سیاسی

جدا سازی آمریکا از جنایات اسرائیل شیطنت است/ اسرائیل نوکر و سگ پاسبان آمریکا است

شیطنت است که بگویند آمریکا از جنایات اسرائیل مبراست، آمریکا حامی طالبان و القاعده است و از اسرائیل هم جدا نیست

مشروح سخنان اسدالله بادامچیان ، قائم مقام رییس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی و عضو شورای مرکزی جبهه پیروان خط امام و رهبری در گفتگو با «نسیم»، بدین شرح است:

* نسیم: دلایل عدم توفیق اصولگرایان در انتخایات ریاست جمهوری و پیروزی حداکثری انتخابات شوراها چیست؟

این قاعده قوانین الهی است که روزگار در بین توده های مردم میچرخد و این خود یک امتحان الهی است برای اینکه چهره ها و دستها رو بشود و مدار عالم بر این اساس است و لذا هیچ کس نباید تصور کند که دولتش دائمی و مستمر است الا دولت مولایمان امام زمان(عج) که دولتی الهی است که ان شاالله به حکومت عدل جهانی منتهی می شود. این مسئولیتها جابجا می شود.

در یک نظام مردمی و اسلامی هم این جابجایی وجود دارد و علت آن این است که رای مربوط به ملت است و آنها هستند که حاکمان و مسئولان خود را انتخاب می کنند و طبیعی است که سلیقه های مردم در زمانهای مختلف متفاوت است و اینها آسیب نیست.

اما چرا مجموعه کاندیداهایی که در انتخابات ریاست جمهوی یازدهم خود را اصولگرا می نامیدند رای نیاوردند و نتوانستند به نتیجه ای برسند. من آقای دکتر روحانی را اصولگرا میدانم و شخص ایشان به اصلاح طلبان هیچگونه پیوستگی ندارد. نه از نظر تفکر و نه از نظر مشی سیاسی و سوابق.

در هنگام انتخابات در مدت محدود آقای روحانی از اصولگرایان به حساب می آمد و اصلاح طلبان تنها عارف را داشتند و او هم در نظر سنجی ها رای نیاورد و چون می دانستند اگر ایشان در صحنه باشد رای بسیار پایینی خواهد آورد لذا او را کنار گذاشتند بنابراین اینکه ما بگوییم اصلاح طلبان برنده شدند من این را قبول ندارم و معتقدم دکتر روحانی به عنوان یک اصولگرا با مشی متفاوت از باقی مسئولان و نامزدها در انتخابات شرکت کرد و رای آورد.

بنابراین یک اصولگرا با مشی دیگری رای آورد. من این را در سال 91 تحلیل کرده بودم که ما در این دوره از این اصولگرایان مطرح هیچکدامشان رای نمی آورند و علت را هم اختلاف و تعدد انها عنوان کردم.

اگر آرای این عزیزان را کنار هم بگذاری با آرای روحانی برابر است اما چون هر کدام یک راهی را رفتند حتی در میز مناظره هم بیشترباهم برخورد کردند تا با آقای عارف. مردم کدام یک از اینها را به عنوان اصولگرا انتخاب کنند؟ نفری را انتخاب کردند که به نظرشان مشی او برخورد و درگیری نبود و شعارش اعتدال یود و می گفت از همه نیروها می خواهم استفاده کنم.

برای مردم مشخص بود اگر آقای جلیلی رای می آورد با سلیقه خاصی سر کار می آمد.

در تحلیل انتخابات تا قبل از کنار رفتن آقای عارف، کسی آقای روحانی را از جرگه اصلاح طلبان نمی دانست و در هیچ رسانه ای او را از اصلاح طلبان معرفی نمی کردند. مردمی هم که به روحانی رای دادند به عنوان یک اصلاح طلب به او رای ندادند. به عنوان یک روحانی از جامعه روحانیت مبارز و عضو مجمع تشخیص به او رای دادند.

