محمد حسن آصفری، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفتوگو با سراج24 با اشاره به نتایج یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و دلایل عدم انسجام و وحدت نیروهای اصولگرا در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: در سالهای پایانی دولت آقای احمدینژاد، اصولگرایان گفتمان و کارآیی خود را از دست دادند. لذا از ضعفهای جریانی غافل شده و مرجعیت فکری و سیاسی اصولگرایان، پایگاه خود را در بین مردم از دست داد.
آصفری ادامه داد: در واقع به دلیل آن اقداماتی که آقای احمدینژاد در سالهای پایانی خود انجام داد، جریان اصولگرایی هم نفوذ خود را در بین نخبگان از دست داد. از جمله اقدامات دولت دهم میتوان به بحث 11 روز خانهنشینی آقای احمدینژاد و حمایت از جریان انحرافی اشاره کرد. همچنین برخورد حدسی با برخی از نیروهای اصولگرایان و بیتوجهی به بحثهای اقتصادی و معیشت مردم سبب شد با توجه به اینکه دولت آقای احمدینژاد به عنوان یک دولت اصولگرا قلمداد میشد، اصولگرایان پایگاه خود را در بین مردم و نخبگان از دست دهند.
آصفری افزود: در کنار چنین ضعفهایی، اصولگرایان بیش از آنکه برنامههایشان برای پیروزی بر رقیب بیشتر تشتت و تفرقه دیده میشد. در این بین حریف هم یک مهندسی عمیق انجام داد و از شکافهایی که بین نیروهای اصولگرایی شکل گرفته بود، برای برنامهریزی در روزهای آخر به عنوان استراتژی خود استفاده کرد.
وی نقش جریان انحرافی را نیز در ایجاد تفرقه بین نیروهای اصولگرایی یکی از عوامل بسیار مهم دانست و گفت: اصولگرایان به جای پاسداری و صیانت از ارزشها به دفاع از خود پرداختند. تشکیل ائتلافهای زود هنگام قبل از شکلگیری انتخابات یازدهم، باعث شد که کاندیدای اصولگرایان برای رقابت با هم وارد عرصه شوند.
آصفری عنوان کرد: رقیب هم از رقابتی که بین جبهه اصولگرایی رخ داده بود، استفاده کرد. لذا جبههای یک به چهار و طرف شد و طرف مقابل هم توانست خوب بهره بگیرد. یک موضوع دیگر هم فشار تحریمها بر اقشار متوسط و پایین جامعه و سردرگمی دولت منصوب به اصولگرایی در جمع کردن مشکلات و مسائل اقتصادی بود.
این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس اضافه کرد: عدم توفیق در مدیریت کشور در آخرین سال مدیریت دولت دهم، در کنار شعار آقای روحانی که موضوع اقتصادی را مطرح کرد، یکی دیگر از ضعفها اصولگرایان بود؛ چرا که خاستگاه مردم موضوع اقتصادی بود و دولت یازدهم با یک ایدئولوژی و برنامهریزی بسیار کوتاه مدت توانست بر رقیب پیروز شود. همچنین مطرح کردن موضوع سیاست و دیپلماسی خارجی برای مردم اینگونه ثابت شد که حل مشکلات اقتصادی با توسعه روبط بینالمللی و سیاست خارجی ممکن است و دولت یازدهم اینگون توانست پیروز شود.
وی تصریح کرد: عدهای هم با تعمیم اندیشه سیاسی خود با گفتمان انقلاب اسلامی دنبال خلوصسازی و پیاده کردن دیگران از قطار انقلاب بودند و گفتمان تقلیل گرا را به نام انقلاب که در برخی از جاها در تضاد با انقلاب بود، رهبری کردند. در عمل میتوان گفت به نتیجه هم توجه نکردند و همین عمل نکردن و عدم توجه به تکلیف و به دنبال نتیجه بودن لذا سبب شد آن بازار رقابت را ترک نکنند و رقیب از این فضا بهره ببرد و به پیروزی برسد.
