رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار بادانش آموزان در آستانه سیزده آبان بار دیگر به نظم جدیدی که در جهان در حال شکلگیری است اشارهکرده و سه خط اساسی این تغییر را برای نسل جوان و عامه مردم تبیین فرمودند .
تصور ازنظم کنونی حاکم برجهان
1- یکجانبهگرایی آمریکا بهعنوان کدخدای جهان
2- توسعه و پیشرفت کشورها فقط از طریق ارتباط و تعامل با غرب ممکن است
3- هرگونه آزادیخواهی و خروج از زیر سلطه آمریکا و نظام سلطه غیرممکن و سرکوب میشود
نظم جدید در حال شکلگیری
1- خطّ اساسی اوّل عبارت است از انزوای آمریکا؛
آمریکا در نظم جدید جهانی منزوی خواهد بود. برخلاف آنچه ده بیست سال پیش بوش پدر گفت که امروز تنها قدرت مسلط دنیا آمریکا است؛ بعد از قضیّهی حملهی عراق به کویت و ورود آمریکاییها و متلاشی کردن حملهی عراقیها، [بوش پدر] با غرور تمام ــ به این مضمون ــ گفت که امروز همهکارهی دنیا آمریکا است؛ در این نظم جدیدی که من میگویم نه، آمریکا دیگر جایگاه مهمی ندارد و منزوی است.
آمریکا مجبور میشود دستوپایش را از جهان جمع کند. الآن آمریکاییها در بسیاری از مناطق دنیا پایگاه دارند؛ در منطقهی ما، در اروپا، در آسیا، پایگاههای نظامی با جمعیتهای زیاد، پولش را هم از خود آن کشور بیچارهای که در آنجا پایگاه هست میگیرند؛ هزینههایش را او باید تأمین کند و آمریکاییها بخورند و آقایی کنند! این دیگر تمام میشود؛ دست و پای آمریکا از حضور در سراسر جهان جمع خواهد شد. این، آن خطّ اصلی اوّل، از خطوط اساسی نظم جدید آیندهی جهان.(مقام معظم رهبری 11/8/1401 )
دلیل اول ؛ تحقق این تغییر :خروج آمریکا از افغانستان و کاهش حضور آمریکا در عراق و انتقال ناوهای آمریکا از خلیجفارس به شرق آسیا و دریای چین و شکست طرحهای آمریکا برای تغییرات جغرافیای سیاسی در غرب آسیا بهوسیله داعش ؛ شکست آمریکا در براندازی دولت سوریه و.....است
دلیل دوم ؛ سیاست چندجانبه گرایی جدیدی است که در جهان توسط چین و روسیه و هند و ایران در حال پیگیری است
و خوشبختانه مورد استقبال کشورهای جهان قرارگرفته و آمریکا هژمونی خود را در دنیا روبه افول میبیند و نقش او در حل مسائل بینالمللی کاهشیافته و به علت بدهی سنگین خارجی بالغبر15 تر لیون دلاری قادر به سرمایهگذاری در بیرون مرزهایش نیست و هزینه سنگین نیروهای نظامیاش را مجبور است بر ناتو و اروپا و کشورهای عربی سعودی و بحرین و امارات و کویت و ترکیه و عراق و پاکستان و .... تحمیل کند لذا کشورهای طرفدار چندجانبه گرایی با اتخاذ سیاست حذف دلار از معاملات تجاری خود و بستن پیمانهای منطقهای مثل بریکس و شانگهای و برنامه های چین برای کمربند جاده ابریشم برای
سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی کشورهای حاشیه این جاده ، موجب کاهش قدرت آمریکا بلحاظ اقتصادی نیز شده است .
دلیل سوم ؛ شکست آمریکا در عرصه سیاسی جهان
1- رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد که در این منطقهی غربِ آسیا هفت تریلیون دلار پول خرج کردهاند! خودش میگوید که صحبت میلیون نیست، صحبت میلیارد نیست، صحبت تریلیون است. «هفت تریلیون -هفت هزار میلیارد- دلار ما در این منطقه خرج کردهایم و چیزی دستمان نیامد»
2- آمریکا در سوریه شکست خورد، آمریکا در عراق شکست خورد، آمریکا در لبنان شکست خورد، آمریکا در قضیهی فلسطین شکست خورده است، آمریکا در غزّه شکست خورده است، آمریکا در تسلّط بر مسائل افغانستان و پاکستان شکست خورده است، در بین آن ملّتها منفور است؛
3- آمریکا در تقابل سیاسی با انقلاباسلامی شکستهای مرحلهای خورده و هر روز که بر عمر انقلاب اسلامی افزوده میشود، شکستها را لمس میکند و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی آمریکا به این شکستها اذعان دارند.