اما در این فاصله آخر که آقای عارف را بردند کنار، من در همان تحلیلم در حزب موتلفه به صراحت نوشته ام اصلاح طلبان در این دوره نمی توانند هیچ نامزدی را بیاورند و حرفی را برای گفتن ندارند.، لذا چند را ه پیش روی آنها است یکی عدم شرکت که بخشی از آنها همین کار را کردند. بخشی دیگر از آنها هم تصمیمشان این بود نامزدی بیاورند که می دانند رای نمی اورد و تنها برای اینکه بگویند ما هم یک نامزد داریم او را می آورند. بخش سوم اصلاح طلبان در رابطه با نامزدها می گویند این نامزد ما رای نمی اورد بنابراین بهتر است یک اصولگرای مداراگر با اصلاح طلبان را همراهی کنند.

آنها شانسهای خود را در نامزدهایشان مطرح کردند اما به این رسیدند که نامزدشان رای مردم را کسب نمی کند. در نتیجه آقای عارف را به اجبار و دستور تشکیلاتی کنار آوردند و این سیاست حاکم شد که از اصولگرایی حمایت کنند و حتی اگر روحانی نبود این بخششان سراغ آقای ولایتی می رفت چون در سیاستشان این بود که در صحنه بمانند.

تیپ آقای خاتمی و دوستانشان این اعتقاد را داشتند که باید در انتخابات شرکت کنیم و در غیر این صورت مرگ سیاسی شان رقم خواهد خورد و در این مرحله با آقای روحانی همراهی کردند و درصدی از آرای آقای روحانی واقعیت این است که مربوط به این دسته اصلاح طلبان بود.

این برای انتخابات بود، اما بعد از انتخابات او آمد و گفت من از همه نیروها استفاده می کنم و نیامد بگوید من اصلاح طلبم و همچون خاتمی رفتار کند که چند هزار نیروی انقلاب را کنار گذاشت و گفت شما پیام دوم خرداد را نفهمیده اید و در واقع پیام انتخابات را رفراندوم می دانستند.

الان هم اگر دولت آقای روحانی در همان مسیر اعتدال پیش برود در عزل و نصبش طبیعی است که به رای مردم پاسخ داده اما اگر در انتصاباتش مردم احساس کنند که ایشان به جای استفاده از همه نیروها از یک گروه استفاده می کند به تدریج این در آرای مردمی که با علاقه به ایشان رای داده اند اثرات بسیار منفی می گذارد. ضمن اینکه طرفداران دیگران هم از اصولگرایان احساس می کنند که خب نمی توانند با آقای روحانی همراهی کنند در حالی که دکتر روحانی زمانی موفق خواهد بود که بتواند از همه نیروها استفاده کند و اگر نتواند از دلسوزان انقلاب استفاده کند و یک طرفه بشود این ناراحتی ها پیش می آید و دولت ایشان که می خواهد در صحنه بین الملل در یک بخش نرمش قهرمانانه عمل کند مصلحت دولتش این است که در داخل بتواند پشتیلانی همه نیروها را داشته باشد. نیروهای اصولگرا به دنبال سهم خواهی نیستند اما همین که احساس کنند که از اینها در سطح مسئولین کشور خلع ید می شود و به جای آنها اصلاح طلبها وارد صحنه می شوند طبعا نمی توانند دیگر همراهی خود را با دولت ادامه دهند.

شاید اصلاح طلبان بیشتر در فکر این هستند که در موقعیتهای خاصی باشند و بتوانند در آنجا کار خودشان را انجام دهند.

در انتخابات با وجود هیاهویی که جریان اصلاح طلب می کرد باید گفت که آنها نیستند که پیروز شده اند بلکه یک اصولگرایی که خط مشی او متفاوت با دیگر اصولگرایان است را انتخاب کرده اند.

