بین الملل

خط و نشان واشنگتن برای تهران

اگر دولت ایران همچنان برای منافع آمریکا در منطقه خطرناک باشد، ناچار خواهد شد از همه ظرفیت های خود برای مقابله استفاده کند. به این معنی که آمریکا از همه نقاط ضعف ایران بهره برداری خواهد کرد
زهرا توحیدیان - نشریه «فارین افرز» در مقالهای تفصیلی با عنوان «وقت آن رسیده که شرایط را بر ایران سختتر کنیم»، به ارائه سلسله پیشنهاداتی برای تغییر سیاست خارجی آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی پس از توافق هسته ای پرداخته و در بخش هایی مینویسد: آمریکا باید ایران را به خاطر رفتارهایش در منطقه تنبیه کند، برای چنین کاری باید ایران را از اقتصاد جهانی جدا کند و تا حد امکان ساختار تحریم ها را حفظ نماید. آمریکا باید در قبال رفتارهای داخلی ایران انتقادات سنگین تری را مطرح کند.

برای مشروعیت زدایی از جمهوری اسلامی، مقامات آمریکایی باید ارزش های رژیم ایران را به چالش بکشند. آمریکا باید در رادیو، تلویزیون، شبکه های اجتماعی این پیام را برسانند که ضعف حکومت موجب مشکلات اقتصادی و سیاسی ایران شده است. باید بگویند که ایران منابع خود را به گروه های تروریستی مانند حزب الله و بشار اسد می دهد. باید برای مخاطب ترسیم کنند که اگر حاکمان ایران عوض شوند، چه زندگی در ایران شکل خواهد گرفت. از سوی دیگر واشنگتن باید
کاستی های داخلی را برجسته و به صورت عمومی مطرح کند تا موجب بی اعتمادی مردم نسبت به دولت شود.

برای اینکه رهبران ایران به معیارهای بین المللی پا یبند باشند، عرصه باید برآنها تنگ تر شود، باید بر ایران فشار اقتصادی وارد شود تا در جامعه شکاف ایجاد شود، آمریکا باید از نفوذ خود در خاورمیانه علیه ایران استفاده کند.

تشکیل ائتلاف بین المللی علیه ایران

در حال حاضر ایران در سه پایتخت منطقه، دمشق، بغداد و صنعا، نفوذ دارد و در بیروت نیز از نفوذ بالایی برخوردار است. صدها نفر از سربازان ایرانی وارد سوریه شده اند و حزب الله هم کاملا تابع ایران است. برای مقابله آمریکا با ایران، باید بازیگران منطقه ای هم نقش خود را ایفا کنند. سیاستمداران عراقی، شاهزادگان عرب، شورشیان سوریه همه باید علیه ایران وارد عمل شوند. مقامات آمریکایی باید شفاف بگویند که در ازای حمایت آمریکا، همپیمانان عرب باید لینکهای خود و روابط دیپلماتیک با تهران را قطع کنند.

ایجاد یک ائتلاف ضد ایرانی نیازمند استراتژی است که موانع را بر تهران بیفزاید و رابطه واشنگتن با هم پیمانان دیرینه اش را تحکیم بخشد. این اتفاق به سادگی روی نمی دهد.

واشنگتن همچنین باید به دنبال راهی برای کاهش نفوذ ایران در بغداد باشد ـ این یک مرحله مشکل است اما میتوان با در نظر گرفتن این مسئله که بسیاری از عرب های عراقی حتی شیعه ها، تمایلی به خدمت به ایرانیان ندارند، کار را آسان کرد. ـ هدف اصلی باید نابودی داعش باشد و از این طریق، اتکای دولت عراق به حمایت های ایران کاهش بیابد. اگر آمریکا روابط خود را با کردهای عراق، عراقی های میانه روی شیعی و عراقی های سنی بهبود ببخشد، کار ایران را در قرار دادن عراق در اساس طرح های خود مشکل خواهد کرد.