2-خط اساسی دوم انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی وعلمی از غرب به آسیا است
امروز قدرتهای غربی هم اقتدار سیاسی دارند، هم اقتدار علمی دارند، هم اقتدار فرهنگی دارند، هم اقتدار اقتصادی دارند؛ یعنی خیلی چیزها دارند، البتّه تعبیر درستترش این است که بگوییم داشتند، و دارند آرامآرام از دست میدهند؛ ولی خب [اینها را] سالها داشتند دیگر؛ دو سه قرن غربیها این جوری عمل کردند.
در این نظم جدید، این حالت از غرب به آسیا منتقل خواهد شد. آسیا خواهد شد مرکز دانش، مرکز اقتصاد، مرکز قدرت سیاسی، مرکز قدرت نظامی؛ ما در آسیاییم. ( مقام معظم رهبری 11/8/1401 )
دلیل اول :رهبر معظم انقلاب قبلا فرمودند: «در سیاست خارجی، ترجیح شرق بر غرب، ترجیح همسایه بر دور، ترجیح ملّتها و کشورهایی که با ما وجه مشترکی دارند بر دیگران، یکی از اولویّتهای امروز ما است.» دربارهی مزیت ترجیح شرق به غرب، از نقطهنظر اقتصادی، بهطور خلاصه میتوان موارد زیر را برشمرد:
دسترسی به بازارهای بزرگ
مجموع جمعیت اروپا و آمریکا چیزی قریب به ۱.۳ میلیارد نفر است. قارهی آسیا بهتنهایی با بیش از ۴.۵ میلیارد نفر جمعیت، ۶۰ درصد جمعیت جهان را در خود جای داده است که این نمایانگر یک ظرفیت بزرگ در حوزهی کشورهای آسیایی نسبت به حوزهی غرب از حیث بازارهای متنوع برای اقتصاد ایران است.
توازن تجاری مناسب
کشورهای غربی غالباً کشورهایی توسعهیافته هستند که بیشتر رابطهی تجاری ما با آنها از نوع تأمین مواد اولیهی مورد نیاز صنایع آنها در قبال واردات محصولات مصرفی است. بهدلیل ریشهدار بودن صنایع نیز توان رقابت با محصولات آنها بسیار کمتر از کشورهای آسیایی در حال توسعه است؛ همین نیز موجبات تضعیف اقتصاد ملی هم از حیث تولید شده و هم به بیکاری دامن میزند. لذا تعامل با شرق، امکان برقراری توازن تجاری و رقابت بالایی را برای اقتصاد ایران به وجود میآورد.
منافع مشترک بالا
گره خوردن بسیاری از منافع سیاسی و اقتصادی و امنیتی کشورهای آسیایی با کشورمان بهدلیل مواردی از قبیل همسایه بودن و نزدیک بودن فرهنگها، کم بودن هزینههای مبادلاتی و مواردی از این دست، زمینهی تجارت ایران را با کشورهای آسیایی افزایش داده و میتواند رقمزنندهی مناسبات اقتصادی بهتری نسبت به غرب باشد. تشکیل و تقویت پیمانها و مجموعههایی مانندAseanو شانگهای و ایجاد قدرتهای منطقهای جدید، میتواند ضمن کاهش هزینهها و رونق اقتصادی، به گره زدن بیش از پیش منافع کشورها کمک کرده و کاهش آسیبپذیری ایران از تحریمها را به ارمغان بیاورد.
اثرگذاری کمتر دشمنان بر حوزه شرق
وجود رقابت قدیمی میان شرق و غرب از یک سو و وابستگی کمتر کشورهای آسیایی نسبت به کشورهای اروپایی به آمریکا از دیگر سو، سبب تبدیل شدن کشورهای آسیایی به شرکایی امنتر و مطمئنتر نسبت به کشورهای غربی و اتحادیهی اروپا شده است. فراموش نکنیم که در زمان اوج تحریمها (و حتی همین حالا) این کشورهای غربی بودند که عین سیاستهای آمریکا در قبال ایران را پیاده میکردند، و درعینحال، کشورهای شرقی در همان زمان، سطح تعامل بهتری با ایران برای دور زدن تحریمها را داشتند. همچنین وجود کشوری مانند روسیه که در عرصهی بینالمللی دارای وضعیتی مشابه ایران است، میتواند عامل مهمی در جهت همبستگی اقتصادی برای رفع نیازهای اقتصادی متقابل در دوران تحریمها و حتی پس از آن باشد.
