بین الملل

ترورهای لبنان مشابه ترورهای دانشمندان هسته ای ماست

این ترورها هدفمند هستند و ترورهای هدفمند هم معمولاً با اطلاعات وسیع و هزینه‌های بالا صورت می‌گیرند. بله، می‌شود بین این نوع ترورها و ترور دانشمندان هسته‌ای ما مشابهت‌هایی را پیدا کرد.
محمد مهدی مخلص الائمه - شهید حاج «حسان اللقیس»، یکی از فرماندهان مقاومت اسلامی بود که در نزدیکی منزلش در منطقه «السان تریز» در ضاحیه جنوبی بیروت ترور شد. این خبر روز 4 شنبه در خبر گزاری ها منتشر شد و پس از آن گمانه زنی ها برای کشف عوامل این ترور آغاز شد. حزب الله لبنان به طور قطعی ترور را کار صهیونیستها خواند. اما هنوز درباره ماهیت ترور کنندگان اختلاف نظر وجود دارد، اینکه رژیم صهیونیستی در این اقدام دست داشته یا گروه‌های تکفیری؟ نظر دکتر حسن لاسجردی عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه را در این زمینه جویا شده ایم.

در خبرها آمده بود که فرمانده ارتباطات راه دور حزبالله لبنان را ترور کردهاند. خود حزبالله قطعی میگوید کار صهیونیست هاست. نظر شما در این باره چیست؟

من هم معتقدم حزبالله درست میگوید. اولاً به این دلیل که روش ترور فیزیکی روشی است که معمولاً اسرائیلیها استفاده میکنند. ثانیاً جایگاه این فرد عنوان فرمانده است. اسرائیلیها معمولاً تلاش میکنند در مواقع رقابت و شرایط دشوار ترورهای هدفمند انجام دهند. این تجربهای است که در مورد رهبران جهادی در فلسطین هم به کار رفته است. نکته سوم آن که مجموعه گروههایی که به عنوان «مبارزان شام» فعالیت میکنند یا گروههای دیگر سلفی که آمده و قبول مسئولیت کردهاند، انگیزه، زمینه و اطلاعات لازم را برای انجام چنین ترورهایی ندارند. این گروهها بعد از ماجرای سوریه در منطقه ظهور و بروز زیادی پیدا کردهاند و توانایی انجام چنین ترورهایی را ندارند، لذا به نظر من حزبالله به دلایل مختلف و با توجه به شرایطی که منطقه دارد و نحوه حفاظت یارانش نگاه دقیقی به مسئله دارد و روش این ترور نشان میدهد اسرائیل میتواند در این قضیه متهم درجه یک باشد.

با این که حزبالله به لحاظ اطلاعاتی و امنیتی بسیار قوی است، این اتفاقات چگونه رخ میدهند؟

آنچه مسلم است با توجه به این که محل جغرافیایی لبنان و مناطق اشغالی فلسطین به اسرائیل نزدیک است و اسرائیل تلاش میکند هم از عوامل مهلک و هم بهوسیله امکانات مختلفی که دارد از فضا بهرهگیری کند، اصل این موضوع قابل کتمان نیست. این موضوع که حزبالله تلاش میکند از فرماندهان خود نگهداری کند، ولی از آن طرف دشمن هم امکانات، لوازم و حرص و ولع زیادی برای از بین بردن مقاومت دارد، لذا در این تعارض و کشمکش گاهی اوقات هزینههایی به بار میآید. من به درز در بدنه اطلاعاتی حزبالله معتقد نیستم. به هر حال عرصه نبرد به یکدیگر نزدیک است و حساسیتهای بالای اسرائیل و نیروهای مخالف حزبالله از جمله جریان سلفی و حتی جریانات بعضی از کشورهای عربی که علیه حزبالله نقشآفرینی میکنند، دست به دست هم میدهند تا مجموعه اطلاعات قوی را برای ضربه زدن به حزبالله گردآورند که گاهی اوقات هزینههای آنها شهادت فرماندهان حزبالله است.

حتما شما هم معتقدید که جایگزین کردن این نوع نیروها بسیار دشوار است. حزبالله چگونه باید جانشینی برای آنها پیدا کند. آیا به مشکل برنمیخورد؟

با توجه به تجربههای طولانی حزبالله و این که آنان همواره خود را در معرض نگاه دقیق اسرائیل میبینند، حتماً فکر نیروهای جانشین را در حزبالله کردهاند، ولی آنچه شما میگویید هم درست است. نیرویی که در مقطعی پرورش یافته است و قابلیتها، استعدادها و تواناییهای فوقالعاده بالایی دارد، مشکل بتوان برای وی جایگزین مناسبی پیدا کرد، ولی با توجه به سیستم آموزشی و اعتقادی حزبالله، حتماً جایگزین خواهند کرد. طبق آن شعار معروف اسلامی که هر جا پرچمی از دست کسی بیفتد، فرد دیگری پرچم را برمیدارد و دستگیری میکند، من فکر میکنم این گونه افراد جایگزین مناسبی پیدا نخواهند کرد، ولی جانشینان مناسبی هم از درون معتقدین به خط سرخ شهادت و هم بهویژه از میان مخالفین اسرائیل برای آنها پیدا خواهد شد.

نوع این ترور شباهتی به ترورهایی که در این چند سال در کشور ما اتفاق افتاده‌‌اند، ندارد؟

این ترورها هدفمند هستند و ترورهای هدفمند هم معمولاً با اطلاعات وسیع و هزینههای بالا صورت میگیرند. بله، میشود بین این نوع ترورها و ترور دانشمندان هستهای ما مشابهتهایی را پیدا کرد.

آینده مناقشات لبنان را چگونه ارزیابی می کنید؟

تأثیرگذاری حزبالله در لبنان غیر قابل انکار است. اما از سوی دیگر برخی از اختلافات مثل مبارزات سیاسی که گروههای سیاسی مثل 14 مارس در لبنان انجام میدهند که به ضرر منافع ملی و تشتت داخلی است و قدری موجب جری شدن اسرائیل میشود، تأثیرگذار است. در عین حال با توجه به این که در فضای لبنان و با توجه به سابقه تجارتی عربستان با خانواده حریری در لبنان، عربستان احساس مشارکت و حق دخالت را در خود میبیند. همین نکته یک مقدار کار وحدت ملی و فضای امن در لبنان را مشکلساز میکند، ولی به نظر میرسد با توجه به همراهیهایی که مردم لبنان با جریان مقاومت و گروههای حامی آن پس از جنگ 33 روزه می کنند، فضای لبنان برای همسویی با مقاومت فضای متشنجی نیست. بلکه برعکس فضای عمومی با فضای مقاومت همراهی دارد، ولی خارج کردن این فضا از حالت بالانس بسیار دشوار است، چون در حال حاضر گروههای 8 مارس و 14 مارس در حوزههای نرمافزار و سختافزار در شرایط تقریباً برابری به سر میبرند، ولی با توجه به این که تواناییهای نظامی، اعتقادی و مردمی حزبالله در جهت دفاع از حیثیت و ناموس لبنان است، کششها به سمت جریان 8 مارس رو به افزایش است و نتیجه در منازعات سیاسی است که روشن می شود.

https://shoma-weekly.ir/g9zpHa