سیاسی

حداقل مذاکره را از ویت‌کنگ‌ها بیاموزید

به این آقایان می‌گویم حداقل از ویت‌کنگ ها یاد بگیرید. وقتی در پاریس نشسته بود و داشت با امریکا مذاکره می‌کرد، در همان جا مردم ویتنام داشتند امریکایی‌ها را بیچاره می‌کردند. در پاریس هم مقتدرانه مذاکره کردند و به کارشان هم ادامه دادند تا امریکایی‌ها از فراز سفارتشان در سایگون با بالگرد فرار کردند. حداقل شما که سنگ ویتنام را به سینه می‌زدید، به این موضوع دقت کنید.

دکتر اسدالله بادامچیان- یومالله 13 آبان، روز تسخیر لانه جاسوسی و پایان خط سازش با امریکا در این کشور است. روز سقوط مجموعهای که در پی سازش با امریکا و این حادثه قوی که امام آن را انقلاب دوم نامید و درود به روح دانشجویان بزرگواری که در آن جریان حضور داشتند و بعد در جبهههای نبرد حق علیه باطل به شهادت رسیدند و آنهایی که در همان خط اصیل و محکم باقی ماندند. آن روزی که این عزیزان ما لانه جاسوسی را تسخیر کردند، خیلی از لیبرالها حتی به این نام اعتراض داشتند که چرا سفارتخانه امریکا را لانه جاسوسی مینامید؟ حالا روح بلند شهدا و تسخیرکنندگان لانه جاسوسی از بهشت ناظرند که دنیا متوجه شده است که سفارتخانههای امریکا در همه کشورها لانه جاسوسی هستند، حتی در آلمان کنار عمارت صدراعظم آلمان، خانم مرکل سفارت امریکا محل شنود و جاسوسی برای همدست امریکاست و این رسوایی که دارد برای امریکا بالا میآید، مربوط به همان ماهیت جاسوسمآبانه امریکاست و این نکته قابل توجهی است که همه باید ماهیت امریکا را بشناسند، چون امریکا ذاتاً شیطان بزرگ است و ذاتاً شیطنت دارد و مستکبر است. مقصود هم مردم امریکا نیستند. انشاءالله مردم امریکا با این بیداری انسانیای که دارد در دنیا پیش میآید، قیام میکنند و این هیئت حاکمه ظالم و ستمگرشان را از کار برکنار میکنند تا بخشی از دنیای ما گرفتار استکبار امریکایی نباشد.

این ماهیت استکباری امریکاست که حتی از یارانش هم جاسوسی و آنها را تحقیر میکند و میگوید شما هر جا که هستید، ولو همدست من هم که هستید، این من هستم که سلطهگر بر شما هستم. این ذات سلطهگری فرعونی که: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا».(1) این عبارت بسیار زیبایی است که قرآن میفرماید. او میخواهد در دنیا برتر باشد و همه زیر سلطه او باشند و حتی کسانی را هم که اهل او هستند، پراکنده میکند و نمیگذارند با هم یکی شوند و همه مثل دانههای شانه بغل هم هستند، اما با هم ارتباطی ندارند و همه به آن پایین وصلاند، همه به امریکا وصل باشند. شناخت ماهیت امریکا که امام او را شناخت همان بود که در همین 4 آبان که نوار ارزشمند امام را تکثیر میکردیم، خیلی از این حضرات لیبرال ناراحت بودند که چرا امام این جور برخورد میکند؟ چرا با امریکا، شوروی، انگلیس و همه در افتاده است و میگوید: «امریکا از شوروی بدتر، شوروی از امریکا بدتر و انگلیس از هر دو بدتر است»، لکن امروز سر و کار ما با رئیسجمهور امریکاست و او بداند قرآن با او خصم است. این عبارت بلند امام در آن روز خیلی نکته مهمی است.

