مهمی از یک طرف غرب و طرفداران غرب و دیکتاتورهای تابع غرب و طرف دیگر انقلاب، طرفداران انقلاب و مسلمانان است و این فقط جنبه سیاسی ندارد، بلکه از همه جنبهها؛ چون کشورهای اسلامی مثل تونس، مصر، یمن، اردن و لیبی و بحرین و امثال اینها مشکل سیاسی دارند، اما خوب این از مرزها و جبلالطارق گذشته و وارد اروپا، آلمان، فرانسه، انگلستان، پرتغال و همه اینها شده است. از این طرف اقیانوس فتح شده و وارد امریکا و جنبش والاستریت شده است. همه اینها از کار شما، انقلاب و بیداری سرچشمه گرفته است، منتها مشکل آنها مشکل اقتصادی است. اگر مجلهای داشته باشید و نویسندگانی چون سرور عزیز ما حضرت حجتالاسلام خرسند ـکه از نظر فکر و قلم عضو برجستهای از حزب استـ البته آقایان دیگر را نمیشناسم، اما ایشان را میشناسم، وقتی به فارس مسافرت کردم و رفتم کازرون به علمای آنجا گفتم که آقای خرسند فرزند بنده هستند که از نظر قلم و همه چیز ایشان را فرد شایستهای میدانم. بایستی خودتان را نشان بدهید که کسی از شما سئوال نکند کارتان چیست؟ سوابق، فکر، کار و عملتان را توضیح دهید، چون مملکت روز به روز به کار احتیاج دارد. من چیزی برایتان آوردهام که برایم دردآور بود و خواستم در این باره فکر کنید. اینها را دو سه روز پیش برایم فرستادند. رئیس مؤسسه فرهنگی و هنری، اکو خبر داد: «حرکت کاروان هنرمندان ایرانی در زادروز مولانا به سمت افغانستان و ترکیه»، بعد نوشتند کاروان هنرمندان ایران در قالب ویژهبرنامههایی به نام کاروان خورشید به مناسبت زادروز مولانا از شهرهای شاهرود، تبریز و خوی در ایران به سمت بلخ و هرات حرکت کردند تا از آنجا به ترکیه کنار قبر مولانا بروند. در این دو صفحه کلی از مولانا تعریف کردند و چقدر خرج و صرف وقت و تجلیل و تکریم از شاعری کردند که هم صوفی است، هم سنی است، هم نسبت به اهلبیت خیلی بیاعتناست، «پس به هر دوری ولیای قائم است/ تا قیامت آزمایش، دائم است/ پس امام حی مطلق آن ولی است/ خواه از نسل عمر، خواه از علی است». در حالی که ما ولایت را شخصی می دانیم، ولایت را نوعی میداند، صوفی و سنی است. صحبت از مولوی، بایزید بسطامی، شقیق بلخی و معروف کرخی و فلان و فلان است و آن وقت اینکه ما از ایران رحلت کنیم و کاروانی ترتیب بدهیم و بخوانیم که چه کسانی هستند و به افغانستان و از آنجا به ترکیه برویم. ما هر روز به نهی از منکر و فرهنگسازی احتیاج داریم. یکی از کسانی که میتواند در این میان مؤثر باشد، حزب مؤتلفه اسلامی است و این منعکس شود که ما بدانیم شما دارید کار میکنید. فردا انتخابات و تعیین فلان شخص و رأی آوردن است و باید مردم را روشن کنند و کارهای زیادی انجام دهند. امام(ره) و مقام معظم رهبری میفرمایند که ما با مردم کار داریم. استکبار سعی کرده بود در مردم نوعی خودکمبینی و خودباختگی در برابر استکبار به وجود بیاورند، الحمدلله مردم خودشان را باور میکنند و نقش دست مردم است، کار دست مردم است، همینطور در مردم خودباوری، شجاعت، جرئت و فرهنگ است و شما باید در این موضع خیلی فعال باشید. با جمعیت زیادی که فرمودید، در فرهنگسازی، حرکت و روشن کردن مردم تلاش کنید که هر هفته و هر روز آثار کار شما را با قلم و بیان ببینیم تا فکر نکنند که حزب خاصی کنار از دولت و ملت و نظام است، بلکه در کنار نظام و بازوی نظام است. به نظر من لازم است اینها توضیح داده شود. انشاءالله در جلسه مطرح شود که خودتان را نشان بدهید، هم خدمات سابق، هم نقش فعلی و هم در برابر جریانها حرکتهایتان معلوم باشد. فکر شما بالا و صددرصد دینی و اسلامی است و بازوی نظام هستید و شکی در آن نیست. توصیه بنده به حزب مؤتلفه اسلامی نشان خودتان و کارتان است که بدانید تنها نیستید و یک فکر و فرهنگ با شماست. خداوند توفیق بیشتری به شما بدهد.