در مرحله عملی، واشنگتن باید به بغداد فشار بیاورد که به صورت جامعتری به کشور حکومت کند و دولت مرکزی هم نباید تنها توسط شیعه ها اداره شود و باید به کردها و سنی ها نیز نقشی در دولت مرکزی داده شود. باید قبایل سنی را توسعه بدهند در سطحی برابر با سال 2007 و زمانی که سربازان آمریکایی وارد کشور شدند و باید نظامیان خود را که متشکل از نیروهای سنی و کرد باشد، افزایش دهد. باید حملات خود را علیه داعش در عراق و سوریه شدت ببخشد و بایستی که تعداد پرسنل آمریکایی در ارتش عراق از آنچه که تاکنون وجود داشته کمتر شود. افزایش حضور ایالات متحده در عراق چندان مستلزم افزایش حجم نیروهای نظامی در آنجا نیست، اگر تعداد سربازان آمریکایی در این کشور بیشتر شود به معنی بالا رفتن خطر تلفات است. و هزینه مداخله آمریکا باید تعهدی باشد بر اقدامات بازیگران محلی در فشارآوردن به تهران و بازوهای توانمند ساز ایران در منطقه.

نفوذ ایران در غرب آسیا وسعت بیشتری پیدا کرده است که تنها محدود به سوریه و عراق نمیشود. در یمن این نفوذ با موفقیت حوثی ها، یک گروه شیعی که اکنون بخش های بزرگی از کشور را در اختیار دارد بیشترشد.کشورهای حوزه خلیج فارس عملیات هایی را برای عقبراندن حوثیها آغاز کردند. اگر این کشورها نیازمند کمک برای محاصره یمن با هدف ممانعت از رسیدن کشتی های کمکی ایران باشند، آن زمان آمریکا این کمک را خواهد کرد. تنها واشنگتن است که توانایی جلب حمایت های همه جانبه جهانی را شامل کمک های اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی را دارد

ایران را باید در منطقه منزوی کرد

همچنان که واشنگتن در تلاش برای کوتاه کردن دست ایران از منطقه است، باید بتواند اعتماد اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس را نیز به دست بیاورد که علیرغم ضروری بودن و حتی با اعزام بیشتر سرباز به این کشورها، کار ساده ای نخواهد بود. به علاوه مقامات آمریکایی نیازمند مشورت کردن با این کشورها به صورت منظم و عمیق برای درک طبیعت مشکل ایران هستند. هدف باید به دست آوردن یک استراتژی کلی برای طرح یک تاکتیک با درک اینکه اسرائیل و دیگر کشورهای حوزه خلیج همه به لحاظ استراتژیکی در مخمصه یکسانی در قبال ایران افتاده اند. به محض اینکه این کار انجام شود، مخالفان منطقه ای ایران به سادگی و در زمان کمتری به سیاست هایی هماهنگ برای اقدامات مخفی برسند، همزمان که ایالات متحده نیز اقدامات علنی برای مقابله با نفوذ ایران انجام می دهد.

به دست آوردن موافقت کشورهای خلیجی برای اقدامات مشترک همیشه مشکل بوده است. اما بعد از سال ها بی توجهی از طرف دولت اوباما، اکنون خود این کشورها تمایل دارند که در استراتژی جدید آمریکا علیه ایران نقشی داشته باشند. ایالات متحده آمریکاب باید کشورهای خلیجی را نه تنها در جنگ با نمایندگان ایران در عراق و سوریه و یمن حمایت کند بلکه باید آنها را در چالش های دیگر نیز کمک کند. این کمک ها شامل محافظت از آنها در مقابله با تلاشهای ایران در تضعیف امنیت داخلی آنها، حمایت از زیر ساخته های اقتصادی آنها ( مانند سکوهای گازی و نفتی، سیستم های آب شیرین کن و صنعت گردشگری) و از توقیف انرژی های صادراتی آنها در مسیرهای ترانزیتی توسط ایران، ممانعت به عمل بیاورند.

