این احساس خطر منحصر به مقامات دولتی نبود؛ بلکه شناختهشدهترین جریان افراطی افغانستان یعنی طالبان را نیز وادار به موضعگیری کرد. طالبان به ابوبکر بغدادی هشدار دادند و اذعان کردند که مبارزه با آمریکا و متحدانش در خاک افغانستان تحت رهبری یک پرچم و یک رهبر قرار دارد.
طالبان در نامهای که در وبسایت این گروه به زبان عربی، پشتو، اردو و دری قرار گرفت اعلام کرد به پراکندگی جهاد در افغانستان بیاعتقادند و از این رو حضور داعش در افغانستان را واجد خیر نمیداند؛ بلکه موجب جبههگیری و عدم حمایت مجاهدین و سایر جریانات افغان از این گروه میشود.
موضعگیری صریح ذکرشده نشان داد بهرغم مشابهتهای عملکردی میان داعش و طالبان در زمینه تصرف سرزمینی، حفظ ساختار سازمانی، دیسیپلین نظامی و نیز نظم ساختاری متصلب بازی قدرت میان این بازیگران غیردولتی به شدت تحت تاثیر مولفههای نژادی و ایدئولوژیک قرار دارد این موارد سبب میشود نگاه بازیگری مانند طالبان از بینش همتایان خود در جهان عرب متفاوت و فاصلهدار باشد.
از سویی دیگر نیز تفاوت بنیادی میان این دو گروه وجود دارد برعکس انسجام درونگروهی داعش، طالبان که چندین دهه از عمر آن میگذارد و تحولات بسیاری را تجربه نموده شکلی از انشقاق گروهی را به خود دیده؛ به طوری که موضوع جذب طالبان اگرچه توفیقی نداشته اما اختلاف میان معتقدین و منتقدین آن طالبان را از این حیث به سمت دودستگی کشانده است. شکاف یادشده در دو نسل طالبان تنها در بستر دولتمداری و دولتگریزی قرار ندارد؛ بلکه گذر زمان درک دو نسل از طالبان از اسلام و احکام اسلامی را متفاوت کرده است.
گروه داعش با درک این واقعیت، افغانستان را بهعنوان یکی از مقاصد استراتژیک خود انتخاب کرده و امید دارد با حضور در این سرزمین چرخش طالبان جوان و منتقد را بتواند مجذوب جهاد واقعی کند.
در این میان، تصمیم داعش منطقه کلیدی وزیرستان شمالی و جریانهای حاکم آن را دستخوش تغییر و تحول خواهد کرد. این منطقه که تاکنون دور از دسترسی ارتش قرار داشته به موجب انتقال نزاع داعش و القاعده از خاک سوریه به آن تضعیف و دچار قطببندی خواهد شد. ازاینرو، جریانهای خفته سلفی پنهان در لایههای نژادی افغانستان و وزیرستان شمالی مجال بروز خواهند یافت. این امر به حدی اهمیت دارد که پیشتر رئیسجمهور افغانستان درباره آن هشدار داده بود.
در ابعادی دیگر، موضوع حضور داعش در افغانستان درخور توجه و اهمیت است. طبق ادعای وزیر دفاع افغانستان در 19 ژانویه 2015 تندورهای طالبان با تغییر چهره و سوءاستفاده از شرایط موجود با نام گروه داعش در حال انجام تحرکات ضدامنیتی در افغانستان هستند. امری که سبب اشتباه استراتژیک در مبارزه با تروریسم برای ناتو و نیروهای ائتلاف در آینده خواهد شد.
از سویی دیگر، افغانستان برای داعش میتواند دروازه ورود به آسیای مرکزی باشد که موزائیکی از جریانهای افراطی را در خود جای داده، سرزمینی حاصلخیز و بکر برای تبلیغ، یارگیری و تصاحب سرزمین.
به ادعای مسکو این منطقه طی سال جاری شاهد افزایش تردد گروهها و جریانهای مشکوک بوده و از این جهت حیاتخلوت روسها با تهدیدی جدی روبهرو است. لذا پوتین با فرستادن کوباکوف نماینده ویژه خود به افغانستان عمق نگرانی خود را به مقامات افغان انتقال داد. کوباکوف در این سفر از وجود هزاران جنگطلب تندرو در مرزهای ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان خبر داد که استعداد جذب در گروه داعش را دارند. وی با طرح این موضوع، مبارزه با تروریسم به شکل کنونی را ناکارآمد دانسته و لذا اعتقاد دارد توان محدودکردن افراطگرایی مدرن را به دلیل ایدئولوژی جذاب، انعطاف و چابکی سازمانی ندارد.
با توجه به موارد ذکرشده و اهمیت افغانستان برای غرب، روسیه و ایران که با امضای توافق هستهای رویکرد جدیدی به تروریسم منطقهای و مبارزه با آن نشان داده، در صورت ورود رسمی و ملموس داعش به خاک افغانستان و ایجاد موج جدید ناامنی منطقهای شاهد ائتلاف جدید ضد افراطگرایی خواهیم بود که بعید نیست برای محدودیت دامنه نفوذ و فعالیت آن، حملات پیشگیرانه را در دستورکار خود نیز قرار دهد.