وی در خصوص عملکرد اصولگرایان و حزب مؤتلفه اسلامی اظهار داشت: در باره مرز بین مؤتلفه و جریان اصولگرایی این توضیح لازم است که شروع جریان اصولگرایی با این نام و ترکیب به اواخر دهه 80، یعنی از سالهای 1374 تا 1381 برمیگردد. آن موقع نمیگفتند اصولگرایی، بلکه میگفتند محافظهکارى. از نظر فرهنگی بررسی کردم و دیدم این یک اتهام است. واژه اصولگرایی را مطرح کردم یعنى وجه مشترک ما این است که اعتقاد به اصولی داریم و پای این اصول ایستادهایم. محافظهکاری یعنی چه؟ اگر ایجاب کند پیشروی خواهیم کرد و اگر لازم باشد ممکن است عقبنشینی هم بکنیم. بر مبنای اصول عمل میکنیم. نگاهمان به اصول است و میبینیم اصول چه چیزی را ایجاب میکند بر همان اساس عمل میکنیم. مانند نرمش قهرمانانه.
وی ادامه داد: در آنجا واژه اصولگرایی را مطرح کردم. شرح این نکته در کتاب جریانشناسی فرهنگیِ بعد از انقلاب مفصل آمده است. آن کتاب زیر نظر خودم چاپ شد. در آنجا موضوع را کاملاً شرح داده و تفکیک کردهام. در بین اصولگرایان قدیمیترین جریانی را که مشاهده میکنید مؤتلفه اسلامی است، چون سابقه بیش از 50 سال دارد و در واقع از نظر سنی مثل برادر بزرگتر است. پس مرزی با اصولگرایی بماهو اصولگرایی وجود ندارد، منتهی سابقه و قدمتی بیشتر از بقیه دارد. باید اصولگرایی را از آنچه که میخواستند تحقیرآمیزانه با واژه محافظهکاری مطرح کنند، تفکیک کنیم.
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با گلایه از فرصت سوزی ها در دولت یازدهم تصریح کرد:وقتی قرار بود در سال 1392 انتخابات انجام بگیرد، یادتان میآید و مشاهده کردید چه اتفاقاتی افتاد. آن انتخابات نهایتاً منجر به دست گرفتن قدرت به وسیله آقای روحانی و دولتش شد. آنچه که در طول بیش از سه سال و نیم اخیر رخ داد نشان میدهد متأسفانه بر میزان انحرافاتمان نسبت به آرمانهایمان افزوده شده است. نگرانی شدیدی در بین نیروهای انقلابی با درجات مختلف به وجود آمده است. درجات مختلف را از این نظر عرض کردم که نیروی انقلابی هم داریم که خیلی پایبند انقلاب است و نیروی انقلابی هم داریم که ملایمتر است، اما همه اینها در یک موضوع مشترکند: مشکلات عدیدهای برای کشور درست شده است که فرصتها را میسوزاند و دیگر جای تأمل وجود ندارد و باید اقدامی براى نجات و خروج از بن بست کرد.
وی در پاسخ به سؤالى در خصوص چگونگی حضور نامزدهای ریاست جمهوری از سوی جریان اصولگرایی گفت:الان در باره اینکه نامزدها چگونه با هم جمع شوند، تصمیمی گرفته نشده است، چون نامزد رسمی نداریم، بهجز مؤتلفه اسلامی که اعلام کرده است بقیه سمیت ندارند. البته آقای کواکبیان و اخیراً آقای بقایی اعلام کردهاند، ولی ما از یک ماه پیش مطرح کرده بودیم. بنابراین جمع نامزدها زمانی انجام میگیرد که معلوم شود چه کسانی واقعاً در صحنه هستند و چه نامزدهایی میمانند، چون عدهای با ادعا میآیند و نمیخواهند و نمیتوانند بمانند، به خاطر اینکه صلاحیتشان تأیید نمیشود. شورای نگهبان که بیکار نمینشیند. می پرسد اصلاً سابقه کار سیاسی شما چیست ، برای چه آمدهاید؟ در دورههای قبلی هم برخی فاقد شرایط نامزدی ریاست جمهوری ثبتنام کرده بودند.برخی به آنها میگفتند شما جمهوری اسلامی را مسخره کردهاید؟ در قوه قضاییه پرونده و سوء سابقه دارید و حالا برای نامزدى ریاست جمهوری آمدهاید؟
