
نظام حکومتی کشور ما بر اساس فعالیت احزاب شکل نگرفته است، چه ضرورتی وجود دارد که فعالیت گروههای سیاسی به ویژه احزاب تقویت و گسترش یابد؟
حمیدرضا ترقی: اصل 8 قانون اساسی، تاکید بر نظارت همگانی جامعه و مردم بر عملکرد مسئولان و مجریان قوانین کشور دارد. زمانی که ما بناست اعمال حق حاکمیت ملت از طریق انتخاب ونظارت مردم را محقق کنیم، دو راه بیشتر نداریم یا مردم مستقیما و بدون کمک تشکیلات و مراکز مطلع این کارها را انجام دهند یا مردم سازماندهی شوند و از طریق یک سازمان تشکیلاتی به منابع و اطلاعاتی دسترسی پیدا کنند. در این صورت کیفیت اعمال حق حاکمیتی و نظارتی مردم بالا میرود. همچنین نباید فراموش کرد که خطای کار تشکیلاتی کمتر است و از کیفیت بهتری برخوردار است. از زوایای گوناگون کار تشکیلاتی و حرکتهای شناسنامهدار به نفع نظام است زیرا حرکتهای فردی از آنجا که قابل کنترل و رسیدگی نیست برای دولتها مشکل ساز خواهد بود. بنابراین ضرورت کار فعالیت احزاب احساس میشود هم مردم نیاز به فعالیت تشکیلاتی و حزبی دارند و هم دولتها و نظام میتوانند از این حرکت استفاده مطلوب برای رشد خود و بهبود فعالیتهای خود ببرند. از ابتدای انقلاب این حرکتها با تمام فراز و نشیبها وجود داشت، اما زمانی که دولت سامان پیدا کرده و به مرور با انجمنها و تشکلها ارتباط پیدا کرد و با حرکتهای تشکیلاتی در درون خودشان به مشکل خورد. به همین علت تشکلها از سیستم ادارهها و سازمانها خارج شدند و به صورت سازمانهای صنفی درآمدند. حزب جمهوری اسلامی نمونه بارز این تشکلهاست. این حزب در ابتدای انقلاب تشکیل و نقشه منسجمی برای همه نیروهای انقلاب در دست داشت. این حزب تا سال 64 هم توانست کادرسازی کند و هم توانست انتخابات برگزار کند. اما زمانی که با دولت اصطکاک پیدا کرد و دولت حاضر نشد نظرهای حزبی را در تصمیمات خود دخالت دهد، مجموعه نظام به این جمعبندی میرسند که حزب را فدای دولت کنند. همین اصطکاک باعث شد که ما سالهای سال برای داشتن حزبی با کارکرد مناسب و متناسب با نظام اسلامی تمرین کنیم. اما هنوز نمیدانیم کدام شیوه و روش حزبی به درد کشور میخورد. ما هم حزبهای مستقل از دولت داشتیم و هم حزبهای دولت ساخته. حزبهای دولت ساخته خیلی دوام و بقایی ندارند وبا رفتن دولتها کمرنگ میشوند. اما احزابی که مستقل از دولتها شکل گرفتند، با وجود اینکه حرکتشان کندبوده ویا چشمگیر نبوده، دوام بیشتری در مسیر سیاسی داشتند. تجربه نشان میدهد اگرما در حرکتهای حزبی به دنبال حفظ استقلال باشیم و به دولت وابستگی نداشته باشیم توفیق بیشتری داریم. در مجموع به نظر میرسد فعلادر حال کسب تجربه برای تعیین الگویی برای حزب اسلامی متناسب با شرایط سیاسی و فرهنگی کشورمان هستیم. یکی از آرزوهای مقام معظم رهبری در زمان حزب جمهوری اسلامی، قدرت کادرسازی برای اداره کشوربود. اگر حزب جمهوری اسلامی همین کادری راکه اکنون اکثر جایگاههای کشور را اداره میکنند، نمیساخت واقعا مشکلات فراوانی برای اداره کشور داشتیم. بنابراین به فعالیت احزاب برای کادر سازی مستمر نیاز داریم اما مشکلاتی بر سر راه تحزب در کشور وجود دارد که با ید آنهارا برطرف کرد.