پینوشتها:
(1) قرآن کریم، سوره یوسف، آیه 88.
(2) قرآن کریم، سوره آلعمران، آیه 26.
اول اینکه باید توجه کنید کارهای خداوند تدریجی است، از این جهت نبایستی انسان عجله کند. یکی از بحثهایی که در قرآن مجید مطرح شده این است که خداوند زمین و آسمان را «فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ» و دورههای مختلف خلق کرده است. بنده به مدت 5 سال افتخار شرکت در درس اسفار و تفسیر استاد بزرگوارمان آیتالله طباطبایی داشتم. ایشان این بحث را مطرح کردند که کارهای خداوند تدریجی است و نبایستی انسان عجله کند، باید عاقبت را در نظر بگیرد. نمونههایی ذکر میکردند، مثلاً وقتی برادران یوسف(ع) او را در چاه انداختند فکر کردند کار تمام شد، اما بعد از چند سال همین برادران آمدند و در برابر تخت یوسف(ع) گفتند: «یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ»(1). مردم فکر کردند دیگر تمام شد، اما همان کسی که در چاه انداختند از تخت مصر طلوع کرد و برادرها هم در برابرش صف کشیدند و اینچنین گفتند. یا مثلاً وقتی که اسرا را وارد مجلس یزید کردند، یزید صحبت کرد و گفت: «این سر بریده که اینجاست، پدر او با پدر من با هم مبارزه کردند، ولی پدر من غالب شد. خودش هم با من مقابله کرد و من غالب شدم و او مغلوب شد»، اما مثل اینکه این آیه را نخوانده و در نظر نگرفته بودند که «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَ تَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَ تُعِزُّ مَن تَشَاء وَ تُذِلُّ مَن تَشَاء»(2). بعد زینب(س) برخاست و جوابش همین منطق بود که اشتباه شما همین است که غلبه را آنطور که هست در نظر نمیگیرید. عجولانه و با شتاب قضاوت نکن. «فوالله لا تمحو ذکرنا، و لا تمیت وحینا، و لا یرحض عنک عارها، و هل رأیک الا فند؟ و ایامک الا عدد، و جمعک الا بد». خلاصه اینکه باید توجه کنیم کارهای دنیا تدریجی است، این انقلاب هم بهتدریج به اینجا رسیده است. اول جریانهایی به وجود آمد، یکی جریان مشروطیت بود و دادخواهیهایی که به وجود آمد، بعد جریان تحریم تنباکو بود، جریان مرحوم نواب صفوی و یارانش و بعد هم جریان حزب شما که همگی اهمیت بسیاری داشتند. آن زمان این کار خیلی مهم بود، چون مردم فکر میکردند در برابر حکومت استبدادی که نوکر استکبار هم هست، باید همینطور قبول کنند و تن به ظلم و ذلت بدهند، اما کسانی جان بر کف دستشان گذاشتند و با اخلاص قیام و حرکت کردند و راه پیروزی را که جهاد و کشتن دشمنان خداست نشان دادند و پیمودند. این انقلاب در عین حال که پویاست و تا این حد پیش رفته، خلقالساعه نبوده و کارهای مقدماتی انجام شده تا بالاخره به قیام و به اینجا رسیده است. از این جهت برای ذکر سابقه این موضوع تدریجی کاملاً خدمات و فداکاری و حماسهآفرینیهای حزب مؤتلفه نشان داده شود که در آن زمان بسیار حساس و مؤثر بوده است. آن مقدمه و این ذیالمقدمه است، اگر آن مقدمات نبود این ذیالمقدمه هم به وجود نمیآمد.
