سیاسی

ترقی: فقدان بزرگان آزمایشی برای اصولگرایان است

سایت خبری پارس نیوز در مدت کوتاه فعالیت خود تلاش کرده است با بیان اخبار و ارائه تحلیل ها، جای خود را در میان سایتهای خبری باز کند و از این رو به بیان صریح تحولات سیاسی می پردازد. آنچه پیش رو دارید بخش دیگری از گفتگوی پارس نیوز با حمیدرضا ترقی است.
*حزب موتلفه به عنوان جناح راست سنتی اصولگرایان شناخته می شود، بعد از فوت مرحوم عسگراولادی و بیماری آیت الله مهدوی کنی یک نگرانی برای جمع کردن اصولگرایان وجود دارد. چه می خواهید بکنید.شما نگران نیستید؟

نه. ببینید به هر حال نیروهای قدیمی و سنتی اصولگرا باید نقش بازیگری خودشان را به مربی گری بدهند. نمی توان انتظار داشت که همیشه اینها در صحنه باشند و در صف مقدم یا ویترین اصولگرایی باشند .طبیعتا ما برای اینکه گردش نخبگان با سرعت بیشتر شکل بگیرد و متناسب با نیاز روز بتوانیم، نیروهای متناسب آن را وارد عرصه سیاست بکنیم، باید پذیرفت که نیروهای با تجربه باید نقش تربیت نیرو و کادر را ایفا بکنند و سربازی میدان را عمدتا به دست جوانترها بسپارند که خوشبختانه بین اصولگرایان در حال گسترش است و به هر حال "درگذشت" شخصیتهایی مانند مرحوم عسگراولادی، خودش یک تمرین برای اصولگرایان است که در نبود چنین شخصیتهای محوری که نقش بی بدیل در انسجام اصولگرایان داشتند چگونه می توانند کاری کنند که هم آن در نقش خللی، وارد نشود و هم جای ایشان را جبران بکنند. به هر حال تا این نیروهای سنتی و با تجربه اصولگرایان، نقش بازیگری را رها نکنند، میدان برای نیروهای جوان و تازه نفس باز نخواهد شد.

* شما می دانید یک نقدی به موتلفه وارد است که میدان را برای جوانها باز نمی کند؟
این اتهام فرق نمی کند به همه احزاب اصولگرا ممکن است وارد شود و موتلفه بری از این مسئله نیست. ولی در موتلفه تمام کارهای اجرایی در دست جوانهاست. ولی ویترین یک ویترینی است که از افراد قدیمی استفاده می شود و ضعفی است که در موتلفه وجود دارد.علتش هم این است که نیروهای جوان موتلفه احترام و قداست برای نیروهای با تجربه قائلند و حاضر به جلو افتادن از پیشکسوتان نیستند.به هر حال اگر میدان باز باشد و ما تاکید بر این مسئله داشته باشیم، جوانها به میدان خواهند آمد .

