سیاسی

خیانت امثال مجلس ششم است که ما دچار مشکلات هسته ای هستیم

عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با اشاره به موفقیت حرکت اعتدالی در کشور، در تشریح شرایط امروز کشور گفت که کفه ترازو به نفع معتدلان جریان های اصولگرا و اصلاح طلب سنگین شده است.
حمیدرضا ترقی که در گفت و گوی تفصیلی با خبرنگاران سیاسی ایرنا شرکت کرده بود، تاکید کرد که حتی افراطی های هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا در انتخابات آینده نیز اقبالی نخواهند داشت.

وی در تحلیل خود از حرکت اعتدالی در کشور که شعار دولت تدبیر و امید بوده است، گفت که آنهایی که از چار چوب نظام عدول نکنند، معتدل و پیگیر مسیر آرامش کشور باشند، در ترکیب آینده مجلس جای دارند.

ترقی در عین حال تاکید کرد: اینکه جریان های اصولگرا و یا اصلاح طلب تا چه میزان بتوانند در آینده فعالیت های سیاسی موفق داشته باشند، بستگی به آن دارد که کدام جناح در مشی اعتدال حرکت کرده و افراد معتدل بیشتری را به عرصه های سیاسی معرفی کنند.

مشروح این گفت و گو را در زیر می خوانید:

** به عقیده شما چرا شعار اعتدال توانست در مقابل اصولگرایانی که با تعدد نامزدها وارد انتخابات شده بودند، به موفقیت دست یابد؟

++ ما نیز در تحلیل های خود در جبهه اصولگرایی به این جمع بندی رسیده بودیم که باید از افراد معتدل استفاده شود که در پرونده خود حرکت های افراطی نداشته باشند.

بر اساس همین جمع بندی و حمایت از چهره های معتدل، بهترین گزینه را دکتر ولایتی دانستیم. زیرا وی در نیروهای وابسته به اصولگرایی به اعتدال مورد نظر نزدیک تر بود.

البته معرفی و جا انداختن افراد به عنوان شخصیت های معتدل نیاز به زمان دارد، بخاطر آنکه فرد مورد نظر ما یعنی ولایتی کار انتخاباتی را کمی دیر شروع کرد و بدلیل آنکه ائتلاف سه نفره آنها نتوانست به توافق اولیه دست یابد، نتوانستیم هدف مورد نظر برای معرفی شخصیت اعتدالی وی را نشان دهیم؛ که البته دکتر روحانی در این زمینه موفق عمل کرد.

*** افراطی گری های احمدی نژاد در دولت دهم به جایگاه اصولگرایان آسیب زد

جریان اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری 92 به طور کامل به این جمع بندی رسیده بود که افراطی گری های احمدی نژاد در دولت دهم نه تنها به جایگاه اصولگرایان آسیب زده بلکه این رفتارها، دستاوردهای اصولگرایی را هم از بین برده است.

++ به علت آنکه به روش های افراطی اصلاح طلبان اعتقادی نداشتیم و آسیب هایی هم از سوی جریان افراطی گری در دولت دهم به اصولگرایی وارد آمده بود، روش اعتدال را برای این انتخابات پسندیده دیدیم، اما روی مصداق اختلاف داشتیم.

ما ولایتی را تجلی آن مصداق می دانستیم که البته مشروط به کار بیشتر در عرصه تبلیغات بود. اما ولایتی در تبلیغات و سفرها دیر وارد عمل شد و در آن فرصت کم شناساندن رویکرد اعتدالی وی امکان پذیر نبود.

** ارزیابی شما از رویکرد اعتدالی حسن روحانی رییس جمهوری چیست؟

 با دکتر روحانی از سال 50 آشنا هستم

++ رییس دولت یازدهم شخصیتی معتدل است. من روحانی را پیش از حضورش در مجلس شورای اسلامی می شناختم و با وی آشنا بودم. با دکتر روحانی از سال 50 و زمان خدمت وظیفه عمومی آشنا بودم و بعد از دوستی حتی زمینه آشنایی وی با حضرت آقا (مقام معظم رهبری) را فراهم کردم.