موضوع دیگر این است که بایستی کارتان را نشان بدهید که واقعاً در مملکت مؤثر هستید. ما در این شکی نداریم، اما کار با قلم، قدم و صرف وقت است و بیشتر با درک جریانهاست که باید اینها را با وسیلهای به مردم فهمانده شود، چون با این فکر و فرهنگ طرفدار زیاد دارید، اما اینکه این حزب فکر خاصی دارد و ما جزو این حزب نیستیم، ولی در عین حال این حزب، حزبالله است. در دنیای کنونی صفآرایی بسیار مهمی از یک طرف غرب و طرفداران غرب و دیکتاتورهای تابع غرب و طرف دیگر انقلاب، طرفداران انقلاب و مسلمانان است و این فقط جنبه سیاسی ندارد، بلکه از همه جنبهها؛ چون کشورهای اسلامی مثل تونس، مصر، یمن، اردن و لیبی و بحرین و امثال اینها مشکل سیاسی دارند، اما خوب این از مرزها و جبلالطارق گذشته و وارد اروپا، آلمان، فرانسه، انگلستان، پرتغال و همه اینها شده است. از این طرف اقیانوس فتح شده و وارد امریکا و جنبش والاستریت شده است. همه اینها از کار شما، انقلاب و بیداری سرچشمه گرفته است، منتها مشکل آنها مشکل اقتصادی است. اگر مجلهای داشته باشید و نویسندگانی چون سرور عزیز ما حضرت حجتالاسلام خرسند ـکه از نظر فکر و قلم عضو برجستهای از حزب استـ البته آقایان دیگر را نمیشناسم، اما ایشان را میشناسم، وقتی به فارس مسافرت کردم و رفتم کازرون به علمای آنجا گفتم که آقای خرسند فرزند بنده هستند که از نظر قلم و همه چیز ایشان را فرد شایستهای میدانم. بایستی خودتان را نشان بدهید که کسی از شما سئوال نکند کارتان چیست؟ سوابق، فکر، کار و عملتان را توضیح دهید، چون مملکت روز به روز به کار احتیاج دارد. من چیزی برایتان آوردهام که برایم دردآور بود و خواستم در این باره فکر کنید. اینها را دو سه روز پیش برایم فرستادند. رئیس مؤسسه فرهنگی و هنری، اکو خبر داد: «حرکت کاروان هنرمندان ایرانی در زادروز مولانا به سمت افغانستان و ترکیه»، بعد نوشتند کاروان هنرمندان ایران در قالب ویژهبرنامههایی به نام کاروان خورشید به مناسبت زادروز مولانا از شهرهای شاهرود، تبریز و خوی در ایران به سمت بلخ و هرات حرکت کردند تا از آنجا به ترکیه کنار قبر مولانا بروند. در این دو صفحه کلی از مولانا تعریف کردند و چقدر خرج و صرف وقت و تجلیل و تکریم از شاعری کردند که هم صوفی است، هم سنی است، هم نسبت به اهلبیت خیلی بیاعتناست، «پس به هر دوری ولیای قائم است/ تا قیامت آزمایش، دائم است/ پس امام حی مطلق آن ولی است/ خواه از نسل عمر، خواه از علی است». در حالی که ما ولایت را شخصی می دانیم، ولایت را نوعی میداند، صوفی و سنی است. صحبت از مولوی، بایزید بسطامی، شقیق بلخی و معروف کرخی و فلان و فلان است و آن وقت اینکه ما از ایران رحلت کنیم و کاروانی ترتیب بدهیم و بخوانیم که چه کسانی هستند و به افغانستان و از آنجا به ترکیه برویم. ما هر روز به نهی از منکر و فرهنگسازی احتیاج داریم. یکی از کسانی که میتواند در این میان مؤثر باشد، حزب مؤتلفه اسلامی است و این منعکس شود که ما بدانیم شما دارید کار میکنید. فردا انتخابات و تعیین فلان شخص و رأی آوردن است و باید مردم را روشن کنند و کارهای زیادی انجام دهند. امام(ره) و مقام معظم رهبری میفرمایند که ما با مردم کار داریم. استکبار سعی کرده بود در مردم نوعی خودکمبینی و خودباختگی در برابر استکبار به وجود بیاورند، الحمدلله مردم خودشان را باور میکنند و نقش دست مردم است، کار دست مردم است، همینطور در مردم خودباوری، شجاعت، جرئت و فرهنگ است و شما باید در این موضع خیلی فعال باشید. با جمعیت زیادی که فرمودید، در فرهنگسازی، حرکت و روشن کردن مردم تلاش کنید که هر هفته و هر روز آثار کار شما را با قلم و بیان ببینیم تا فکر نکنند که حزب خاصی کنار از دولت و ملت و نظام است، بلکه در کنار نظام و بازوی نظام است. به نظر من لازم است اینها توضیح داده شود. انشاءالله در جلسه مطرح شود که خودتان را نشان بدهید، هم خدمات سابق، هم نقش فعلی و هم در برابر جریانها حرکتهایتان معلوم باشد. فکر شما بالا و صددرصد دینی و اسلامی است و بازوی نظام هستید و شکی در آن نیست. توصیه بنده به حزب مؤتلفه اسلامی نشان خودتان و کارتان است که بدانید تنها نیستید و یک فکر و فرهنگ با شماست. خداوند توفیق بیشتری به شما بدهد.
پینوشتها:
(1) قرآن کریم، سوره یوسف، آیه 88.
(2) قرآن کریم، سوره آلعمران، آیه 26.