جامعه در ابتدا پذیرای این روشهاست و حرفهای این چنینی را قبول میکند اما آهسته آهسته کارآمدی اینگونه روشها از بین میرود. به هر حال مردم متوجه میشوند که با تنها الفاظ و کلمات زیبا نمیتوان جامعه را اداره کرد، کلماتی که در عمق دچار تناقض و مشکل هستند.
برخی سیاستمداران کشور اتفاقاتی همچون مساله قم یا ماجرای مجلس را سناریویی برای دو قطبی کردن انتخابات - فضایی که در آن یک گروه تلاش میکند دامان خود را از تمام مشکلات پاکیزه نگه دارد و شرایطی را رقم بزند تا تمام مشکلات بر گردن طرف مقابل بیفتد- میدانند. علی عباسپور تهرانی در گفتوگویی با آرمان از چرایی و چگونگی این فرآیند و همچنین عواقب آن با ما سخن گفت.
چه شرایطی باعث میشود که یک رقیب در فضای سیاسی به جای رقابت دست به تخریب میزند؟
قاعدتا در یک انتخابات، گروهها و رقبای سیاسی تلاش میکنند تا از دیگران متمایزتر جلوه کنند و بهترین راهحل را برای مشکلات ارائه دهند. معمولا شکلگیری این مدل در کشورهایی است که تصمیمات در آنها براساس انتخابات گرفته میشود و نظام جمهوری قوی دارند. اما در برخی کشورهایی که تجربه طولانی در این امر ندارند، این مساله با کمی تاخیر یا مشکل همراه است. نتیجه آنکه در این کشورها معمولا رقبا به یکدیگر به چشم رقیب نمینگرند و از شیوههایی مانند تخریب، اتهامزنی، ابهامگویی و... برای خراب کردن رقیب استفاده میکنند که این مساله غالبا در گروههای رادیکال و افراطی دیده میشود. مجموعه این روشها، در نهایت برای کنار راندن رقیب یا طرف مقابل استفاده میشود تا کسی که از آن استفاده میکند بتواند از آن برای بالا کشیدن خود سود ببرد.
نشانههای مشخص این روش چیست؟
معمولا این گروهها همواره به دنبال نشان دادن «در باغ سبز» هستند یا آنکه ادعا میکنند شرایط ایدهآلی را خواهند ساخت که نزدیک است. معمولا طرف مقابل همواره در سیاهی کامل دیده میشود و خودشان را در سفیدترین نقطه به مردم مینمایانند. سنگی میاندازند و موجی ایجاد میشود و فرصتی برای پاسخگویی هم داده نمیشود. در این روش همواره به جای آنکه برنامهها و رئوس کاری خود را توضیح بدهند از ضعفهای گذشته میگویند و از این ضعفها برای کوبیدن کامل طرف و موجه نشان دادن خود بهره میبرند. این روشها، روشهای صفر و صدی هستند. همین عدم تجربه در اطلاعرسانی به مردم باعث میشود فرصت به دست کسانی بیفتد که در معرفی رقیب سیاه نمایی میکنند و خودشان را فرشته نجات نشان میدهند. استفادهکنندگان از این روش در صورت موفقیت دوست دارند دنبال همین روش باشند و در باغ سبزی را به مردم نشان بدهند که البته گلهای مصنوعی دارد. قولهایی داده و برنامههایی ترسیم میشود که عاقبت آن بسیار مبهم و نامعلوم است و هیچگاه هم آشکار نمیشوند چراکه استفاده کنندگان از این روشها اغلب تلاش میکنند حرفهایی را که به عنوان قول به مردم گفتهاند، به میان نکشند. مردم در یک آینده و افق بسیار زیبا فارغ از هرگونه تنش توصیف میشوند در صورتی که انتهای آن افتادن در گودالی تاریک و عمیق است.
هدف این روشها چه کسانی هستند؟
قطعا هر کسی احتمال پیروزی در انتخابات را داشته باشد و به نوعی تصمیمگیرنده و تصمیمساز باشد، به عنوان رقیبی است که نباید باشد یا بودنش خطری برای ادامه قدرت رقیب است.
این مکانیسم حاصل شرایط است یا بیشتر از هر چیز حاصل تفکر شخصی افراد است؟
بدیهی است مکانیسم و سازوکاری که به مذاق کسی خوش بیاید به راهکار یا حتی راهبرد او تبدیل بشود. این روش بیشتر از آنکه جامع و کلی باشد نتیجه شخص محوری افرادی است که از آن سود میبرند و برای هرکس که قرار است در مقابل آنها بایستد استفاده میشود. هر شخصیت که دم از سازش با آنها نزند یا با ایدههای آنها مخالفت داشته باشد یا حتی منتقد آنها باشد توسط این گروه نقد میشود.
نحوه برخورد مردم و جامعه با این روشها چگونه است؟
جامعه در ابتدا پذیرای این روشهاست و حرفهای این چنینی را قبول میکند اما آهسته آهسته کارآمدی اینگونه روشها از بین میرود. به هر حال مردم متوجه میشوند که با تنها الفاظ و کلمات زیبا نمیتوان جامعه را اداره کرد، کلماتی که در عمق دچار تناقض و مشکل هستند.