محمدرضا راه چمنی: حزب رکن سوم دموکراسی است. جمهوری اسلامی ایران و نظام ما یک نظام دموکراتیک و مردم سالاری دینی است. طبیعتا بدون وجود احزاب، دموکراسی در کشور ما هم مفهومی نخواهد داشت. کمال سجادی: دموکراسی فاکتورها و شاخصهایی دارد که با اتکا به آن می توان تعیین کرد کدام کشور نظام دموکراتیکی دارد. تحزب و فعالیت احزاب یکی از شاخصهای مهم شناسایی دموکراسی است. در آستانه انقلاب اسلامی، با تشکیل حزب جمهوری اسلامی الگویی در زمینه حزب در کشور به وجود آمد. این الگو از سوی متفکر بزرگی به نام شهید آیتا... دکتر بهشتی و یارانش شکل گرفت.این حزب بر اساس مفهوم واقعی حزب، متولد شد. نقش و کارکرد این حزب بسیار قوی بود. حزب جمهوری اسلامی به تنهایی کارهای مورد نیاز کشور از جمله برگزاری انتخابات، تشکیل مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی را انجام میداد در روز آخر این حزب مقام معظم رهبری در آن دوره فرمودند«ایران یک سر چشمه تربیت خوب کادر برای نظام را از دست داد.» برکاتی که حزب دارد بسیار زیاد است...
با وجود همه ضرورتهایی که عنوان شد اما امروز در کشور شاهد فعالیت حزبی نیستیم. این در حالی است که به گفته هر سه شما، ما الگویی در این زمینه داریم که به معنای واقعی حزب بود. ایراد یا مشکلی که مانع تولد احزابی مانند حزب جمهوری اسلامی در کشور است، چیست؟ آیا دلیل اینکه احزاب فصلی فعالیت میکنند به این انگیزه بر نمیگردد که آنان تنها برای کسب قدرت شکل گرفتهاند؟
راهچمنی: به نظرم میرسد که مقامات کشوری یا مسئولان ایثار و گذشت ندارند و از فعالیت احزاب و نقد آنان برداشت موی دماغ شدن میکنند همچنین عضویت مسئولان در احزاب به عنوان ارزش مطرح نمیشود البته از سوی دیگر ممکن است عضویت مسئولان در احزاب دردسر ساز باشد. از سوی دیگر گفته میشود که مشکلات احزاب به قوانین در این زمینه بر میگردد اما اعتقاد دارم با همین قانون هم میتوان برای تقویت احزاب کارهای لازم را انجام داد.
سجادی: علل زیادی برای فعال نشدن احزاب وجود دارد. یکی از مهمترین دلایل، نداشتن تعریف دقیق از حزب است. ما حزب به معنای جدید را از غرب گرفتهایم. اما نمیتوانیم به هر چه از غرب گرفتیم، عمل کنیم. باید تعریف بومی از حزب داشته باشیم. اگر تعریف بومی احزاب داشته باشیم و بتوانیم ذهنیت بد مردم از تحزب را پاک سازی کنیم هر دولتی روی کار بیاید از فعالیت گروهها و تشکلهای سیاسی استقبال خواهد کرد. ما در زمینه تحزب نتوانستیم الگویی برای جهان اسلام و کشورهای همسایه باشیم. زمانی که کشورهای دیگر بخواهند نظام اسلامی را نقشه راه خود قرار دهند از کدام شیوه سیاسی ما میتوانند الگو بگیرند. ما در این زمینه الگوی مناسبی برای کشورهای اسلامی نیستیم و باید در این زمینه سریع اقدام کنیم.
