
رژیم صهیونیستی از آغاز قرن 21 میلادی به سمت سیاست ارتباط با کشورهای عربی و اسلامی- که اصطلاحاً در عرصه روابط بینالملل عادی سازی روابط نامیده شده است- حرکت کرده است. این سیاست ابتدا با روابط پنهان با برخی کشورهای عربی و پس از آن از سال 2020 میلادی با برقراری روابط رسمی با 4 کشورِ امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش اجرایی شد.
رژیم صهیونیستی از زمانی که عادیسازیهای جدید را با کشورهای عربی در دستور کار قرار داد به دنبال ایجاد ارتباط هم با حاکمیتها و هم مردم کشورهای عربی بود. آنها در این راستا، تلاشکردند روابط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دانشگاهی را با کشورهای عربی گسترش دهند تا آنچه آنها صلح گرم مینامیدند و هدف از آن برقراری روابط بین ملتهای عرب با مهاجران صهیونیست ساکن فلسطین بود رقم بخورد. از سال 2020 تا کنون یکی از وجوه پرداخت رسانهای، رسانههای عبری این وجه از عادیسازی بوده است و آنها همواره ادعا کردهاند که «صلح گرم» در حال رقم خوردن است.
با وجود تمام ادعایی که صهیونیستها در رسانههای خود مبنی بر به وجود آمدن روابط فرهنگی و اجتماعی بین ملتهای عرب و مهاجران صهیونیست سرزمین فلسطین، ارائه کردند، جام جهانی فوتبال 2022 قطر نشان داد، تمام گفتههای رسانههای عبری دروغی بیش در مسیر فریب دادن افکار عمومی نبوده است.
این روزها رسانههای متعدد عبری، وقایع و ماجراهایی را از جام جهانی قطر نقل میکنند که در آن موضوع اصلی، انزوای صهیونیستهای حاضر در جام جهانی قطر است. به عنوان مثال یکی از خبرنگاران رسانههای عبری نقل میکند که هنگامی که راننده تاکسی از تابعیت اسرائیلی وی مطلع شد، او را به نقطهای نامعلوم در خارج شهر برد و آنجا پیاده کرد یا آنکه رانندهای دیگر با اطلاع از اسرائیلی بودنشخص حاضر به ارائه خدمت به وی نشده است. داستانهایی از این دست تعدادشان کم نبوده است و برخی از وقایع نامبرده، جزء پرخوانندهترینهای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شدهاند مثل ماجرای خبرنگاری که تابعیت خود را پرتغالی ذکر کرده بود تا مشکلی برایش پیش نیاید و در سرزمین های اشغالی از این میزان ترس به شدت انتقاد شده بود.
آنچه از این میزان واکنش منفی در مقابل صهیونیستها به چشم آمده، کاملاً برجسته است، این است که میزان نفرت ملتهای مسلمان و عرب از صهیونیستها به هیچوجه کاهشیافتنی نیست. مسئلهای که پیش از این نیز برخی اندیشکدههای عربی به آن پرداختهاند و میزان نفرت از صهیونیستها را نشان دادهاند.
یکی از مهمترین مطالعات انجام شده، مطالعهای است که مرکز مطالعاتی دوحه انجام داده است. براساس این مطالعه که در 12 کشور عربی انجام شده میانگین نفرت از صهیونیستها در جامعه این 12 کشور عربی حدود 75درصد است. در کشوری مثل کویت میزان مخالفت با صهیونیستها و منفوریت آنها بالای 90درصد است.
همه اینها دلالت بر دو نکته بسیار مهم و جدی دارد. اول آنکه میزان منفوریت صهیونیستها در جهان اسلام و جهان عرب به عواملی چون عدم وجود روابط اجتماعی و اقتصادی ارتباطی ندارد. بلکه این منفوریت برآمده از جنایتها و در رأس آنها غصب سرزمینی است که آنها انجام دادهاند و یکی از مقدسترین مکانهای جهان اسلام را در اشغالی ناجوانمرده از مسلمانها گرفتهاند.
نکته دوم اثبات دروغ پردازیهای صهیونیستها برای فرصت و زمان خریدن برای خود است تا بتوانند زمان مناسب برای اجرای کامل طرحهای توسعهطلبانه و اشغالگرانه خود را به دست آوردند. اگرنه آنها از ماهیت این نفرت کاملاً اطلاع دارند و در کُنه وجود خود نیز خواستار ایجاد دوستی بین ملتهای منطقه با مهاجران صهیونیست در سرزمین فلسطین نیستند. چرا که در اندیشه نژادپرستانه صهیونیزم، هیچکس جز آن کسی که آنها او را از قوم یهود توصیف کنند جایگاهی ندارد و حق زندگی ندارد. لذا تمام اینها بازی واقداماتی برای فرصت خریدن و اجرای آن طرح نهایی است.