* نسیم: به نظر شما آقای روحانی تا کنون توانسته اند که مشی اعتدال را رعایت کند؟

معتقدم باید حوصله کنیم. رئیس جمهوری با رای اکثریت مردم و تنفیذ ولی فقیه سر کار آمده و بر اساس قانون اساسی باید از این رئیس جمهور و دولت حمایت کنیم و رهبری هم که فرموده اند که باید همکاری صمیمانه را رئیس جمهور داشته باشیم.

ما دکتر روحانی را اصولگرا می دانیم ولی همکاری یعنی دو طرفه . یک طرفه نیست و یک سویه نیست بنابراین اگر دکتر روحانی همکاری بخواهد هر اندازه باشد با او همراه هستیم.

مشی ما حمایت از همه کارهای ارزشی رئیس جمهور است و عدم تضعیف ایشان و مخصوصا در صحنه بین المللی و آمادگی برای هر نوع همکاری بدون هیچ نوع سهم خواهی را داریم.

دولت و رئیس جمهور را هوشمندانه رصد می کنیم و نقد هوشمندانه و حمایت حکیمانه را مد نظر داریم.

* نسیم: : انتخاب کابینه و افرادی که از سوی رئیس جمهور معرفی شدند را چگونه ارزیابی می کنید؟

به نظر من وزرا را باید با مجلس انطباق دهیم. مجلس چند وزیر ایشان را نپذیرفت. الان هم تا جایی که خبر دارم نمایندگان مجلس از انتصابات استانداران ایشان رضایت بالایی ندارند.

این کار زشتی که در زمان آقای خاتمی شروع شد که نیروهای جامعه را به جرم عقیده سیاسی شان تصفیه کردند. چیزی حدود چند هزار نفر. این اتوبوس هم نبود کاروان اتوبوس بود. اینکه مدیران مملکت احساس امنیت نکنند نمی شود.

باید همه نیروها را حفظ کرد. البته من حق رئیس جمهور می دانم که انتخاب کند. ایشان معتقد است که با اینها می تواند مملکت را اداره کند . یک سال دیگر مشخص می شود که آیا با این افراد می تواند مملکت را اداره کند یا خیر.

دکتر روحانی انسان مدیر و لایقی است . هر نوع حمایتی بخواهد از او می کنیم. اینکه ما بحثمان است به عنوان بحث اساسی و اصولی است.

به عنوان مثال اگر رئیس جمهور از حزب موتلفه بود و تنها از اعضای حزب کابینه و مناصب دولت را منصوب کند و بقیه را به طور کل بیکار کند این مشی صحیحی نیست و معتقدیم امام و رهبری هم چنین مشیی را نمی پسندند.

اتوبوسی آوردن اتوبوسی بردن را در پیش دارد.

* نسیم: با چه شاخصی نمایندگان مجلس به چند وزیر روحانی رای ندادند؟

وقتی در مجلس در خصوص وزرا بحث می شود حق مجلس است مانند اینکه حق دولت هم معرفی وزیران است.

نیاز به دعوا و اعتراض هم نیست و این حق قانونی دولت است و نمی شود به دولت و مجلس در خصوص استفاده از حق شان خرده گرفت. یک محور راهنمایی صحیح داریم و آن راهنمایی ولی امر است.

رهبری در سخنرانی شان در جمع نمایندگان مجلس فرمودند "رای سدید به وزرای صالح". صالح به معنای شایستگی است و نه به معنای مومن بودن. مومن زیاد است اما چه کسی شایستگی این مسئولیت را دارد. اگر کسی شایستگی مسئولیت وزارت اموزش و پرورش را دارد آیا می شود او را وزیر دفاع بگذارید؟ نمی شود، چون وزیر دفاع باید دانش نظامی داشته باشد.

حمایت حکیمانه نقد مشفقانه و رصد هوشمندانه را طبق فرمایشات رهبری در حزب موتلفه مد نظر داریم.