* در زمان آقای احمدی نژاد ایشان نزدیک به جناح پایداری بودند و وحدت با این جناح کمی مشکل بود.خودشان را در حدی می دانستند که نیاز به وحدت نداشتند.حالا آقای روحانی آمده است و سرکشی از این طیف کمتر است.یک نگرانی از این سمت داریم. آقای روحانی آمده که مشی او اعتدال است .سبقه قدیمی هم در جریان سنتی راست داشته. با دوستان اصولگرا به ویژه شما نزدیکی قدیمی دارند. حالا یک گزاره دیگر هم کنار آن بگذاریم. دوستانی مانند آقای عسگراولادی که دغدغه وحدت دارند نیز دیگر نیستند. فکر نمی کنید یک نگرانی وجود دارد که جریان سنتی مانند موتلفه، آقای باهنر و سایر دوستان در انتخابات بعدی زیر چتر واحد نیایند؟
اولا جریانات آقای باهنر جدای از جریان سنتی است. خود ما هم همیشه در بدنه حزبی خودمان تلاش برای استقلال در عرصه سیاسی خیلی بیشتر داشته ایم. اگر سران حزب این تلاش را مهار نمی کردند، نیروها دوست داشتند این کارکرد حزبی خودشان را حفظ کنند و ائتلاف نکنند.چون وقتی ائتلاف می کنی از یک سری اصول باید کوتاه بیایی. به همین خاطر ما سختی های زیادی کشدیم برای عوارض ناشی از ائتلاف. ولی به نظر می رسد لازم است اصولگرایان در یک طبقه بندی جدید به یک گفتمان برسند و سعی می کنند که گفتمان جدید متناسب با شرایط روز را ارائه بدهند و اینگونه نیست که با گفتمان سنتی گذشته زمینه موفقیت را فراهم کرد.
البته اصولگرایان در طی این چند دوره انتخابات مجلس همیشه موفق بوده اند. درست است که در ریاست جمهوری موفق نبوده اند. ریاست جمهوری شرایطش کاملا متفاوت از مجلس است. در مجلس بدنه جامعه و بدنه اصولگرایی در جامعه علقه خاصی به نیروهای اصولگرا برای قانون گذاری دارند. لذا ما هم در انتخابات هفتم و هشتم و نهم یعنی تقریبا 12 سال است که اصولگرایان پیروز این عرصه بوده اند. در انتخابات شوراها هم همینگونه بوده است.به هر حال گرچه شرایط انتخابات ریاست جمهوری متفاوت بوده است، هم ضعف خود اصولگرایان بوده که نتوانسته اند به کاندیدای واحد برسند و هم شرایط کلی کشور .یک قشر خاکستری وارد عرصه رقابت ریاست جمهوری می شوند که در انتخابات مجلس اینها نیستند. ما الان باید تلاش کنیم کارایی اصولگرایان را در عرصه مجلس تقویت کنیم و در جامعه تبیین کنیم و این خود به خود زمینه موفقیت را فراهم می کند.
منتها نکته ای که در اینجا وجود دارد متاسفانه برای رسیدن به یک مجلس مطلوب هنوز نقشه مطلوبی در کشور وجود ندارد.ما می توانیم معیارهای یک رئیس جمهور مطلوب را نام ببریم، اما اینکه مجلس مطلوب چگونه باید باشد؟ و ویژگی های یک نماینده خوب چیست؟ و نکاتی از این قبیل، به نظر می رسد باید در نقشه فرآیند نظام جمهوری اسلامی قدری بیشتر تبیین شود.ما باید بگونه ای پیش برویم که نمایندگان مجلس اسلام شناس تر از نمایندگان دوره قبل با شند. چون می خواهند جامعه سازی اسلامی بکنند. می خواهند دولت سازی اسلامی بکنند.طبیعتا باید به سمت اینگونه عناصر برویم نه عناصر لائیک.یا کسانی که در تبلیغات و شعار دادن خوب باشند اما در عرصه عمل هیچ نباشد.

* سئوالم را به شکل دیگری مطرح می کنم. آیا امکان وحدت با سایر اصولگرایان به شکل قبل وجود دارد یا اینکه احتمال ائتلاف موتلفه با اعتدال و آقای روحانی بیشتر است؟
در اینکه جریان اصولگرایی هم از افراطی های خودش آسیب زیادی دیده قطعا تردیدی نداریم. بنابراین قطعا جریان اصولگرایی به سمت نیروهای غیر افراطی و معتدل عقلانی در انتخابات آینده گرایش پیدا می کند و از نیروهایی که افراطی باشند و یا رفتارهای غضنفری در عرصه سیاسی داشته باشند پرهیز می کنیم.اینکه به اعتدال نزدیک می شویم باید بگویم که از نظر ما اعتدال هنوز یک جریان شناخته شده نیست.یک ادعا و یک روش است. هنوز در موقعیت آرایش سیاسی قرار نگرفته است.