توان تکنولوژیکی و فناورانه بالای شرق
کشورهای حوزهی شرق در ۳۰ سال اخیر رشد چشمگیری در حوزهی تکنولوژی داشتهاند و به سطوح قابل قبولی از فناوری دست یافتهاند. کشورهایی از قبیل چین، هند، روسیه، ژاپن، کرهی جنوبی و اندونزی از کشورهای پیشرو در این حوزه هستند و هر یک در حال تبدیل شدن به غولهای تکنولوژی در زمینهای هستند. لذا با توجه به نزدیک بودن روابط سیاسی و فرهنگی ایران با کشورهای آسیایی، تعاملات گسترده با شرق به جای غرب میتواند مسیر هموارتری را در جهت انتقال تکنولوژیهای روز به کشور، پیش روی کشورمان قرار دهد.
وجود پولها و ارزهای متفاوت و گسترده
از آنجایی که عمدهی کانال اثرگذاری تحریمهای موجود بر اقتصاد ایران دلار است و از سویی کشورهای اروپایی هم عمدتاً دارای پول واحد یورو هستند که هم در اثر وابستگی به آمریکا و هم بهدلیل یگانه بودن واحد پولی امکان تحریم مجدد وجود دارد، لذا تعامل با کشورهای شرقی که دارای پولهای متنوعی هستند، جهت تعاملات دو یا چندجانبهی پولی، یکی از راهکارهای کاهش و از بین بردن فشارهای اقتصادی دشمن است.
موارد بالا البته بخشی از ادلهی مرتبط با سیاست تفوق نگاه شرق به غرب، آنهم در حوزهی اقتصادی بوده است، که طبعاً میتوان منافع آن را در حوزههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نیز مورد بررسی قرار داد.
دلیل دوم : اقتصاد کشورهایی مانند هند، چین، ژاپن، روسیه و به نوعی ایران نیز در حالشکلگیری به صورت قطب جهانی هستند . اقتصاد چین هم اکنون در مقایسه با اقتصاد امریکا یک ششم بزرگتر شده است واین رشد ادامه دارد، در حالیکه شرایط اقتصادی آمریکا رو به افول است.
دلیل سوم : وابستگی جهان به انرژی اعم از نفت و گازو کالای اساسی موجود درشرق ؛ حاشیه خلیجفارس و روسیه و اوکراین که خود را درجنگ اوکراین و روسیه بخوبی نشان داد.
دلیل چهارم :افول فرهنگ لیبرالیسم درغرب وتوقف نوزائی در تمدن غرب و درمقابل شکوفائی معنویت و اخلاق و تمدن در شرق
دلیل پنجم : رشد تولید علم درشرق و سبقت آن از غرب است .
رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با نخبگان، کشورهای شرق آسیا را بهعنوان آلترناتیو غرب در بهرهگیری از تجاربشان مطرح کرده و فرمودند: «باید نگاهمان به شرق باشد نه به غرب، ضمن اینکه نگاه به غرب و اروپا جز معطل ماندن، منت کشیدن و کوچک شدن فایدهای ندارد.» (25 مهر 97)چرا ؟به چند علت :
۱- رشد جهشی در علم، عمدتاً در کشورهای شرق آسیا رخداده است. از باب مثال، چین حدود 4 دهه قبل، از رشد اقتصادی و علمی قابلتوجهی برخوردار نبود و درحالیکه بلوک غرب در بسیاری از بخشها پیشتاز بلامنازع بود، چین توانست با برنامهریزی صحیح و بسیار قوی، طی کمتر از 40 سال به دومین قدرت بزرگ جهان تبدیل شود و به پیشرفتهای حیرتآوری دست یابد.
افزون بر چین، دیگر کشورهای حوزه شرق آسیا نیز در ۴۰ سال اخیر رشد چشمگیری در حوزه تکنولوژی داشتهاند و به سطوح بسیار پیشرفتهای از فناوری دستیافتهاند. هند، روسیه، ژاپن، کره جنوبی و اندونزی از کشورهای پیشرو در این حوزه بوده و هر یک در حال تبدیلشدن به غولهای تکنولوژی هستند؛
۲- رشد حیرتانگیز علمی ایران در دنیا به اعتراف پایگاههای استنادی جهان.