* نسیم: دوسال دیگر انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان را در پیش داریم. اصلاح طلبان هم امیدوار شدند در این دوره کرسی بیشتری از مجلس را کسب کنند و حتی یکی از سران آنها هم گفته که باید بتوانیم ترکیب مجلس خبرگان را عوض کرده و به سمت اصلاح طلبان بریم. برنامه ای دارید برای اینکه اصولگرایان از این چند شقی زیادی که در انتخابات ریاست جمهوری داشتند کوتا ه بیایند و به هم نزدیک تر شوند و با کاندیداهای واحد وارد انتخابات شودند؟ آیا اصلا این را تهدید را قبول دارید که ممکن است رای آوری اصلگرایان در انتخابات آینده دچار مشکل شود؟

اینکه هر جریاتی بخواهد در انتخابات آرای مردم را کسب کند حق آنها است اما اینکه اصلاح طلبان بگویند ما می خواهیم ترکیب خبرگان را عوض کنیم این حرف یک پیام منفی دارد و آن این است که می گویند ما می خواهیم آرای مردم را عوض کنیم.

این یعنی دخالت جریان جناحی در مجلس خبرگانی که می خواهد ولی امر را انتخاب کند و بر آن نظارت کند. اگر کسی بدبینانه ببیند احساس می کند برخی دنبال سیاست تضعیف ولایت هستند که آن تضعیف ولایت آرزوی آمریکا و استکبار جهانی است. ان شاالله که نظر آقای خاتمی این نبوده باشد.

جریان اصلاح طلبی باقیمانده جریان روشنفکری انتلکتوئل است که از زمان فتحعلی شاه از طرف انگلیس وارد شد و اینها تتمه انها هستند و البته خیلی از آنها ناخودآگاه دنبال این هدف هستند.

اگر شما جریان انتلکتوئل در کشور را بررسی کنید این جریان در تاریخ ایران سابقه بسیار ناجوری دارد و اصلا مسئله انحراف در مشروطیت از اینهاست. این تفکر است که امد و مشروطه تقلیدی از غرب را سلطنتی و با همکاری فراماسونری انگلیس در ایران براه انداخت و همین گروه است که در مقابل شیخ فضل الله نوری که گفت مشروطه باید مشروع باشد تا بدرد ایران بخواهد باشد.

عده ای در سالهای 58 و 57 به دنبال این بودند که نظام اسلامی نشود امام فرمود شما ریگی در کفشتان است که نمی خواهید نظام اسلامی تشکیل شود.

اصلاح طلبی یعنی همان دار و دسته آقای بازرگان و نهضت آزادی؛ اینها تتمه آن افکارند. اینها تتمه همان افکار دولت موقتند. آقای بازرگان نزد امام رفته بود امام به او گفته بود خود شماها گفتید که شاه در ایران بماند. شما هم به قم بروید و مرجع تقلید باشید و ما هم حکومت را اداره می کنیم.

بازرگان در مصاحبه خود با فالوچی و اولگار به امام جسارت کرد و می گوید من دیدم که امام هیچی از سیاست سرش نمی شود.

تفکر آقای بازرگان در این خلاصه می شود که اختلاف اصلی من با امام این بود که من همه چیز از جمله اسلام را برای ایران می خواستم و امام همه چیز را از جمله ایران را برای اسلام می خواهم.

اینها همان کسانی هستند که به ولایت فقیه هیچ اعتقادی ندارند و او را تنها یک رهبر سیاسی می دانند و می گویند ما اعتقاد نداریم ولی التزام چون به قانون اساسی داریم به التزام آن ولایت فقیه را قبول داریم.

الان که اینها دنبال مجلس خبرگان اند برای تضعیف ولایت فقیه است و مقدمه را مجلس خبرگان دیده اند اما ملت با انتخاب یک مجلس فقیه مطلقه که امام می خواست همه این مسائل را خنثی میکند.