* یک نکته ای که همیشه وجود داشته این است که موتلفه با توجه به نفوذ و قدرتی که همیشه در مجلس داشته و حتی در آرایش سیاسی هیات رئیسه نیز موثر بوده اما از صندوق های رای با اقبال روبرو نمی شود. حالا شما می گویید که با افراطیون ائتلاف نمی کنید. دولت هم لیست واحد در انتخابات آتی ارائه خواهد کرد.فکر می کنید این روشی که در پیش گرفته اید مسئله عدم اقبال به سران موتلفه در صندوق های رای را جبران می کند؟کجای این آرایش سیاسی قرار دارید؟
ببینید عدم اقبال به نامزدهای موتلفه در تهران شاید یک اشتباه محاسباتی موتلفه بوده که نباید این کار را می کرده است. اما در سطح شهرستانها اینگونه نبوده است.ما در شهرستانها از حزب موتلفه در مجلس 40 عضو ثابت دارد. در حالیکه اصولگرایان 70 عضو دارد. این یک فراکسیون قابل توجه است که در این 3 دوره از 7 نفر شروع کردیم تا به این 40 نفر رسیدیم و قطعا در دوره های آینده تعداد بیشتر هم خواهد شد چون تجربیات بیشتر شده و نیروهای بهتری هم در استانها پیدا کرده ایم و روند این افزایش را با رای آوردن و یا رای نیاوردن نامزدها در تهران مقایسه و ارزیابی نمی کنیم ضمن اینکه در تهران در ائتلاف هم ما یک وزن قابل توجه در مجلس داریم. بنابراین باید همین روند را در سطح کشور دنبال کنیم. در تهران باید دقت بیشتری در معرفی نامزدها داشته باشیم. اولا کسانی را باید معرفی کنیم که رای نیاوردن آن به جایگاه حزب آسیب نرساند. ضمنا چهره هایی را بیاوریم که چهره غیر حزبی آنها به چهره حزبیشان بیشتر بچربد.الان شرایط در تهران نسبت به شهرستانها فرق می کند.بنابراین این روند موجب خواهد شد که ما با دست پرتری حتی در ائتلاف ها شرکت کنیم و فکر نمی کنیم که در انتخابات آینده نسبت به انتخابات فعلی ما عقب بیفتیم.

* به نظر شما پیروز انتخابات 3 سال آینده چه کسی خواهد بود؟ یک اصولگرا خواهد بود یا یک چهره اعتدالی نزدیک به دولت؟
البته بستگی به عملکرد دولت آقای روحانی دارد،اینکه آقای روحانی می تواند این روند را ادامه دهد یا نه. اگر موفق نشود قطعا یک چهره اصولگرای معتدل امکان بردش بیشتر است، البته نه آن اعتدال که آقای روحانی بیان می کند.

* امکان بازگشت یک چهره شبه احمدی نژاد چطور؟
بله ممکن است. فردی که نقاط مثبت احمدی نژاد را داشته باشد و نقاط منفی آن را نداشته باشد و نقاط مثبت آقای روحانی را داشته باشد و نقاط منفی ایشان را نداشته باشد. این فرد اگر آقای روحانی برنده نشود، قطعا امکان برد بیشتری دارد.

* فکر نمی کنید این احتمال عدم موفقیت آقای روحانی ایشان را به سمتی می برد که اصلاح طلب تر بشوند؟ یعنی اینکه از پایگاه اصلاح طلبان مطمئن تر شوند؟
من چنین فکری نمی کنم. چون آقای روحانی را زرنگ تر از این می دانم که در چنین دامی قرار بگیرد. چون حمایت اصلاح طلب ها اولا صادقانه نیست. همان بلایی که سر آقای هاشمی آوردند سر ایشان هم می آورند. اصلاح طلب ها قصد عبور از آقای روحانی را دارند و از ایشان می خواهند به عنوان یک ابزار استفاده کنند.این ها ار آقای روحانی کاملا درک می کند.اینکه آقای روحانی در اختیار این افراد قرار بگیرد قطعا نه به نفع ایشان است و نه آینده ایشان را می تواند تضمین بکند.اصلاح طلب ها با وضعی که در جامعه کنونی ما دارند قطعا از اوضاع خوبی برخوردار نیستند و در انتخابات قبلی هم نشان دادند.چهره های اصلی آنها هم که اعتباری در بین اقشار جامعه داشتند به سادگی نمی توانند وارد عرصه رقابت بشوند.بنابراین عنصر قابل ملاحظه ای در جامعه ندارند و لذا فکر نمی کنم آقای روحانی به سمت آنها برود بلکه می خواهد نیروهای معتدل را شناسایی بکند و به سمت آنها گرایش پیدا بکند.

https://shoma-weekly.ir/glrxEN