این روزها بحث مذاکرات و 1+5 و این مسائل مطرحاند، سئوالات زیادی در ذهن ملت ما وجود دارند و میپرسند جریان چیست؟ قضیه به کجا میانجامد؟ وظیفه چیست؟ نتیجه چیست؟

موضوع از نظر امثال ما کاملاً روشن است. امریکا با ما دشمن و در پی براندازی ماست. ریگان رئیسجمهور اسبق امریکا به صراحت گفت: «ما میخواهیم ریشه ایران را بخشکانیم». این مربوط به حالا هم نیست. زمان محمدشاه قاجار که امریکا به این کشور پا گذاشت، درصدد سلطه بر ایران بود و از طریق میسیونرهای تبشیری و ایجاد درمانگاه و مدرسه در ارومیه همواره میکوشید در کنار انگلیس سهمی در ایران داشته باشد و در جریان شهریور 20 ایران را اشغال کرد، در جریان ملی شدن نفت حتی یک بشکه نفت هم از ایران نخرید، در کودتای 28 مرداد با تفاهم با شوروی، شریک انگلیس بود و شاهی را که فرار کرده بود به ایران بازگرداند و در آن همه جنایات بعد از 28 مرداد مباشرت داشت و بعد از فوت آیتاللهالعظمی بروجردی درصدد برآمد در پوشش فریبکارانه اصلاحات، اعم از اصلاحات ارضی و قانون انتخابات و مسائل کارگران اسلام را براندازد و خیالشان از اسلام که مزاحم اصلی است راحت شود که بحمدالله امام در مقابلشان ایستاد و مراجع، روحانیت و مردم متدین ایستادگی کردند. امریکا ظرف شانزده سال هر جنایتی که از دستش برمیآمد کرد؛ در جریان 15 خرداد، 17 شهریور، سرکوبها و فرستادن هایزر به ایران و جریان ساواک و تعلیم شکنجهگران ساواک. امریکا در تمام این دوران میکوشید انقلاب اسلامی ایران شکل نگیرد و مستقر نشود که بحمدالله شد و امریکا نتوانست هیچ غلطی بکند. بعد از پیروزی انقلاب هم ایران با امریکا قطع رابطه نکرد، لکن او سفارتش را محل توطئه و جاسوسی قرار داد و هر روز توطئه کرد تا سرانجام تسخیر شد و خط سازش در ایران شکست خورد و بعد هم در جریان جنگ همکار صدام و کمککننده بود و کسی است که هواپیمای مسافربری ما را سرنگون و تهدید کرد که تهران و همه شهرهای ایران را بمباران شیمیایی میکند. حالا در سوریه به دنبال این میگردند که آیا دولت سوریه سلاح شیمیایی به کار برده است یا نه؟ خودشان میدانند ایران را چگونه بارها تهدید کردهاند. بعد هم یک تحریم 33 ساله. در طول این 33 سال بعد از پیروزی انقلاب اینها با تمام قوا کوشیدند نظام اسلامی را براندازند، ولی نظام اسلامی روزبهروز قدرتمندتر شد. وقتی از جنگ ناامید شدند، به فشارهای اقتصادی روی آوردند و این فضارها در طول این 33 سال به ضرر امریکا، اروپا و همدستانشان تمام شد، نه به ضرر ایران. این یک واقعیت است. امروز عقلای امریکا در هیئت حاکمه امریکا و مردان خاکستری امریکا به این نتیجه رسیدهاند که این تحریمها ایران را از اقتدار نینداخته، از داشتن دانش هستهای، ساختن سانتریفیوژها، دستیابی به پیشرفتهترین سلاحهای دفاعی، دستیابی به پیشرفتهترین دانشهای جهان مثل نانو و غیره که بازنداشته و ایران محکم سر جایش ایستاده است. در این میان چه کسی ضرر کرده است؟ امریکا و اروپا که الان دچار بحران اقتصادی هستند. چه کسانی بهره بردند؟ چین، هند، شوروی و... که رقبای امریکا هستند، به همین علت درون هیئت حاکمه امریکا دو طرز فکر وجود دارد. یکی این است که بهتر است این فشارها تعدیل شوند و با ایران تا حدودی مدارا کنیم و بهرهمان را ببریم. اروپاییها بیش از امریکاییها به این مسئله توجه دارند، منتهی ذات مستکبر امریکاییها به آنها اجازه نمیدهد این مطلب را درک کنند و به اروپاییها هم میگویند اگر شما این کار را بکنید من شکست میخورم. گروه دیگری هم هستند که میگویند هرگونه کوتاه آمدن امریکا در مقابل ایران اقتدار ایران را بیشتر میکند و لذا باید فشارها را تشدید کنیم. دعوایی که الان بین اوباما و کنگره هست، بر سر این دو طرز فکر است، نه دعوا بر سر این که بودجه را امروز بدهند یا فردا، منتهی از وسط این قضیه وضع بد امریکا را دیدیم. آن قدر وضع بد است دولت به کنگره میگوید به من اجازه بده بدهکاری بیشتری داشته باشم و با بدهی بیشتر نگذارم امریکا به زمین بخورد. اگر امریکا یک قدرت مسلط اقتصادی بود که از بودجههای ذخیرهاش استفاده میکرد، نه این که بیاید و به کنگره بگوید بدهی مرا افزایش بده و بر سر افزایش بدهی کارش با کنگره و سنای امریکا به دعوا بکشد. وضع بد بدینگونه است که اوباما میگوید ما میخواهیم به آدمهای بیمار در امریکا کمک دارویی کنیم. معلوم است که این قدر وضع بد است که امکان پرداخت پول داروی بیماران نیست و مگر بیماران چند درصد یک جامعه هستند؟ و آنها میگویند امریکا بودجه ندارد و با این کار بدهیاش اضافه میشود و لذا بودجه نمیدهند. بعد هم به یک میلیون کارمندش مرخصی بدون حقوق میدهد. این بحران را نگاه کنید. آنها گیر هستند و در این قضیهای که گیرند، دارند دو سیاست را مطرح میکنند. در درون یک افزایش فشار و یک برگشت تدریجی از آن. این مسئله مهم و معلوم است که میخواهند وضعیت را تعدیل کنند و بیشتر غلبه با آنهایی است که میگویند چین، هند، روسیه، ژاپن و کشورهای دیگر بهرهاش را بردهاند و ایران هم مقتدر شده و سر جایش مانده است، پس بیاییم خودمان بهره ببریم. چرا دیگران بهره ببرند؟ در چنین سیاستی که در عمق افکار غربیها وجود دارد، ایران باید چه کند؟ ایران یک سیاست هوشمندانه در پیش گرفته است. اگر امریکا و اروپا بخواهند برای رفع مشکلاتشان در تحریمها کاهش قائل شوند، ایران حتماً باید از این فرصت بهره ببرد. آنها که تحریمها را به خاطر ما کاهش نمیدهند. آنها که نمیخواهند مشکلات ایران حل شود. این ذهنیت غلطی است که در بعضیها پدید آمده است که اگر در آنجا سازش و نرمش کنیم، حالا مرگ بر امریکا نگوییم. یکیشان که پایش را از این هم درازتر کرده و برای رئیسجمهور ما نامه نوشته است که خوب بود امسال مراسم 13 آبان را لغو میکردید، حالا که لغو نکردهاید، هیچیک از وزرای شما و خود شما در این مراسم شرکت نکنند. عجب! ما با آدمهایی که این جور افکار ذلیلانه دارند بحثی نداریم. این افکار مال حالا نیست. اینها از همان اول انقلاب دنبال این جور بحثها بودند. رئیسشان هم مرحوم آقای بازرگان است که در مصاحبهاش با حامد الگار اعتراف میکند و نهضت آزادی هم جزوهاش را پخش کرده است که من در پاریس به امام گفتم: «شما حداقل امریکا را یک قدرت شر بدانید» و امام گفتند: «امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند». بعد جالب است بازرگان میگوید من دیدم امام هیچی از سیاست سرش نمیشود و اصلاً امریکا را به حساب نمیآورد. این طرز فکر اینهاست. تازه این خوبهشان بود که رأس آنهاست. اینها همین هستند: «آخر چرا با امریکا درمیافتید؟ چرا لانه را گرفتید؟ بالاخره امریکا در دنیا برای خودش قدرت بزرگی است». اگر اینها الان هم میدان پیدا کنند، نهتنها مرگ بر امریکا را تعطیل که تعظیم هم میکنند. این طرز فکر که مورد قبول ملت ایران نیست. بنابراین اگر قرار است ما در این مذاکرات شرکت کنیم، مقتدرانه مذاکره میکنیم. ملت ما بداند رئیسجمهور ما در همین سفر نیویورک که رفت نه دیداری با اوباما کرد، نه در ضیافت دبیرکل شرکت کرد و نه بهطور اتفاقی وسط راهرو به اوباما برخورد. در ایران هم دیدید بعضیها تیتر زدند امشب دیدار اوباما با روحانی! چه اشتیاقی دارند! فرایش که نشد و دیدند اوضاع خیلی به هم ریخته است، به خودشان دلخوشی دادند و تیتر اولشان این بود، ملاقات که نشد، شاید وقتی دیگر! بابا! شما در این مملکت زندگی میکنید. حالا هر فکری که دارید، ایرانی که هستید. این اقتدار را ندیدید؟ دلم به حال اینها میسوزد، مقتدرانه با این ملت همراه باشید، نه این که این تیترهای ذلیلانه را در مقابل امریکا بزنید. نه آقای محترمی که استاد دانشگاه هستی و در این مملکت هم داری درس میدهی و هر روز هم حرفهایت را میزنی و تازه میگویند ما برای زدن حرفهایمان امکانات نداریم! نامه نوشتی که در روز 13 آبان جلوی لانه جاسوسی امریکا نروند و حالا خواهید دید امسال ملت ما قویتر، جدیتر و با شور بیشتری در مقابل لانه جاسوسی که یکی از لانههای جاسوسی امریکا در سراسر دنیاست، فریاد مرگ بر امریکا را محکمتر از گذشته خواهند گفت.