وی افزود:مشکلات زیاد است. ممکن است 50، 60 نفر هم ثبتنام کنند. حدس نمیزنم بیش از شش هفت نفرشان را شورای نگهبان بپذیرد. قالب منطقیش این است که سابقه سیاسیشان مشخص و معلوم و از نظر مذهبی تکلیفشان روشن باشد. به لحاظ مدیریتی هم معلوم باشد در چه وضعیتی هستند. اینها را باید از نظر سیاسی، مذهبی و مدیریتی بسنجند تا صلاحیت احراز شود. خیلی از این افراد به احتمال زیاد رد خواهند شد. حالا افرادی که میمانند باید بنشینند و با همدیگر صحبت کنند و ببینند چه محاسبه سیاسی برای شکل دادن یا «مهندسی آراء» مناسب است.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به کارگیری جوانان را در عرصه های مختلف راه گشای مشکلات دانست و بیان داشت :اصلاً کار در دست جوانهاست. مگر موقعی که انقلاب پیروز شد ما چند سالمان بود؟ خودم 31 ساله بودم. در 33 سالگی حزب ما را به عنوان نامزد نخستوزیری به مجلس معرفی کرد. آن موقع در قانون اساسى سمت نخستوزیری داشتیم و اولین نخستوزیر مطرح بود. برای ما عجیب و غریب نبود، چون آن موقع انقلاب اقتضا میکرد. الان اگر بگویند یک نفر 33 ساله آمده است و میخواهد رئیسجمهور شود جامعه نمیپذیرد، ولی آن موقع اینجور نبود. با وجود امروز هم کار دست جوانهاست. امروز نسل چهارم است که حرف آخر را میزند.
وی ادامه داد: یادتان باشد نیرو، نشاط و انگیزه اى که در جوانان هست در بقیه به آن حد وجود ندارد. اما یک نکته اى هست. من مجموعه اشتباهاتم را جمع کردهام تا حواسم باشد و به یاد. داشته باشم که :فلانی! اینجا گرفتار نفس شدی؛ آنجا غرور داشتی؛ اینجا تکبر به خرج دادی، جلوی خودت را بگیر. این مسئله بسیار مهمی است. باید خواهان آن باشید که کسی در رأس قرار بگیرد که بدانید توانسته است نفسش را مهتر کند. از این ویژگی باید مطمئن شوید و کار سادهای هم نیست.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام حمایت و اعتماد مقام معظم رهبرى را به جوانان یک الگوی موفق معرفی کرد و افزود:یکی از برازندگیهای مقام معظم رهبری ـ که از ایشان درس یاد گرفتم و از دوران ریاست جمهوریشان به یاد دارم ـ این بود که به جوانان بها میدادند و هنوز هم بها میدهند. حق هم همین است. منتهی ابتدا با حضور در صف، بعد که تجربه به دست آوردند در ستاد. پس امید به جوانان قطعی است. در این صحنه حتماً حاضر شوید و کمک کنید. منتهی بدانید با چه کسی میخواهید جلو بروید، زیر کدام پرچم میخواهید بایستید. این مهم است.
سیدمصطفی میرسلیم انتقاد را حق افراد و جریان های سیاسی دانست و مطرح کرد:به دولت آقای روحانی چند نقد اصولی دارم. البته ریزهکاری زیاد است. یکی از آن انتقاد ها عدم صداقت است. یعنی حرفی را بزنیم و نتوانیم اجرایش کنیم، ولی کوتاه هم نیاییم. میگوییم راه این است و میرویم و بعد از مدتى که به نتیجه مطلوب نرسیدیم نگوییم موفق نشد و اشتباه کردیم .این یعنی عدم صداقت. باید یک بار از این دولت بشنوید که اشتباه کرده، عوضی رفته و به وعدههایش عمل نکردهاست، بگوید مردم! ببخشید. چه اشکالی دارد این را بگویند؟ آیا واقعاً از این بدتان میآید که من به شما قولی داده باشم و صادقانه بگویم مردم! عوضی رفته، اشتباه کرده و الان هم به همه دستور دادهام اصلاحش کنند. از این کار بیشتر خوشتان میآید یا اینکه روى حرفم بایستم و بگویم نه، آنچه که من گفته ام درست بوده و مثلا اتفاقاتی که افتاده ناشى از خارج است. کدامش به دلتان میچسبد؟ برای دولتها صداقت اساس است.
وی در پاسخ به یکی از جوانان حاضر درباره اینکه دولت در حادثه قطار عذرخواهی کرد گفت:
تمام اینهایی را که در سه چهار ماه اخیر انجام گرفتهاند کنار بگذارید، چون بیشتر آنها تبلیغاتی و از روى اضطرار است. شما تا سه سال و نیم را ملاک نظر قرار بدهید.