آصفری ضمن اشاره به اینکه مکانیزمهای اصولگرایان برای وحدت در چند دوره گذشته با نقایص مختلف روبهرو بوده است، گفت: من اعتقاد دارم مهمترین دلیل خودپنداری اصولگرایان و نادیده گرفتن واقعیتهاست آنها رفتار سیاسیشان را مبتنی بر آرزوهای خود و اطرافیان تنظیم کردند. تنگ کردن دایره خودی و غیر خودی سبب شد بشتر جبهه خودی را توسعه دهیم و جبهه غیر خودی هم از این فرصت استفاده کند و گفتمانهای مختلف را به سمت و سوی خود جذب کند. لذا هر چه این دایره جبهه اصولگرایی و خودی تنگتر کنیم به این ترتیب طرف مقابل در موجهای مختلفی مثل انتخابات بهره خود را میبرد.
این نماینده مجلس افزود: لیدری که باید تحت محوریت جریان اصولگرایی بتوانند جریانهای اصولگرایی را به وحدت برسانند متاسفانه در زمانهای لازم کنار کشیدند و به فرمایش مقام معظم رهبری زمانی که باید خواص حرف بزنند، حرف نمیزنند و زمانی هم که باید سکوت کنند، حرف میزنند. در واقع آنها به موقع به میدان حاضر نشدند و همین موضوع سبب شد تفرق و عدم وحدت بیشتری بین نیروهای خودی شکل گیرد.
آصفری بزرگترین آسیب جریان اصولگرایی را ناشی از برد پیاپی در انتخابات عنوان کرد: ما اگر به انتخابات گذشته از قبیل مجلس، شوراها و ریاست جمهوری دورههای گذشته نگاهی بیندازیم جمعا میتوان به حضور هفت بار پیاپی اصولگرایی توجه کرد که میتوان گفت جریان اصولگرایی از آن غافل شده و با این تصور اشتباه پیش رفت که جایگاهی برای رقیب وجود ندارد.
وی مهمترین آسیب را فقدان رهبری واحد جریان اصولگرایی دانست: اگر آسیبشناسی صورت نگیرد باید منتظر شکستهای بعدی هم بود. لذا اصولگریان امروز نیازمند سیر و سلوک اخلاقی و تمرین عبور از خود و گذر از تفرقه باید باشند. تفکر در خصوص اینکه حاکمیت جریانات لیبرالی چه هزینههایی را برای نظام و انقلاب دارد، موضوع بسیار مهمی است. لذا باید تئوری همگرایی تقویت و بر اهداف و اصول مشترک بیشتر تاکید شود تا ائتلاف بزرگی با عنوان ائتلاف اصولگرایی با تاکید بر منویات رهبر معظم انقلاب که باید آن را محور وحدت بین همه نیروهای خودی دانست، شکل بگیرد.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چه بخشهایی از آسیبهای جریان اصولگرایی متاثر از عمق یافتن گسلها با توجه به متغیرهای بیرونی است، گفت: ابتدا اینکه آلوده شدن به برخی از قدرتها و نیز افراد که صرفا به دنبال جاه و مقام و مسئولیت بودند، بیتوجهی به مسائل داخلی مردم و همچنین اختلافات بین دولت و مجلس که هر دو از جریان اصولگرا بودند یکی دیگر از علتهای این اختلافات و عدم موفقیت اصولگریان بود.
وی اظهار کرد: اختلافات سیاسی جریانهای اصولگرایی و ناکارآمدی دولت در سالهای آخر ریاست جمهوری دهم از جمله این مسائل بود که باید به آن توجه میشد. اما در بعد بیرونی فعالیتهای مثل تحریم خارجی که در زمان جریان اصولگرا بود، فشارها و تهدیدات خارجی نیز توانست به دولت و جریان اصولگرایی آسیب وارد کند و از طرف دیگر آن رویکردی که غرب بیشتر به دنبال بازگشت جریان اصلاحات بود و فشار خود را بیشتر میکرد هم میتوان از جریانات بیرونی قلمداد کرد.