بر اساس نتایجی که پایگاه استنادی"اسکوپوس"منتشر کرده است، تعداد مدارک علمی ثبت شده از جمهوری اسلامی ایران در سال 1996 برابر با 842 مورد بوده و در سال 2017 تعداد مدارک و مستندات علمی کشوربه رقم 54388 مورد افزایش یافته است و نسبت به سال 1996 رشد 64.59 برابری را نشان میدهدو در این سال جایگاه ایران در دنیا به رتبه 16 ارتقاء یافته است.
به گزارش دو پایگاه معتبر علمی "New Scientist" و "science Metrix" جمهوری اسلامی ایران با نرخ رشد 11 برابر متوسط جهانی رتبه نخست رشد علمی را در بین سالهای 1980-2009 دارا بوده است؛
از سال 1996 تا سال 2017رتبه علمی ایران از رتبه 5 به رتبه 1 در منطقه تغییر کرده استکه این منطقه شامل کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا است:
3-خط اساسی سوم؛ گسترش تفکر مقاومت درمنطقه وجهان است
فکر مقاومت و جبههی مقاومت در مقابل زورگویی گسترش خواهد یافت، که مبتکرش جمهوری اسلامی است. چون اروپاییها از وقتی که انقلاب صنعتی شد و جلو افتادند و استعمار را شروع کردند، مردم دنیا را و کشورهای دنیا را عادت دادند به اینکه سلطهپذیری و سلطهجویی دو حصّهی(نصیب )متقابل حتمی دنیا است؛ یعنی دنیا تقسیم میشود به دولتهای سلطهگر، و قدرتها و دولتها و کشورهای سلطهپذیر؛ این [وضع ] بوده و این نظام سلطه چند قرن ادامه پیدا کرده. همه قبول داشتند که بایستی سلطهی قدرتهای غربی را قبول کنند، حتّی فرهنگ آنها را قبول کنند، حتّی نامگذاری آنها را قبول کنند.( مقام معظم رهبری 11/8/1401)
این روحیهی مقاومت در مقابل زورگویی و قدرتطلبی و سلطهطلبی قدرتهای سلطهگر را جمهوری اسلامی به وجود آورد. این روحیه، این منطق، این حرف قرص و محکم رواج پیدا کرده. امروز در منطقهی ما خیلیها هستند که خودشان را وابسته به جبههی مقاومت میدانند، اهل مقاومتند، معتقد به مقاومتند و مقاومت هم میکنند و در موارد بسیاری نتیجه هم میگیرند، مثل همین نتیجهای که لبنانیها به برکت حزبالله در قضیّهی تقسیم خطوط گازی گرفتند. 11/8/1401
امروز تفکر مقاومت در سوریه ؛ لبنان ؛ بحرین؛ یمن ؛ عراق؛ افغانستان ؛ پاکستان؛ شکل تشکیلاتی گرفته و بیش از 400 تشکل حامی مقاومت در سراسر جهان نیز پدید آمده است که تماما ضد استکبار و آمریکا و صهیونیست هستند .
گسترش این تفکر موجب شده اولا اسرائیل فکر توسعه اشغالگری خود را از نیل تا فرات کنار گذاشته و برای امنیت خود درهمان
منطقه اشغالی بدور خود دیوار بکشد و لی باز هم در معرض تهاجم موشکهای مقاومت تاب آوری نداشته باشد . ثانیا طرح های تجزیه طلبانه آمریکا در منطقه از طریق داعش و دیگر گروههای تجزیه طلب شکست بخورد .ثالثا قدرت مقاومت روز بروز افزایش یافته و به تکنولوژی نظامی روز مجهز شده و در برابر بزرگترین و قوی ترین ائتلافهای غربی –عبری –عربی بایستد .وثالثا در مجامع بینالمللی قطعنامه ها محکومیت دریافت کند .رابعا از درون در حال فروپاشی و آشفتگی سیاسی شده و مهاجرت معکوس افزایش و شورش و جنگ داخلی به کرانه باختری و جنین و الخلیل هم کشیده شود و گنبد آهنین او بی خاصیت و توانائی دفاعی خودرا در مقابل ارتش سایبری مقاومت از دست بدهد.ومقاومت زمینه فرار سربازان آمریکا از منطقه را تسهیل نماید