اندیشه

حکم مشورت‌دادن‌هایی که مصداق غیبت‌اند، چیست؟

آن موضوعی که شاید در این ایام انتخاباتی مورد استفاده ی بیشتری دارد همین نصح مستشیر است. کسی که درباره ی امری با شما مشورت می کند مثلا درباره ی یکی از نامزد های انتخاباتی از شما سوالی می پرسد و شما می خواهید او را نصیحت کنید ولی این امر مستلزم غیبت از آن شخص می شود
علی تبریزی- یکی از گناهان رایج و شاید به تعبیری رایجترین گناه زبانی که حتی گوی سبقت را از دروغ هم ربوده، غیبت است! در این ایام منتهی به انتخابات هم بازار غیبت داغتر از همیشه خواهد بود! اغلب افراد هم بر این گمان هستند که سخن آنها غیبت نیست. لذا باید اولا غیبت را شناخت، دانست که تعریف آن چیست و حدود آن کدام است و ثانیا در کجا استثناء وجود دارد و سخنگفتن پشت سر دیگران و بیان عیوب و ضعفهای آنها غیبت محسوب نمیشود.مقام معظم رهبری در سال 90 و در جلسات درس خارج فقه خود به موضوع غیبت پرداخته و آن را از منظر فقهی مورد بحث و بررسی قرار دادند. هرچند بیان کامل دیدگاههای معظم له تخصصی است و در این مجال هم نمیگنجد؛ لکن به بخشهای ساده و غیر تحلیلی آن اشارهای گذرا میاندازیم و در پایان به یکی از موارد استثنائات غیبت که در ایام انتخابات مبتلابه است میپردازیم.

تعریف فقه از غیبت چیست؟

در ابتدا باید با تعریف غیبت آشنا شویم و حدود آن را بدانیم تا هنگام مواجهه بدانیم که آیا آن مورد از مصادیق غیبت به شمار میرود یا خیر؟ روایتی دراینباره از ابوذر نقل است که از پیامبر اکرم(ص) درباره غیبت پرسید و حضرت فرمودند: آن است که راجعبه برادر مسلمانت چیزی بگویی که اگر بشنود ناراحت شود.» البته مقام معظم رهبری معتقدند که این حدیث سندش خوب و اطمینانآور نیست. معظم له پس از بررسی همه روایات این باب فیالجمله با این تعریف موافقت مینمایند:

«ذِکرُ أحَدٍ بِالسُّوءِ فِی غِیَابِهِ؛ اینکه فردی را در غیابش به بدی یاد کنی.» (1)

اگر مستمعی نباشد، غیبتی هم نیست!

در اینکه استماع و شنیدن غیبت هم مانند خود آن از حرمت برخوردار است، شکی نیست. لکن مقام معظم رهبری معتقدند: «وسایل مدرن امروز همه مشمول همین حکم (حرمت استماع غیبت) است، یعنی خواندن وبلاگ هم مثل خواندن کاغذ است، کتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. استماع غیبت شامل همه اینها میشود؛ چون مسلما ملاک استماع در اینها وجود دارد. شنیدن به گوش خصوصیتی ندارد، خواندن نامه هم عین استماع است، دوربین هم همینطور است.» (2)

شاید یکی از دلایلی که رهبر انقلاب برای شنیدن بوسیله گوش وجهی قائل نمیشوند این باشد که در روایات تأکید بسیاری بر اهمیت آبرو و اعتبار مؤمن شده تا جایی که ارزش آن از کعبه نیز بالاتر شمرده شده است. آنچه از روایات برمیآید و مقام معظم رهبری نیز در جلسات به آن اشاره داشتند این است که شاید وجه اصلی حرمت استماع این باشد که اگر مستمعی نباشد اصلا غیبتی صورت نمیگیرد! به تعبیر واضحتر اگر فردی در اتاقی به تنهایی مشغول شمردن معایب برادر مؤمنش شود و کسی نباشد که به حرفهای او گوش کند یا اگر مطلبی را در دفترچه یادداشت اختصاصی خودش درباره شخصی بنویسد و کسی آن را نخواند در هر دوی این حالات مسلّم است که غیبتی صورت نگرفته است. پس دلیل اصلی حرمت شنیدن غیبت، شراکت در اجرای غیبت و یاریرساندن در ازبینرفتن آبروی مؤمن است که هر دوی این خصوصیات در خواندن مطالب و دیدن فیلمهای حاوی غیبت نیز وجود دارد پس آنها نیز در حکم استماع هستند.