* نسیم: آیا از جانب شما برنامه ای برای انتخابات مجلس و هماهنگی اصولگرایان تنظیم شده است؟

من در جلسه اخیر جبهه پیروان پیشنهاد نزدیکی اصولگرایان را برای انتخابات داده ام. جبهه سر جای خود پایداری جای خود اما در انتخابات بیاییم و شورای هماهنگی نیروهای اصولگرای اسلامی را با هم جمع کنیم. پیشنهاد را داده ایم چقدر انجام شود نمی دانم.

* نسیم: آیا شما حاضرید از مواضع تان و افرادتان کمی کوتاه بیایید برای هماهنگی و اتحاد اصولگرایان؟

از مواضعمان که خیر آیت الله بهشتی فرمود که ما یک لحظه اهل سازش سر ارزشهامان نیستیم. اما سابقه ما نشان میدهد. ما پیش از پیروزی انقلاب با همه نیروها کار کرده ایم. موتلفه اسلامی یعنی یک تشکیلات اسلامی، فقاهتی و ولایی. این موتلفه اسلامی در 16 سال انقلاب با همه نیروها کار کرده است.

شورای فرهنگی نیروهای انقلاب را ما بعد از انقلاب تشکیل دادیم که رئیسش را آقای حداد گذاشتیم. بعد از آن هم جهاد را تشکیل دادیم و از همه نیروهای درون چارچوب انقلاب دعوت کردیم. همواره مشی ما این بوده و همیشه هم با تشکیل جبهه هایی مثل جبهه پیروان خط امام و رهبری و جبهه متحد اصولگرایی و .... مانشان دادیم که با همه نیروهای انقلابی کار خواهیم کرد.

* نسیم: چرا در انتخابات اصولگرایان نتوانستند همه با هم یکی بشوند؟

الان که ماجرا گذشته است ان شا الله همه شان به نیت خیر فکر می کردند که وظیفه شان است.

* نسیم: از دولت و سیاست خارجی دولت بفرمائید مسائل دیپلماتیک و مباحثی که در رسانه ها مطر ح می شود و البته به مصداق سفر نیویورک را چگونه می بینید؟

در سفر نیویورک آقای روحانی خوب عمل کرد الا در آن چند موردی که رهبری فرمودند. از نظر اینکه ایشان هم در سخنرانی شان قابل تقدیر عمل کردند و از نظر اینکه در آن میهمانی ضیافت هم شرکت نکردند نیز قابل تقدیر بود. بعضی ها هم اعتقاد دارند که تلفن اوباما ضعف اباما است نه اینکه ما ضعف داریم. اینها از قبل دنبال این بودند که آقای روحانی با اوباما دیدار کند و این را ضعف ایران به حساب بیاورند.

ولی آقای روحانی در مواضعشان محکم ایستادند. آقای ظریف هم جنایات آمریکارا به زیبایی نام برد. گفت ایران فراموش نمی کند که شما چه جنایت هایی کردید . این جای تقدیر دارد. در مورد تلفن اختلاف نظر هست اما اینکه بعضی هم آن را ضعف اوباما می دانند که مجبور شده با ایران تلفنی کند. رئیس جمهور آمریکا به هر کسی بگوید من می خواهم با شما دیدار کنم قطعا مشتاق دیدار است اما آنها می خواهند با ایران دیدار کنند اما روسای جمهور ایران دیدار نکردند. حتی دوران آقای خاتمی هم دیدار صورت نگرفت. چرا نمی روند چون اقتدار ملت ایران و رهبری ایران نمی گذارد.

ممکن است برخی از آنها دلشان بخواهد با رئیس جمهور ایران ملاقات صورت بگیرد.

از سویی من اصلا اعتقاد ندارم اقتصاد ایران گیر تحریم آمریکا است؛ مشکل اقتصاد ایران سیاست های سالهای اخیر است.

ملت ایران که هشت سال جنگ را تحمل کرد با چهار تا تحریم از پا در آید؟ بله آسیب می بیند ولی از پا در نمی آید.