آصفری به مکانیزمهای پیشنهادی برای ایجاد اتحاد میان گروههای اصولگرا اشاره کرد: من اعتقاد دارم جریان اصولگرا دایره خود را تنگ و گسترده نکند بلکه دایره خود را توسعه دهد اما به شرط عبور نکردن از خط قرمزها یعنی کسانی که دلشان برای انقلاب،اسلام، ولایت و قانون اساسی میسوزد باید جلوی تشتت آرا در جبهه اصولگرایی را بگیرند و در واقع دایره اصولگرایی را بسته نبینیم و برخوردهای حدسی را در جبهه اصولگرایی کمتر کنیم.
وی اضافه کرد: موضوع توجه به نیازهای مردم است با توجه به اینکه در حال حاضر بخش اعظم مجلس، نمایندگان اصولگرا هستند باید تلاش شود تا بتواند کارنامه درخشان و خوبی را برای خود در پایان کار داشته باشد تا مردم نسبت به جریان اصولگرایی امید داشته باشند. هر چند که طرف مقابل بیکار ننشسته و تلاش میکند مجلس را ناکارآمد و نمایندگان اصولگرا هم هر اندازه که کار کنند بین اذهان عمومی ناکارآمد جلوه دهند. مسئله بعد آسیبشناسی است به اعتقاد من جریان اصولگرایی فرصت بسیار مناسبی پیش آمده تا نگاه عمیقی نسبت به کارنامه فعالیت گذشته داشته باشد و آسیبشناسی کند و فرصتهایی که میتوان در این مدت به دست آورد فرصتها را احیا کنیم و در مقابل ضعفها و تهدیدات بایستیم تا جریان اصولگرایی بتواند در آینده موفق شود. جریانهای اصولگرا نیازمند یک اجماع جدی ست که این فقط به برگزاری همایشها و میتینگها ختم نمیشود و باید بیشتر جنبهی عملیاتی و اجرایی به خود بگیرد.
آصفری تصریح کرد: بهتر که به جریان اصولگرایی توجه ویژهای شود. آنچه امروز نظام بیشتر از همه به آن نیاز دارد جلوگیری از دو قطبی شدن در جامعه است در حالی که دشمن تلاش میکند جامعه را دو قطبی و چند قطبی کند. البته ما اعتقاد داریم باید اعضا و جریانات مختلف در جامعه وجود داشته باشد تا مردم خوب و بد را تشخیص دهند. وجود جریانات اصلاحطلب و اصولگرا در جامعه به عنوان یک جامعه پویا لازم است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: باید در این دو جریان غیر خودی راه نداشته باشد کسانی که به دنبال بازگشت آمریکا، ولایتگریزی، قانون گریزی و به دنبال منافع خودشان هستند اینها نه در دایره اصولگرا و نه در دایره اصلاحطلب جایی ندارند. برعکس کسانی که دلشان برای انقلاب و ولایت میتپد و قانون مدار و دیندار هستند، چه اصولگرا باشند و چه اصلاحطلب، اینها را باید نیروهای خودی دانست.
یک عضو ارشد حزب موتلفه: اصولگرایان باید به دنبال مرکز ثقل باشند
یک عضو ارشد حزب موتلفه با تاکید بر تلاش های گسترده جبهه اصلاحات برای ایجاد انشقاق میان جریان اصولگرایی گفت: دلایل بسیار زیاد و مصادیق فراوانی می توان ذکر کرد که نشان می دهد جریان دوم خرداد بشکل گسترده و پرحجم از ماهها قبل از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بشدت به دنبال گسترش تفرقه و ایحاد چند پارگی در طیف اصولگرا ست.
حمیدرضا ترقی اظهار داشت:جلوگیری از وحدت در بین اصولگرا با تشدید درگیری ها و اختلافات میان نامزدهای اصولگرا دستاوردی به نام موفقیت روحانی را به همراه داشت و این دستاورد باعث آن شده تا منسوبان به جریان دوم خرداد همچنان بر طبل چند پاره شدن اصولگرایان بکوبند تا در اوردگاههای پیش رو هم بتوانند بر حریف غلبه پیدا کنند.