روحانی توانست با نوع سبک تبلیغات در مناظره ها و انعکاس شعار اعتدال به موفقیت دست پیدا کند. ما نیز تمام شرایط را بعد از انتخابات پذیرفته ایم. بعد از موفقیت دکتر روحانی خدمت وی رفته و بعد از تبریک این موفقیت، حتی برای ارایه هر کمکی اعلام آمادگی کردیم.

اکنون هم اعتقاد داریم که باید دولت را حمایت و پشتیبانی کنیم تا هر چه زودتر از مشکلات اقتصادی، سیاسی و بین المللی گذر کنیم.

سیاست ما نسبت به دولت:حمایت حکیمانه، نقد مشفقانه و رصد هوشمندانه است که این حمایت ناشی از مصالح کلی نظام و انقلاب است.

**به عقیده شما چرا اصولگرایان نتوانستند به گزینه نهای در ائتلاف سه نفره برسند و هر سه نفر در عرصه حضور یافتند؟

++ شاید برداشت بیرونی این باشد که اختلاف نظری در دست یافتن به اجماع بوده است. اما به طور قطع ما اعتقاد داشتیم که تحقق خواسته رهبر معظم انقلاب درباره حماسه سیاسی با کاهش رقابت میسر نبود و باید تلاش کنیم که رقابت هر چه بیشتر باشد تا حضور حداکثری مردم تحقق یابد.

طبیعتا اگر هر کدام از این افراد (ولایتی، قالیباف و حداد عادل) کناره گیری می کرد، امکان آنکه طرفدارانش به دیگری رای دهند، بسیار ضعیف بود؛ یعنی اینگونه نبود که طرفداران قالیباف به ولایتی و یا حداد رای دهند.

ما باید بر اجماع روی یک نفر و یا تحقق حماسه سیاسی یک گزینه را انتخاب می کردیم که موضوع حماسه سیاسی و حضور حداکثری مد نظر قرار گرفت و منافع ملی بر مصلحت عمومی ترجیح داده شد.

** نوع رفتارهای شخص احمدی نژاد و دولت دهم چه تاثیری در ناکامی اصولگرایان داشت؟

++ نگاه منصفانه نشان می دهد که با توجه به برخی ایرادات در دولت نهم پیشرفت های مناسبی را در زمینه های گوناگون در کشور در طی دوره داشتیم که رکوردهای بی سابقه ای را بجای گذاشت و این به عنوان پس اندازی برای اصولگرایان بود که باید حفظ می شد و دولت دهم موظف به حفظ آن برای انتخابات بعدی بود اما متاسفانه آن نتایج بدست آمده، حفظ نشد زیرا با تومور مغزی مشایی تمامی این دستاوردها از بین رفت.

اگر مشایی همان مقطعی که رهبری در پی نوشت نامه ای درباره اش نوشته بودند که وی حاشیه سازی هایش برای دولت بیشتر از کارکردش است و احمدی نژاد هم برای حفظ منافع خود و نظام وی را کنار می گذاشت و مشایی هم با تبعیت کامل در جایگاهی قرار نمی گرفت و کناره گیری می کرد، این دستاوردهای اصولگرایان ضایع نمی شد.

مسائل مختلف به همراه جریان فکری حلقه انحرافی بسیاری از دستاوردها را ضایع کرد.

البته برخی اصولگرایان هم در انتقاد از احمدی نژاد دچار اشتباهاتی شدند. متاسفانه در نقد عملکرد دولت و تهاجم به جریان انحرافی برخی آنقدر شدت عمل به خرج دادند که موضوع فرعی حلقه انحرافی مهمتر از فتنه تلقی شد و حتی پرداختن بیش از حد به آن باعث شد برخی از دستاوردها از بین برود.

در این انتقادات و حتی تخریب دستاوردها، برخی اصلاح طلبان هم به تبلیغات کمک کردند و با این رویکرد که به بهانه مشایی شکل گرفت، توانستند دولت را کوبیده و دستاوردها را از میان ببرند.

بالا رفتن قدرت چانه زنی در انرژی هسته ای، توجه به قشر ضعیف، اجرای طرح های مختلف و سفر به استان ها از جمله آن نتایج بود که تحت تاثیر این رفتارهای سیاسی اصولگرایان، دولت و اصلاح طلبان ضایع شد.