اینها تمام ترمینال های نفتی ما را زدند شیمیایی هم علیه ما بکار بردند. واقعا ملت ما چه شد؟ لذا دولت باید انسانهای قوی که می توانند اقتصاد را اداره کنند بکار می گیرند. در صورتی که الان بیشتر اقتصاددانهایی که در جنبه نظری مسلط اند استفاده میشود. اصل مشکل اقتصاد مملکت ما بودجه مملکت است.

چند هزار میلیارد دلار بدهی مقاطعه کاری است. پیشنهاد ما این بود که در مسئله تفریق بودجه کار شود و دیوان محاسبات دقیق منطبق با کل بودجه بیاید و مستشاری آن را بررسی کند و هرکسی تخلف کرده بود را مشخص کند. جالب اینکه در قانون اساسی آمده که تفریق بودجه باید تسلیم مجلس شود نه تقدیم مجلس یعنی رئیس دیوان محاسبات تسلیم کند به رئیس مجلس و آنجا بررسی شود.

سیاستهای صحیح اقتصادی قیمت ها را متعادل می کند و درآمدها را منطبق با هزینه زندگی مردم می کند. اما به این نکات توجه نمی شود. هر وقت بودجه تنظیم شود مشکلات اقتصاد حل می شود.

بنابراین تحریم ها برای ما اثر ایذایی دارد و البته اثر فرصت پیشرفت هم دارد.

اگر بخش اقتصادی دولت ما از نیروهای کارآمد سه بخش دولتی و دانشگاهی و تعاونی استفده کند و بخش غیر دولتی هم از بخش دانشگاهی و تجربه آموخته با هم استفاده کند و با ملت همراهی کند. بگوید ملت این اقتصاد ما است و همه شما باید همراهی کنید آن موقع این اقتصاد مردمی بر مبانی اسلامی موفق خواهد شد.

* نسیم: موافق نظر سنجی در رابطه با ارتباط با آمریکا هستید؟

نه خیر . مردم به دولت رای داده اند که برود و کار خود را انجام دهد و نیازی به نظر سنجی نیست.کسی مانع رئیس جمهور نیست. خوب برخی موافقند برخی مخالف. مردم رئیس جمهور انتخاب کرده اند. اینها بحثهای اصلاح طلب ها است که منظورهای دیگری دارند.

* نسیم: در برخی رسانه های داخلی و خارجی مانند بی بی سی طرح جدا کردن اسرائیل از آمریکا را مطرح می کنند و تلقین می کنند که ما می توانیم بدون توجه به اسرائیل با آمریکا مذاکره کنیم و آمریکا را مصداق اعتدال کنند و اسرائیل را مصداق افراط، نظر شما چیست؟

اسرائیل از انگلستان پدید آمده و در اختیار آمریکا در آمده و همه باهم پشتیبان اسرائیل اند و همین دولت آمریکا است که از اسرائیل حمایت می کند همچنین که از مافیا و طالبان و القاعده حمایت می کند. بله لابی صهیونیستی در آمریکا قوی است ولی این صهیونیست است که آمریکا را اداره می کند؟ نه اسرائیل آلت دست آمریکا است. اسرائیل بچه آمریکا است جداسازی این دو شیطنت است.

اسرائیل نوکر آمریکا است. اسرائیل سگ پاسبان آمریکا است و اینها که عصبانی اند به همین دلیل است. نکته این است که بگویند آمریکا جدا از اسرائیل است و از جنایات اسرائیل مبرا است؛ این نمی شود اینها یکی هستند طرح این بحث خود شیطنت امیز است.

* نسیم: رهبری فرمودند که نظام اصولهای دارد که امام خمینی(ره) برای نظام تعریف نمودند و لاتغیر است. به مصداق در حوزه سیاست خارجی و آمریکا حضرت امام نظرشان چه بود؟

آمریکا استکبار جهانی است و تا ظلم هست مبارزه هست. آمریکا به معنای ملت آمریکا نه! ملت آمریکا ملتی محروم و بحران زده اسیر در دست سلطه دولت اند و پشت پرده قرار دارند و اتفاقا یکی از چیزها که مطرح است همین است که ملت آمریکا این عملکرد دولتمردانش را قبول ندارد.