ترقی: دو ایراد بیرونی و دو مشکل داخلی را باید عامل اصلی مشکلات و عدم فعالیت احزاب دانست. فقدان فرهنگ کار گروهی و فقدان قانون جامع احزاب دو مشکل بیرونی است. در کشور ما متاسفانه کار گروهی و جمعی توفیق ندارد و همه دنبال کارهای فردی هستند. بنابراین وقتی جمعی در کنار هم قرار میگیرند، میتوان آنان را به دانه های شن تشبیه کرد. ملاتی که آنان را به هم متصل کند وجود ندارد. ما به شخصیتهایی مانند شهید بهشتی نیاز داریم که بتوانند دو فرد متضاد مانند آیت و موسوی را کنار هم قرار دهد. اگر فرهنگ فرد محور در کشور اصلاح شود دیگرنیاز به ملاتی برای انسجام نداریم، زیرا افراد به این نقطه میرسند که هیچ هدف و آرمانی بدون کارگروهی و کمک دیگران محقق نخواهد شد. البته شاید بخشی از این مشکل به فقه سیاسی مامربوط شود. در فقه سیاسی اجتهاد را برای همه مجتهدین مجاز میداند اما در میگوید، وقتی اجتهاد یک فرد، درجامعه حاکمیت پیدا میکند باید همه تابع اجتهاد آن فقیه شوند. نظام ولایت فقیه میتواند این مسئله را حل کند اما تاکنون ورودی به این بخش فقه سیاسی نداشته ایم. البته ریشه این مسائل به شعارهایی بر میگردد که در جامعه داده شده است. وقتی به مردم در زمان انتخابات میگوییم تکلیفگرا باشید یعنی هر کسی به تشخیص و تکلیف خودعمل کند، این ضد تحزب است که میگوید به نظر خرد جمعی قابل اعتمادت عمل کن. از سوی دیگر نداشتن قانون جامع احزاب نیز مشکلساز شده است. آقای راهچمنی اعتقاد دارد با قانون کنونی احزاب هم میتوانیم کار کنیم اما در قانون کنونی، حزب مبنای رسیدن یک نماینده به مجلس نیست. از سوی دیگر اگر کارمندی عضو حزبی باشد با تغییر مدیرکل آن سازمان، قطعا کارمندانی که در حزب مخالف عضویت دارند اخراج میشوند. با قانون کنونی، هزینه عضویت در احزاب برای جامعه سنگین است. باید قانون را اصلاح کنیم. اما مشکلات درونی احزاب نیز در این زمینه نقش اساسی دارد. کارکرد احزاب اولین مشکل درونی است. احزاب به کارکرد اصلی خود ورود نکردهاند و صرفا رفتار سیاسی دارند. درحالی که احزاب باید تمامی دغدغههای مردم را پیگیری کنند به طور مثال چند حزب درباره آتشسوزی خیابان جمهوری اظهار نظر داشتند. آیا حزب باید تنها فعالیت سیاسی داشته باشد؟ چرا احزاب در مسائل فرهنگی و اجتماعی وارد نمیشوند. احزاب حتی در مسائل سیاستخارجی که موضوع روز کشور است، تخصصی ندارند و ورود هم نمیکنند. اما در کشورهای دیگر دیپلماسی عمومیشان از طریق احزاب شکل میگیرد. یااحزاب فصلی که تنها برای به دست آوردن قدرت کرهکرهها را بالا میزنند، چهره فعالیت حزبی را مخدوش میکند.بنابر این کارکردهای احزاب برای مردم اعتمادزا نبوده و پایگاه اجتماعی احزاب رشد پیدا نکرده است. اگر همه طرفداران احزاب کشور دور هم جمع شوند حداکثر10 درصد جامعه هم نمیشود این در حالی است که حزبی در اندونزی از جمعیت 200 میلیون نفری، 50 میلیون عضو دارد. این حزب در تمام زمینههای سیاسی .فرهنگی و اجتماعی . همراه مردم است. پس کارکرد غلط حزب در ایران از مشکلات و ایرادهای اصلی است. اگر کارکرد احزاب درست بود، قطعا دولتها برای دریافت پیشنهادها، برنامهها و حتی انتقادات، دنبال آنان میدویدند. احزاب کنونی برای گذراندن تفریحات سالم یک عده خاص تشکیل میشود.
هیچکدام از شما سه نفر، بازگشایی خانه احزاب را راه حلی برای مشکلات عنوان نکردید چرا خواهان بازگشایی این خانه هستید؟
راهچمنی: خانه احزاب باید به معنی واقعی فعال شود. احزاب سلایق سیاسی متفاوت دارند، خانه احزاب باید بتواند همه را دربرگیرد و در شورای مرکزی آن از تمام احزاب عضوگیری کند.
این خانه احزابی که توصیف کردید، آرمان شهری است که عملی نمیشود. چطور میتوان دو حزبی که سلایق متفاوت دارند و هیچ اشتراک سیاسی ندارند را در یک محل جمع کرد؟
ترقی: در دوران اصلاحات خانه احزاب راه کاری بود برای منسجم کردن فعالیتهای حزبی. با این حال این خانه هیچ جایگاه قانونی ندارد. تنها یک مقطع خاصی شکل گرفت تا منافع تمام احزاب را پیگیری کند. اما دوام خانه احزاب بستگی به روش عملکردی داشت که متاسفانه این روش رعایت نشد و خانه احزاب تنها نماینده عدهای از احزاب بود و نتوانست انتظارات تمامی احزاب را برآورده کند. اکنون تلاشی که برای بازسازی خانه احزاب صورت میگیرد دو نیت دارد؛یکی اینکه نمایندهای باشد که مشکلات احزاب را پیگیری کند. اما نیت دیگر سیاسی است. همان افرادی که دنبال بازسازی انجمن صنفی مطبوعات با همان کارکرد گذشته هستند، بازگشایی خانه احزاب را پیگیری میکنند. این نگاه طبیعتا با اقبال احزاب روبه رو نخواهد شد. اگر بر اساس لایحه جدید قانون احزاب، دوباره بازنگری شود و احزاب صوری و خانوادگی حذف شوند و ۵۰ حزب واقعی ادامه حیات دهند بهتر میتوانند پیگیر مشکلات باشند. همچنین باید پیش بینی شود که گروههای سیاسی فعال میتوانند در قالب تشکیلاتی شبیه به خانه احزاب پیگیر بودجه و مطالباتشان شوند. با این حال به اعتقاد من خانه احزاب نه جایگاه قانونی دارد و نه هدف کاملا خیر خواهانه برای بازسازی آن وجود دارد.