برای مقابله با ایران، کشورهای حوزه خلیج فارس توانمندیهای متناسبی برای رویارویی با این چالش دارند. به عبارت دیگر، آمریکا باید به وسیله سیستمی، آنها را در مقابل راکتهای هدایت شونده و خمپاره ها محافظت کند. آمریکا همچنین باید رضایت اسرائیل را جلب کند که به این کشورها سیستم دفاع موشکی گنبد آهنی را برای دفاع از زیر ساخت های صنعت گردشگری خود در مقابل موشک های ایرانی، بدهد و در دراز مدت، کشورهای خلیجی دارای باید منابع اقتصادی داشته باشند، حتی با قیمت های نفتی فعلی، تا بتوانند بر روی نسل بعدی تکنولوژی های دفاع موشکی مانند جنگ افزارهای انرژی هدایت شده که با توانایی حملات ایران مقابله خواهد کرد؛ سرمایه گذاری کنند.

بهرهگیری از ظرفیت قومیتها برای ناآرامی در ایران

کشورهای منطقه ای با نیروهای ویژه توانمند، مانند اردن و امارات متحده عربی، باید به کشورهای آسیب پذیرتر مانند بحرین در مشکلات و مسائل امنیت داخلی به آنها با حمایت های واشنگتن، کمک کنند. دشمنان ایران حتی می توانند زیر مجموعه ای از نیروهای ویژه را تربیت کنند که قابلیت عملیات هایی در داخل ایران داشته باشند که از نارضایتی های اقلیتهای قومی مختلف در جهت اهداف خود سو استفاده کنند.

در آخر کشورهای خلیج باید توانایی های ایران در مسدود کردن صادرات نفتی از طریق بستن تنگه هرمز، را کاهش دهند. علیرغم اینکه آنها لولهکشیهایی برای عبور از تنگه انجام داده اند، باید بتوانند گام هایی را برای افزایش ظرفیت خطوط لوله بردارند. این کشور ها باید بر روی ظرفیت هایی مانند موشک های هوا به هوای پیشرفته برای منهدم کردن هواپیماهای ایران و موشکهای کروز سطح به سطح برای حملات زمینی برای نابودی موشک های کروز ضد کشتی؛ سرمایه گذاری کنند. به علاوه آنها باید تلاش های خود را با ظرفیت های زیردریایی مورد نیاز علیه امکانات ناوی ایران، افزایش دهند که شامل اغلب قایق های کوچک آنها نیز می شود.

واشنگتن برای این هدف باید همه رضایت دیپلمات ها و مقامات نظامی را جلب کند که فوری هم توجه تهران به این مسئله جلب خواهد شد. اما در اولین سطح از تلاش ها، آنها قصد دارند که تنها به ایران هشدار بدهند که بیثبات کردن منطقه چه هزینه ای برای آنها در پی خواهد داشت.

واشنگتن نقاط ضعف ایران را هدف بگیرد

اگر دولت ایران همچنان برای منافع آمریکا در منطقه خطرناک باشد، ناچار خواهد شد از همه ظرفیت های خود برای مقابله استفاده کند. به این معنی که آمریکا از همه نقاط ضعف ایران بهره برداری خواهد کرد: هزینه تعاملات خارجی را بالا خواهد برد، اقتصادش را تضعیف خواهد کرد و از نارضایتیهای داخلی حمایت خواهد کرد. دنبال کردن این استراتژی زمان بر خواهد بود، اما در نهایت ایران را در شرایطی قرار خواهد که خواسته های خود را که شامل حوزه های هسته ای نیز می شود به ایران تحمیل کند. واشنگتن باید برای کنترل های نظامی دقیق تلاش کند که هیچ کدام نشانی از بمب های ایرانی نداشته باشد. آمریکا باید ایران را وادار کند که حضور کمتری در منطقه داشته باشد و باید که ایران تحت نظر آژانس حقوق بشر برود.

https://shoma-weekly.ir/om9hTn