پس مرگ بر آمریکا به معنای مرگ بر ملت آمریکا نیست بلکه بر استکبار آمریکا این شعار را می دهیم. حالا آیا استکبار آمریکا تمام شده است؟. اتفاقا یکی از چیزهایی که مطرح این است که ملت آمریکا اینها را قبول ندارند و منتهی چاره ای ندارند. پس ما بر استکبار آمریکا مرگ می گوییم. ما در برابر استکبار آمریکا استحکم مواضعمان را باید داشته باشیم.

اظهار نظر آزاد است. اما اصل قضیه استکبار آمریکا است . حالا در یک موقعیت زمانی این است که بر اساس مصلحت و ضرورت که در اختیار ولی امر است می توان به نوع دیگری رفتار کرد.

اصولا نظام به سه گونه قانون، مصلحت و ضرورت اداره می شود. مصلحت و ضرورت دو امر مهم اسلامی است که در اختیار ولی امر است و همه کسانی که در این رابطه می خواهند مبنا داشته باشند برای گفتارشان مبنای آنها ولایت فقیه است.

* نسیم: عده‌ای معتقدند مصداق نرمش قهرمانانه قبول قطعنامه 598 است آیا قبول دارید؟

598 با نرمش قهرمانانه جدا هستند و از نظر من این تفکر اشتباه است.

* نسیم: خانه احزاب مجوز فعالیت دارد؟

باعث و بانی خانه احزاب آقای تاجزاده بود. او گفت میخواهم خانه احزاب راه بیاندازم برای حقوق احزاب.

من به او گفتم برای چه اینکار را می خواهید بکنید من جریان شما را می شناسم. شما به دنبال این هستید که جایی را بسازید که در اختیار شما باشد اما این تحقق نمی یابد. گفتم این احزاب با شما همراه نمی شوند.

خانه احزاب که تشکیل شد در دوره اول نصف اصولگرایان بودند و نصف اصلاح طلبان، ما احترام گذاشتیم و یک روحانی را از اصلاح طلبان به عنوان رئیس انتخاب کردیم، در دوره دوم به دلیل عدم کارایی مثبت مسئولین دوره اول، اعضا رای را به ما دادند، و آقای غفوری فرد به عنوان رئیس و بنده نیز به عنوان نایب رئیس انتخاب شدیم. در دوره سوم هم به خاطر عملکرد مثبت ما در دوره دوم رای دوباره برای ما بود ولی اصلاح طلبان شروع به جوسازی کردند و گفتند که تقلب کردید و بعدا بررسی شد و گفتن مشکل دارد و ما آمدیم کنار از آنجا خانه احزاب شکل نگرفت. تا یک روزی آقای بهزاد نبودی در سفر حج آقای عسگر اولادی را دیدند و با ایشان در این مورد صحبت کردند آقای عسگر اولادی هم به بنده گفتند که شما مشکل را حل کنید، من به ایشان گفتم اگر قرار باشد در خانه احزاب تقلب بشود همه چیز بهم می خورد، لذا قرار شد رای گیری کنیم و این کار را نیز کردیم در آخر آنها رای آوردند در دوره بعدی نیز باز بازی های سیاسی را شروع کردند و در آخرهم نتوانستند خانه احزاب را اداره کنند و احزاب از آنها کناره گیری کردند و تکالیف قانونی خود را هم انجام ندادند و به صورت قانونی خانه احزاب بسته شد.

اگر قرار باشد خانه احزابی شکل بگیرد باید با یک شکل جدید تاسیس شود چون معتقدم آن شکل قبلی اصلا خوب نیست اما اصلاح طلبان به دنبال این هستند که بگویند خانه احزابی همچنان هست و ما هم هستیم ولی از نظر ما آن خانه احزاب دیگر جاذبه ندارد.