به این آقایان میگویم حداقل از ویتکنگ ها یاد بگیرید. وقتی در پاریس نشسته بود و داشت با امریکا مذاکره میکرد، در همان جا مردم ویتنام داشتند امریکاییها را بیچاره میکردند. در پاریس هم مقتدرانه مذاکره کردند و به کارشان هم ادامه دادند تا امریکاییها از فراز سفارتشان در سایگون با بالگرد فرار کردند. حداقل شما که سنگ ویتنام را به سینه میزدید، به این موضوع دقت کنید. رئیسجمهور محترم ما در هیچ یک از مجالس و جلسات آنها شرکت نکرد. مذاکره تلفنی هم بحث جداگانهای دارد، ولی در دنیا خبر به این شکل منتشر شد که ایران امریکا را تحقیر کرد و رئیسجمهور امریکا در مقابل رئیسجمهور ایران تحقیر شد. نه دیدار کرد، نه مذاکره کرد و نه سر میز غذا با او نشست. بعد هم یک مذاکره تلفنی که به خواهش آنها صورت گرفت. رئیسجمهورهای همه کشورهای دنیا دیدار با رئیسجمهور امریکا و مذاکره و عکس انداختن با وی را برای خودشان امتیاز میدانند، اما رئیسجمهور ما با رعایت همه خط قرمزها در آنجا برخورد کرد. در مذاکرات هم وزیر امور خارجه با صراحت در صدای امریکا گفت: «ممکن است ملت ما جنایات امریکا را نادیده بگیرد، ولی فراموش نمیکند. بعد هم آن روزی که شما ما را تحریم کردید ما سانتریفیوژ نداشتیم، اما امروز 18 هزار سانتریفیوژ ما در حال گردش است، دارد کار میکند و پروانهاش میچرخد. شما میخواهید چه کار کنید؟» پس پس ملت ما بداند که کسی نمیتواند از خط قرمزها تخطی کند. رهبری معظم ما مقتدرانه بر همه این امور نظارت میفرمایند. در کشور ما ملت ما حضور دارد. یاران بهشتیها هم وجود دارند که اگر کسی خواست سازش کند، با همان صلابت بهشتی میگویند مرگ بر امریکا و مرگ بر سازشکار. این جوری نیست که کسی بتواند از خط قرمزهای ما بگذرد، ولی اگر امریکا و اروپا به اینجا رسیدهاند که میخواهند مشکلاتشان را حل کنند، ما در یک نرمش قهرمانانه و مذاکره مقتدرانه استفاده و بهرهبرداری ایران را میبریم و چرا این کار را نکنیم؟ سیاست اصلی ما سیاست مستقل مقتدرانه اسلامی است. ما مذاکره را خودمان انتخاب میکنیم، نه این که آنها بر ما تحمیل کنند. به آن بخش افراطی امریکا که تصور میکند ملت ما از مسئله تحریمها به تنگ آمده است و میگوید فشار را تشدید کنید، میگوییم این کار را بکنید. ما در ایران تجربه دولت دکتر مصدق را داریم که تازه او ملیگرا بود و کشور را با اقتصاد بدون نفت اداره کرد و امریکا و انگلیس مجبور شدند کودتا کنند تا او را برکنار سازند. حالا که در ایران نعمت اسلام، ولایت، فقاهت، مرجعیت، ملت متحد و اقتدار دست به دست هم دادهاند، اگر شما نگذارید هیچ کشوری از ما نفت بخرد ـکه نمیتوانید و تا به حال هم نتوانستهایدـ فکر میکنید عقبنشینی میکنیم؟ ابداً این طور نیست و این را خود شما بهتر از هر کسی میدانید.