موارد استثناءشده از حکم حرمت غیبت

یکی دیگر از مباحث بسیار مهم در بحث غیبت، شناخت آن مواردی است که از حکم غیبت خارج شدهاند. یعنی با اینکه ذکر سوء شخصی صورت گرفته؛ ولی بنا به دلایلی حرام نیست. شیخ انصاری(ره) معتقد است که قاعده کلی برای استثناء وجود دارد و آن هم عبارت است از اینکه هر جا مصلحتی أهمّی (مهمتری) وجود داشت آن مسئله أهمّ موجب میشود که حرمت غیبت از بین برود.

در مجموع رهبر معظم انقلاب موارد زیر را درخصوص استثنائات غیبت مطرح کرده و به بررسی فقهی هریک و چگونگی استثناءشدن و حد و مرز آن پرداختند:

اول: متجاهر به فسق

دوم: تظلم مظلوم

سوم: استفتاء

چهارم: جلوگیری از وقوع منکر

پنجم: ریشهکنکردن ماده فساد

ششم: جرح شهود و روات

هفتم: دفع ضرر از غیبتشونده

هشتم: نُصح مستشیر (نصیحت مشورتکننده)

موارد فوق هریک در جای خود از اهمیت برخوردارند؛ اما آن موردی که شاید در این ایام انتخاباتی مورد استفاده بیشتری دارد همین نُصح مستشیر است. کسی که درباره امری با شما مشورت میکند مثلا درباره یکی از نامزدهای انتخاباتی از شما سؤالی میپرسند و شما میخواهید او را نصیحت کنید؛ ولی این امر مستلزم غیبت از آن شخص میشود. معظم له اینگونه مثال میزنند: «فرض بفرمایید کسی در مورد خواستگار دخترش با شما مشورت میکند و شما اگر بخواهید به او مشورت بدهید و نصیحت کنید ناچارید از خواستگار غیبت کنید! مثلا بگویید اهل فلان کار بد یا خلاف قانون یا خلاف شرع است یا کسی میخواهد در کاری با فرد یا افرادی شراکت مالی داشته باشد و با شما مشورت میکند. یا شخصی در نظر دارد فردی را در منصب مهمی بگمارد، با شما مشورت میکند. این نُصح المستشیر است که شما میخواهید او را نصیحت کنید و طبق خیر او مطلبی را بیان کنید. اینجا لازم است از آن شخص غیبت کنید.» (3)

معظم له پس از بررسی روایات وارده در این باب و اشکالات مطرحشده میفرمایند: «پس قطعا نمیتوان گفت نصح به طور مطلق اعم از مستشیر و غیر مستشیر موجب جواز غیبت میشود. بله موارد خاصی وجود دارد که انسان اهم (با اهمیتتر) بودن نُصح و أقوی (قویتر)بودن ملاک (دلیل) آن را میفهمد.» ایشان در جایی دیگر اینچنین مثال میزنند: «فرض بفرمایید فردی است که با شما در مورد ازدواج مشورت میکند، شما از ظالمبودن فردی که در مورد او تحقیق میشود اطلاع دارید و میدانید مثلا بداخلاق و خبیث و بددل و فاسق و گمراه -گمراه در عقیده و عمل- است. در اینجا اگر شما نُصح نکنید و صفات او را بیان نکنید ظلم بزرگی به مسائل کردهاید و خسارت جبرانناپذیری بر او وارد خواهد آمد. لذا در اینجا ملاک نُصح أقوی است. پس در جایی که امر دائر است بین امساک (خودداریکردن) از بیان حقایق و انداختن یک مسلمان طاهر در دام بلا (بلای دنیوی یا اخروی) و گفتن حقیقت و ذکر صفت یک فرد فاسق و فاجر، در این صورت غیبت مجاز است.» (4)

ایشان همچنین میفرمایند: «پس نمیتوان ضابطه کلی به این صورت بیان کرد که عنوان نُصح به طور مطلق مستثنای از حرمت غیبت است. اما در موارد خاصی که تشخیص جزمی (قطعی) یا حتی احتمالی بدهد که ملاک نصح اقوی از ملاک غیبت است، اینجا (غیبت) لازم است.» (5)

پی نوشت:

1 تا 5: تمام موارد نقلشده از مقام معظم رهبری از جزوات درسی معظم له استخراج شدهاند.

https://shoma-weekly.ir/S3kWGy