حتی عده ای هم به دنبال ایجاد دو خانه احزاب یکی اصلاح طلب و یکی اصولگرا بودند که البته آن هم نشد.

اما در این حوزه مسئله حزب مجاهدین انقلاب از جبهه مشارکت جداست، حزب مجاهدین وقتی که بعد از پیروزی انقلاب تشکیل شدند از امام خواهش کردند که نماینده ای معرفی کنند و امام از آیت الله راستی خواست بر این حزب نظارت کند ، اما امام به ایشان هیچ حکمی ندادند ولی به ایشان گفتند که در این حزب نظارت کنید، آیت الله راستی در بحثهایی که با اینها می کردند به مشکلات و مسائل عقیدتی آنها پی بردند لذا نامه ایی به امام نوشتند و به ایشان گفتند که اینها به انحراف رسیده اند.

سپس بهزاد نبوی و الویری هم نامه ای به امام نوشتند و گفتند که ما منحرف نیستیم و امام در جواب نامه نبوی فرمودند من فقط موافقتم در انحلال سازمان بوده و این سازمان منحل شد. اما بعدا این دسته از کمیسیون ماده 10 احزاب بنام مجاهدین انقلاب اسلامی مجوز خواستند، اما افرادی هم تیپ آقای فدایی با آن مخالفت کردند.

من آنجا گفتم شما نمی توانید با این نام مجوز بگیرید به این دلیل که نماینده امام که آقای راستی هستند نظر به انحلال این سازمان دادند و شما نمیتوانید بنام این سازمان مجوز بگیرید چون امام با این اسم مخالفت کرده بروید و نامتان را عوض کنید آن موقع به شما مجوز میدهیم اما اینها مصر بودند که به همین نام مجوز داد شود.

همچنین من به آنها گفتم که شما دو گروه شدید و هر دو ادعای مالکیت این حزب منحله را دارید. لذا اگر باز هم مصرید باید از آن گروه دوم هم اجازه بگیرید برای تاسیس دوباره این حزب. آنها هم گفتند که دسته دوم این اجازه را به ما نمی دهد. من به انها گفتم پس نمیشود که این مجوز را به شما بدهیم ، این حق آنها هم هست خلاصه یک جلسه من نبودم آنها آمدند در کمیسیون و به هر شکلی بود رای گرفتند و با همکاری یکی دو نفر هم مشکلشان را حل کردند.

در حزب مشارکت آقایان از ما مجوز جبهه مشارکت انقلاب اسلامی را خواستند تذکر دادیم که نمیتوانید به نام جبهه مجوز بگیرد چون بند یک قانون احزاب این است که حزب و تشکل سیاسی از اشخاص حقیقی تشکیل می شود و چون شما نوشتید جبهه نمیتوانید به نام حزب مشارکت مجوز بگیرید، آنها گفتند که ما میخواهیم با همین ساختار مجوزمان به نام حزب مشارکت باشد.

ما مجددا به آنها گفتیم نمی توانید تا اینکه محمد رضا خاتمی آمد و با من صحبت کرد من به ایشان گفتم چرا اصرار دارید که بگویید جبهه ایشان به من گفتند که به ما یک راه حل بدهید. من به آنها گفتم می توانید بنویسید حزب جبهه مشارکت گفت ما همین را قبول داریم.

لذا من هم گفتم همین را بنویسید و بدهید. در کمیسیون با همه مخالفت هایی که با نام این تشکل بود اما اعضای کمیسیون محبت کردند و به این تشکل رای دادند. در سالهای فعالیت این احزاب، وزارت کشور تخلفات اینها را به کمیسیون احزاب آورد و در نتیجه پرونده به اتفاق آرا به دادگاه برای صدور حکم انحلال ارسال شد و در حال حاضر در صف اعلام نظر هستند.

این احزاب متوقف شدن و فقط دادگاه باید نظر بدهد و تا حکم دادگاه نیاید نمیتوانند فعالیت داشته باشند.

https://shoma-weekly.ir/Og1lUX