احمدی نژاد دچار بیماری انحراف شد

**  چرا احمدی نژاد خود را اصولگرا نمی دانست با اینکه جریان های اصولگرایان هر نوع حمایتی را از وی داشتند؟

++ علتش همان ابتلا به بیماری انحراف بود. ابتلا به این بیماری در وی غروری را پدید آورد. هر مسوولی اگر تقوی و تسلط بر نفس نداشته باشد تصور می کند که تنها خودش مطرح است.

اگر مردم لبنان هم به استقبال امثال احمدی نژاد رفتند، همین استقبال را از خاتمی هم انجام دادند، چون که مسوول نظام جمهوری سلامی بود و وی را با این سمت می شناختند و این در هر سفر داخلی و یا خارجی صدق می کند. اگر هر فرد مسوولی تصور کند که بدون تکیه بر حامیان و حتی رهبری به منصبی رسیده است، اشتباه می کند.

اگر حمایت رهبری از کسی برداشته شود، چیزی از وی نمی ماند حتی اگر امثال منتظری بوده باشد. منتظری که قائم مقام رهبری بود یک شبه برکنار شد و همین عبدالله نوری در مدت یک روز دستور جمع آوری عکس های وی را از ادارات صادر کرد.

در جایی که احمدی نژاد احساس کرد که خودش به تنهایی مطرح است، بیماری انحراف هم شروع شد که این بیماری باعث شد تا بگوید من اصولگرا نیستم؛ من نیازی به حمایت رهبری در انتخابات ندارم؛ بدون اتکا دیگران رای می آوردم و یا آنکه مستحضر به رای ملت هستم.

**  راهبرد اصولگرایان برای عرصه های سیاسی آینده چیست؟ تجربه انتخابات 92 نیز نشان می دهد که حاضر نیستند مصالح عمومی را به مصالح فردی ترجیح دهند،با این وضع چگونه وارد فعالیت های سیاسی می شوند؟

++ حضور حداکثری به طور مستمر و دائمی راهبرد اصلی است. این اولویت همه سیاستمداران کشور است و در هیچ مقطعی نادیده گرفته نمی شود. مشارکت مردم اولویت است و در شیوه حفظ این مشارکت رقابت نقش تعیین کننده برای برای افزایش حضور دارد.

اگر این مهم کم رنگ باشد مردم نمی توانند تجلی دیدگاه ها و اندیشه های خود را در فردی ببینند و موجب سلب مشارکت می شود؛ بنابراین باید همه سلایق در چارچوب نظام در عرصه های سیاسی حضور داشته باشند.

ما ناچار به تحمل تکثر در انتخابات هستیم. کشور ما مانند برخی کشورهای حزبی نیست و مردم به صورت آزاد نامزدهای خود را انتخاب می کنند. اقناع مردم و حضور حداکثری با محدود کردن رقابت ها در دو جریان خاص و یا رقابت چند نفره امکان پذیر نیست.

**اصولگرایان در عرصه های سیاسی آینده نظیر انتخابات مجلس دهم باز هم تلاش خواهند کرد که به نظر واحدی درباره فهرست های انتخاباتی خود دست یابند؟

ما هنوز به این جمع بندی نرسیده ایم که میدان رقابت را محدود کنیم و عقیده داریم که سلایق گوناگون باید حضور داشته باشند و نباید محدودیت ایجاد کرد.

نمی توان افکار متعدد را کنار گذاشت زیرا با توجه به برخی مشکلات اقتصادی و بخاطر آنکه دیدگاه های مختلفی برای حل آن وجود دارد که باید از افکار متعدد بهره گرفت.

اینکه ما به برخی نیروهای خود اعتقاد داریم و بر حضور آنان تاکید می کنیم درست است، اما حق آنکه بگوییم دیدگاه دیگر نباشند را نداریم، چرا که شاید آن دیدگاه های دیگر بتوانند مشکلات را حل کنند.

** چه برخوردی با افراطی های جریان اصولگرا صورت می گیرد؟

++ افراطی های هر دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی اقبالی در بین مردم ندارند. افراطی گری پایگاه مردمی ندارد و معتدلین هر دوجناح که هم و غم حل مشکلات را دارند و با آرامش به تلاش می پردازند، توانایی کسب آرا مردم را دارند.