اگر دولت اعتدال و تدبیر بتواند با کمک کارشناسان و صاحبنظران آن هم همه آنها و نه فقط با طیف خاصی که متأسفانه در چینشها غلبه با آنهاست، اقتصاد بدون نفت را تدبیر کند، زمینههایش هم آماده است و ملت هم آماده است. آنهایی که دلشان را خوش کردهاند که یک وقت خدای ناکرده مذاکره به سازشی برسد، مگر مبارک و سادات در مصر به جایی رسیدند؟ انورسادات بیچاره که بلند شد و رفت کمپدیوید و دست ذلت داد، هم جانش را داد و هم آبرویش را و هم آبروی ملت مصر را برد. آیا به چیزی رسید؟ این مبارکی که هست و چند سال در مصر با امریکاییها همراهی کرد، این همه بحران در مصر بود، امریکاییها کمک کردند؟ امریکاییها دلشان میخواهد کوتاه بیایند که ایران به طرف پیشرفت برگردد؟ چنین چیزی نیست. مجبورند که آمدهاند و مذاکره میکنند. ما هم در یک دوره فشار راستیآزمایی قرار داریم. امام می‌‌فرمود اگر امریکا آدم شود حرفی نیست. حالا باید دید امریکاییها واقعاً راست میگویند و اموال ما را آزاد میکنند؟ اگر بعضی از کارها را کردند، ما هم سیاستمان را بر اساس همان سیاست ملی مقتدرانه اسلامی سامان میدهیم، والا ما اهل برخورد با دنیا که نیستیم. ما میخواهیم با همه دنیا غیر از رژیم غاصب اسرائیل ارتباط داشته باشیم و هیچ دلیلی هم ندارد دعوا داشته باشیم، اما با کسانی که دشمن ما و دشمن اسلام، ظالم، ستمگر و جانی هستند، چه سازشی میتوانیم داشته باشیم؟ الان باعث و بانی جنایاتی که در سوریه میشود، چه کسی است؟ چهار تا آدمی که از گوشه و کنار دنیا جمع نشدهاند؟ نه، اینها نزدیک به 60 هزار آدم را با بودجه امریکا همین بودجهای که امسال علناً 40 میلیون دلار ـیعنی 120 میلیارد تومانـ را صرف تأمین نیروهای مخالف سوریه خواهند کرد. در سوریه دارند با این پول و سلاحها میجنگند و پولش را هم دارند غربیها میدهند و در آنجا هم شکست خوردند. در جنایات، حرمتشکنی به مزار حجربن عدی، جسارت به حرم حضرت زینب(س) امریکاییها شریکاند. پشتیبان اصلی این قضایا امریکاییها هستند. جنایاتی که در فلسطین اتفاق میافتند بسیار روشن است و دست امریکا پیداست. این همه سال که آقایان سازشکار عرب و حتی گروه فلسطینی به مذاکره و سازش رفتند و امریکاییها گفتند بیایید مذاکره کنیم، آیا واقعاً به نفع ملت فلسطین کار شد؟ چه کسی برنده شد؟ حزبالله لبنان و حماس. مردم در نوار غزه که فقط 5/1 میلیون نفر جمعیت دارند و زیر سلطه اسرائیل هم هست، اسرائیل را بیچاره و مجبورش کردند به التماس بیفتد که آتشبس اعلام شود، پس معلوم است مقاومت راه اصلی است، نه این که ما از اصولمان عقب بنشینیم و بگوییم هیچ طوری نمیشود. بعضیها خیال میکنند اگر امریکاییها تحریم را بردارند، ایران چه و چه میشود. بله، اگر آنها تحریم را کاهش دادند ما هم استفاده میکنیم و اگر هم بتوانیم خوب استفاده کنیم، حتماً از نتایج آن بهرهمند میشویم، اما این مال اقتدار ماست و نه به خاطر این است که آقایان امریکایی لطف فرموده و تحریمها را کاهش دادهاند! آنها به این کارها کار ندارند. آنها دشمن ما و در پی براندازی نظام ما هستند. اصل هدف آنها این است و اصل هدف نظام اسلامی هم این است که در عالم ظلم و استکبار نباشد. ما ظالمستیزیم، ما استکبارستیزیم. این جهاد است و نمیشود آن را از اسلام کنار گذاشت. به قول بهشتی تقوا داریم، اما در کنار تقوای پرهیز، تقوای ستیز هم داریم. ما صلحخواه هستیم، اما صلح زمانی برقرار میشود که ستمگر جرئت ستم پیدا نکند. این آن پیام انقلاب و خط صحیح و اصیل انقلاب است.