ترقی افزود: وقتی خانه احزاب همه حزبها را که اختلافات جدی و عمیق دارند کنار هم جمع کند برای مردم سوال میشود چطور با این اختلاف دور هم جمع شدند. ملت تصورمیکنند میخواهیم سر آنها شیره بمالیم. مگر میشود دو حزبی که نظرهای سیاسی یکدیگر را قبول ندارند کنار هم بنشینند. تصور میکنم خانه احزاب حتی باعث بدبینتر شدن مردم نسبت به احزاب شود. خانه احزاب رقابت جدی در داخل کشور را لوث میکند. قبول دارم که همه احزاب در بُعد دفاع از کشورهم نظرهستیم اما خانه احزاب رقابت سیاسی در جامعه رابه شوخی تبدیل میکند..
سجادی: در بازگشایی و تشکیل مجدد خانه احزاب با توجه به شرایط سیاسی کنونی کشور، نیاز فوتی و فوری وجود ندارد.
آقای ترقی، شما اشاره داشتید که بهتر است تعداد احزاب کاهش پیدا کند. اما فارغ از کارکرد نا مناسب احزاب، هنگامی که میخواهیم به دموکراسی بودن نظام اشاره داشته باشیم تاکید میکنیم ۲۵۰ حزب داریم. اگر احزاب کاهش یابد چطور میتوانیم پز دموکراسی بدهیم زیرا دیگر نمادی برای دموکراسی نخواهیم داشت.
پز دموکراسی بودن نظام ما به تعداد احزاب نیست، بلکه به تعداد حضور مردم در پای صندوقهای رای است. مشارکت مردم ما در انتخابات چنان در عرصه بین الملل میدرخشد که دیگر فعالیت احزاب رنگی ندارد. تکثر احزاب وقتی ارزش دارد که مشارکت مردم در فعالیتهای سیاسی کشور افزایش یابد. اگر احزاب زیاد باشد اما مشارکت مردم مانند کشورهای غربی تنها ۲۵ درصد باشد حزب نداشته باشیم بهتر است. آمریکا که دو حزب بیشتر ندارد، نمیتوان ادعا کرد در آن کشور دموکراسی وجود ندارد و چون ایران ۲۵۰ حزب دارد میزان دموکراسی ۱۰۰ برابر آنجاست. پس تعداد احزاب نمیتواند ملاک مناسبی برای دموکراسی باشد.
آقای راه چمنی، در جریان بازگشایی خانه احزاب دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا عدم حضور رقیب را خواستار شدند ؟
تصور نمیکنم چنین بحثهایی بین احزاب باشد. چنین چیزی نیست که اصولگرایان یا اصلاح طلبان گفته باشند اگر جریان مخالف در خانه احزاب حضور داشته باشند ما نخواهیم بود. خانه احزاب باید برآیندی از سلایق سیاسی مختلف باشد که باید پیگیر مشکلات احزاب بود نه موضع گیری سیاسی.
آقای سجادی، اینکه احزاب از دولت بودجه بگیرند، حزب استقلال خود را از دست نمیدهد و حزب دولتی به حساب نمیآیند؟
ما جزیره جدا در جهان نیستیم. باید بررسی کنیم ببینیم احزاب کشورهای دیگر چطور هزینههای خود را تامین میکنند. بعید میدانم تنها با دریافت هزینه ناچیز از حق عضویت بتوانند حزب را اداره کنند.. برای همین باید در قانون راه حل اساسی در نظر گرفته شود تا احزاب وامدار دولتها نشوند و هم بتوانند هزینه خود را تامین کنند.