البته آنهایی که از چارچوب نظام عدول نکنند، معتدل باشند و مسیر آرامش کشور را دنبال کنند در ترکیب آینده مجلس جای دارند و اینکه چه تعداد اصولگرا و یا اصلاح طلب باشد بستگی به آن دارد که کدام جناح افراد معتدل بیشتری را معرفی کند.

هر جریانی بتواند در هر منطقه روی چهره های معتدلی از جناح خود تمرکز کند، توفیق لازم را بدست می آورد.

** نحوه برخورد مجلس هم با دولت تدبیر و امید را چگونه ارزیابی می کنید؟ به عقیده شما مجلس آینده با دولت هماهنگ تر خواهد بود؟

++ ما نباید هماهنگی کامل بین دولت و مجلس را مطالبه کنیم؛ در مجلس بعدی نیز به طور طبیعی ما نظارت، هدایت، حسابرسی و مراقبت را از مجلس نسبت به دولت می خواهیم.

اینکه جریان اعتدال در مجلس باشد به معنای آن نیست که تابع دولت باشد و یا آنکه وکیل الدوله شود.

باید این هماهنگی و مشارکت در سیاست های کلان وجود داشته باشد؛ وظیفه مجلس فقط بله و چشم گفتن به دولت نیست و البته دولت هم نباید این انتظار را داشته باشد که هر چه بگوید مجلس جواب مثبت بدهد.

**اگر نظارت را منحصر به تذکرات و سوالات متعدد کنیم به نتیجه ای نمی رسیم. اصلا این نظارت نیست؛ نظارت مجلس نباید مبتنی بر بخشی نگری باشد. بلکه نظارت باید به صورت کلان صورت گیرد؛ مجلس به جای طرح سوالات متعدد نظارت بر اصول کار دولت داشته باشد.

مجلس در برخی جهات نظارت اصلی را رها کرده و نظارت های صوری و ظاهری را در نظر می گیرد که باید این رویه اصلاح شود.

نظارت یعنی دقیق شدن روی تفریغ بودجه . نظارت یعنی قانونی کردن اصل 8 قانون اساسی. و.....

** انتظار نمایندگان مجلس این است که دولت و به ویژه تیم مذاکره کننده همه جزئیات مذاکرات را برای آنان بازگو کنند و در این جهت فشارهایی را به دولت وارد می آورند، این خواسته مجلس را چگونه ارزیابی می کنید؟

++ اگر خیانت های برخی نمایندگان مجلس ششم به کشور نبود، مشکلاتی بدین گونه نداشتیم؛ اگر اطلاعات غلط آنها به بیگانگان نبود، ما دچار مشکلات هسته ای نمی شدیم که کشورهای دیگر نسبت به ما بی اعتماد شوند.

** توضیح مذاکره کننده گان به مجلس باید بر اساس ظرفیت ها باشد

اطلاع دادن و مطلع کردن نمایندگان باید مبتنی بر ظرفیت آنان باشد؛ باید دانست که ظرفیت لازم برای حفظ این اطلاعات محرمانه وجود دارد و بعد مسایل را در میان گذاشت.

کسانی که بعضا اسرار را نگه نمی دارند، قابل اعتماد نیستند؛ برخی از افراد اطلاعات محرمانه را نگه نداشته و آنها را فاش کرده اند. دولت در اطلاع رسانی به مجلس به متخصصین امر مجلس و یا کمیسیون مربوطه اطلاعات لازم را بدهد.

اینکه به عملکرد دولت ایراد می گیرند به خاطر اقناع نشدن مجلسی هاست که البته باید این اقناع صورت گیرد. اما اطلاعات به کسانی داده شود که ظرفیت حفظ آن را داشته باشند.

نباید همه چیز را گفت اما باید به نمایندگان اطمینان خاطر داد که خط قرمزها لحاظ شده است.

**در مجموع عملکرد دستگاه سیاست خارجی را در 6 ماه گذشته و به ویژه در مذاکرات هسته ای چگونه دیده اید؟

++ بعد از برکناری متکی در دولت قبل، سیاست خارجی ما منفعل شد که تا حدودی و در بعضی از موارد شاهد انحراف از اصول سیاست خارجی بودیم؛ در دوره جدید این رویکرد با حضور دکتر ظریف در راس سیاست خارجی تغییر کرد. وی توانست به سرعت حالت انفعال در سیاست خارجی را بازسازی کند.