وی ادامه داد: این استراتژی که چندماهی به شکل جدی تر از سوی رسانه ها وشخصیت های این طیف دنبال می شود به اشکال مختلفی هم در آمده است به عنوان نمونه ، شکاف و جداسازی بین دولت و طیف اصولگرا یک بخش از این استراتژی بوده چرا که با تحقق این مسیر عملا روحانی و هم فکرانش ملزم به ائتلاف با جریان دوم خرداد شده و نه تنها زمینه موفقیت در انتخابات پیش رو برای آنها فراهم شده بلکه آنها را برای بازگشت به عرصه ی حاکمیت هم نزدیک تر کرده ،هدفی که سالهاست بر زمین مانده است.
ترقی خاطرنشان کرد: تئوریسن ها و پدرخوانده های دوم خرداد تنها راه موفقیت در آوردگاه های پیش رو ایجاد اختلاف در جبهه ی مقابل می بینند.ترسیم نقشه تشتت آرا در گروههای اصولگرا باعث آن هم می شود که اصولگرایان از تحرکات تند و رادیکالی در حوزه های مختلف که از سوی عوامل فتنه بصورت گسترده در حال صورت سازی است هم غافل شوند.
وی در توضیح چگونگی مقابله با راهبرد اصلاح طلبان در برار اصولگرایان نیز گفت:عامل خنثی کننده تحرکات تفرقه افکن وچالش برانگیز تجدیدنظرطلبان جهت چنددستگی بین اصولگرایان، برگزاری نشست های گفتگو محور با حضور تمامی بزرگان اصولگرا و شخصیت های اثرگذار این جریان آنهم بصورت دوستانه ،صمیمی و بدور از حب و بغض های شخصی است.
این عضو ارشد حزب موتلفه افزود:باید اذعان کرد که تغییر و تحولات سیاسی چند سال اخیر باعث دلخوری برخی از اصولگرایان نسبت بهم شد و کدورتهایی را بدنبال داشت که باید هر چه زودتر این دلخوری های سطحی پاک شده وجای خود را به تفاهم ومفاهمه بدهد.متاسفانه برخی از اصولگراها از شرکت در جلسات مشترک و همایش ها گفتگو محور برای نزدیکی نگاهها به یکدیگر پرهیز داشته و تصور می کنند که حضور انها در اینگونه جلسات بمعنای عدول آنها از مواضع و دیدگاههای است که گروه وجمع متبوع انها به ان معتقد بوده و برای تحقق آن تلاش می کنند.
به گفته وی، گفتگوی چهره به چهره در جلسات خصوصی برای رسیدن به نقطه نظرات مشترک بسیار مهم و اساسی است چرا که می تواند به سوء تفاهمات فی مابین افراد و گروهها پایان دهد و آنها را در چهارچوب منشور اصولگرایان قرار دهد.
ترقی در ادامه تصریح کرد:عنصر دیگر خنثی کننده برای استراتژی های رقیب پذیرش یک مرکز ثقل برای ایجاد وحدت وانسجام بین اصولگرایان به شراطی که برای همه اصولگرایان قابل احترام و پذیرش باشد.ضرورت وجود مرکز ثقل از آن جهت مهم است که دیگر دوران ریش سفیدی تمام شده و عناصر ریش سفیدی که مورد قبول همگان باشد دیگر وجود خارجی ندارد بعلاوه آنکه وجود کدورت های فراوان تنها بواسطه حضور ریش سفیدان اصولگرا قابل حل نیست.
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی گفت: به نظر می رسد اصولگرایان برای رسیدن به یک مرکز ثقل که سخنانش فصل الخطاب بوده باشد دچار مشکل هستند و برای رسیدن به این هدف باید زودتر دست بکار شد چرا که با عدم وجود چنین مرکزی توطئه های بیرونی قابل حل نبوده و اسیب های بیشتری هم اصولگرایان را تهدید خواهد کرد.
وی در خاتمه خاطر نشان کرد: مشخصات بارز مرکز مورد وثوق همه ی گروههای اصولگرایی این است که می تواند مواضع پراکنده و متفاوت را هماهنگ کرده و در یک خط مشخص قرار دهد ، راهکارهای وحدت و همگرایی در بین منسوبین به این جناح را تشریح و بصورت دقیق مورد ارزیابی قرار داده و تشکیلات گسترده اصولگرایی را منسجم و یکپارچه می کند.