البته آینده از نگاه امثال بنده بسیار روشن است. آنها در این مذاکرات دو راه بیشتر ندارند یا کنار میآیند و تحریمها را کاهش میدهند و ما بهرهمان را خواهیم برد یا معلوم میشود دروغ میگویند و مثل همیشه فریبکارند و در این قضایا به دنبال این نیستند که برای ایران گشایشی پدید بیاید بلکه دنبال این هستند که اگر نشد با شمشیر، حالا با پنبه سر ببرند. اگر معلوم شد اصل قضیه این است، همه کسانی که دستشان را در این چند وقت رو کردند ـو بعضیهایشان بدجوری هم رو کردندـ چنان نزد ملت ما رسوا میشوند که یا مجبورند مثل بعضی از دوستانشان بروند پناهنده اروپا و امریکا یا در درون منزوی شوند.

در سایه ولایت فقیه و هوشمندی و شرافت ایرانی که حاضر است گرسنه بماند، اما شرفش را حفظ کند، هم شرافتش را حفظ و هم مملکتش را اداره میکند، هم انشاءالله زمینهساز حکومت جهانی عدل و قسط الهی به رهبری امام زمانمان خواهد شد. امیدواریم ملت ما در روز 13 آبان پاسخ محکم و مقتدرانهاش را در جلوی لانه جاسوسی امریکا بدهد و از مذاکرات مقتدرانه حمایت کند و به همه ذهنیتهای سازشکار داخلی و محافظهکار و امریکاترسها پاسخ دندانشکنی بدهد. آن روزی که امام بر چهلم فیضیه اعلامیه دادند و فرمودند شاهدوستی یعنی غارتگری، این حضرات وقتی اعلامیه را میخواندند میلرزیدند. آن روزی که لانه جاسوسی گرفته شد، خیلیهایشان نگران بودند. نترسند و مطمئن باشند ایران اسلامی به برکت انقلاب، امام، ارواح شهدا و همه ملت ارزشمندش مقتدرانه در مقابل همه توطئهها و نقشهها خواهد ایستاد و انشاءالله مثل همیشه پیروزی را همه با هم جشن میگیریم.

و السلام علیکم و رحمه الله.

پینوشت:

(1) قرآن کریم، سوره قصص، آیه 4.

https://shoma-weekly.ir/UnFoDv