*** مجموعه دولت دربحث سیاست خارجی عملکرد موفقی داشته است

سفر رییس جمهوری به نیویورک در بازسازی جایگاه سیاست خارجی مناسب بود و جهان هم این انتظار را داشت تا با ایران در زمینه بین المللی و سیاست خاجی ارتباط بگیرد.

البته هنوز دیپلماسی عمومی ما منحصر در دولت است و این یکی از اشکالات عمده در این عرصه محسوب می شود.

البته اخیرا مجلس کمی این رویکرد را شروع کرده است و بدنبال خروج از دیپلماسی صرفا دولتی است که راهکار مناسبی برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی به حساب می اید.

اگر ایران بدنبال افزایش نفوذ در دنیا است، باید از تمامی ابزارهای دیپلماسی بهره بگیرد و نباید دیپلماسی عمومی را منحصر به دولت کند و گروه هایی همچون نمایندگان، احزاب، شخصیت های با نفوذ و سازمان های مردم نهاد می توانند در تقویت دیپلماسی عمومی فعالیت کنند.

این ردو بدل شدن هیات ها می تواند تاثیر مثبتی در عرصه سیاسی و اقتصادی داشته باشد که امیدواریم برای کسانی که از سوی کشورمان به سایر نقاط دنیا سفر می کنند، دستاوردها و تجربیات مناسبی را به بار آورد.

البته این دیپلماسی عمومی و سفرها باید هدفمند و با تاثیر مثبت به نفع کشور صورت گیرد و سفر کنندگان باید دستاورد و تحلیل های مناسب را به ارمغان آورند.

در کشور ما متاسفانه با روی کار آمدن دولت ها این ارتباط ها گاهی تغییر می یابد؛ مثلا یک دولت به شرق و دیگری به غرب تمایل دارد و دنبال کننده راه هم نیستند که به نظر می رسد این نوسانات برای سیاست خارجی ما مفید نیست.

** دولت های وابسته به جریان اصلاحات، اصولگرایان و معتدلان روی کار آمده اند اما حزب موتلفه هیچ جایگاهی در این دولت های مختلف نداشته است، چرا چنین بوده است؟

موتلفه ای ها دنبال قدرت نیستند؛ آنها که در دولت ها هستند، امکان چرخش دارند و حتی برخی از افراد پیش از تشکیل دولت ها خود را برای پست ها آماده می کنند اما ما دنبال این رویکردها نبوده ایم. پست ها ارزشی برای ما ندارد مگر آنکه به ما تکلیف شود.

** برخی از افراد وابسته به جریان اصولگرایان اظهارات مرحوم عسگراولادی در ماه های پایانی عمر را نپسندیدند و انتقادهای بعضا تندی را درباره آن مطرح کردند، علت را چه می دانید؟

++ حرف های آن مرحوم سخنی نبود که از سوی یک جریان سیاسی و یا حزب موتلفه مطرح شده باشد، چون در موتلفه پذیرش نداشت. عسگر اولادی را همه به داوری و ریش سفیدی قبول داشتند وفقط وی می توانست آن حرف ها را بزند؛ اگر ما می گفتیم که این حرف ها ی موتلفه است، اصالتش از بین می رفت؛ موضع ما همان رویکرد حزبی بود و مخالف این دیدگاه بودیم، اما می گفتبم تلاش وی به نتیجه نمی رسد؛ ولیکن اصل تلاش مقدس بود.

مرحوم عسگر اولادی برای ترمیم فاصله ها و اختلافات در داخل کشور تلاش کرد و این تلاش برای آن بود که سران فتنه به دامن نظام برگشته و عذرخواهی کنند، اما آنها به میدان نیامدند؛ اگر آنها می آمدند قطعا فضای کشور تغییر می یافت و بهبود پیدا می کرد.

آنهااشتباه استراتژیک مرتکب شدند که ازفرصت مرحوم عسگر اولادی استفاده نکردند.جریانی که بر روی انتخابات قلم قرمز کشیدند، ظلم بزرگی به نظام روا داشتند.

https://shoma-weekly.ir/UaxfmA