گفتگوی ویژه

ترسیم نقشه راه فضای مجازی نباید ناشی از انفعال باشد

حضور در شبکه‌های اجتماعی جزو سنتهای زندگی امروزین شده است و نمی‌توان توقع داشت که مردم به‌ویژه جوانان وارد فضای مجازی نشوند. آنچه مهم است اینکه بدانیم ورود در آن فضا‌گاه، عواقب ناخوشایندی دارد پس باید با علم به مخاطرات آن و با هدف مبادرت به ورود در آن فضا کرد و برای مقابله با ناشایستگی‌های آن، بر مبنای آموزش و تمرین فبلی، مجهز شد. در این زمینه از توصیۀ برحق به یکدیگر نباید کم بگذاریم.
سید مصطفی میرسلیم در کنار سابقه وزارت ارشاد و نیز عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، دایره المعارف اسلامی، معاونت فرهنگی اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک، عضویت در شوراهای تخصصی واژه گزینی و... مولف کتاب «از واژه بیگانه تا واژه فارسی» نیز هست. این پیشینه سبب شد تا یکی از معضلات ادبیات امروز جامعه را با وی به گفتگو بنشینیم.

این روز‌ها در مکالمات و ارتباطات شبکه‌های اجتماعی شاهد هستیم که برخی جوانان بر شکستن ادبیات فارسی اصرار دارند و در متون خود اشتباهات زیادی دارند. به نظر شما علت این امر بین جوانان چیست؟

فضای مجازی فرهنگ خاصی را همراه خود دارد و اغلب کسانی که وارد آن فضا می‌شوند متأسفانه شدیداً از آن متأثر می‌گردند و به جای حساسیت نشان دادن نسبت به فرهنگ فضای مجازی، که یک بخشِ آن زبان و ادب است، کاملا در آن محو می‌شوند؛ البته این امر در بین جوانان رائج‌تر است زیرا اغلب آن‌ها هنوز شناخت قویمی از فرهنگ و زبان و ادب خودی کسب نکرده‌اند و قوام هویتی را به کمال به‌دست نیاورده‌اند و بنابراین به‌راحتی و ناخودآگاه تحت تأثیر فرهنگ و زبان فضای مجازی قرار می‌گیرند و تسلیم آن می‌شوند.

آیا این ماجرا ریشه در جای دیگری هم دارد؟ یا خود جوانان به طور سهوی این اشتباهات را مرتکب می‌شوند؟

البته ارزشهای فرهنگی ما ایرانیان بسیار اهمیت دارد و اگر در دنیا رائج شود تحولی می‌آفریند که نظام کنونی حاکم بر جهان را متحول می‌کند و این امر منافع بسیاری را در جهان به خطر می‌اندازد و طبیعی است که برای تضعیف و بی‌اثر کردن آن به ویژه نزد آینده سازان ما، برنامه‌ریزی کنند. اما برنامه‌های آموزشی و پرورشی ما نیز، چه آنچه در آموزش و پرورش انجام می‌گیرد و چه آنچه در رسانه‌های ما مطرح می‌شود، به‌ویژه صدا و سیما و حتی از زبان برخی از علما و وعاظ، بی‌اشکال نیست؛ سهل است که گاهی مشوق عدم مراعات جایگاه زبان و ادب فارسی و آلودن و شکستن آن است. بنابراین جوانان ما بیشتر در این صحنه منفعل‌اند و نمی‌دانند مرتکب چه اشتباه و منکری می‌شوند و شاید در بدو امر آن را قبیح هم ندانند و حتی خلاف آن را نوعی عقب ماندگی تلقی کنند!

علت‌های اجتماعی و محیطی (خانواده و مدرسه و دانشگاه) که می‌توان برای آن برشمرد، کدامند؟

محیطهای شغلی و اجتماعی و تحصیلی و تربیتی ما به شدت زیر نفوذ رسانه‌ها و ترشحات فضای مجازی است و تولیدات خود ما برای اشراف و حضور در آن فضا کافی نیست و غلبه با تبلیغات و انتشارات بدخواهان و دشمنان هویت اسلامی-ایرانی ما است؛ کار به جایی رسیده است که بعضی از افراد نسبت به زبان و فرهنگ برگرفته از فضای مجازی تعصب می‌ورزند! و تاب تحمل هیچ انتقادی را در بارۀ آثار و عواقب چنان وادادگی ندارند و به طریق اولی پذیرندۀ راه کارهای اصلاحی نیستند؛ بر همۀ این علل، کم مایگی یا بی‌مایگی فرهنگی چنان افرادی را نیز باید افزود.

نقش کمبود مطالعه و هم چنین عدم تفکر و تعمق در مطالب شنیداری را چقدر در این موضوع مؤثر می‌دانید؟

پدیدۀ وادادگی که در عالیترین سطح آن به شکل تجویز آنچه رائج شده است درمی‌آید، متأثر از عدم شناخت زیباییهای فرهنگی و ادبی خودی است. گروههای مرجع در این باره، به‌ویژه بر جوانان، بسیار تأثیرگذار هستند. مجهز نبودن به روش نقد علمیِ آنچه از لحاظ فرهنگی بر ما تحمیل می‌شود به نضج گرفتن آن وادادگی به‌شدت کمک می‌کند و متقابلا استفاده از روش نقد علمی و تفکیک آن از جدل و مراء، پدافند خوبی برای مقابله با آن هجوم بی‌امان فرهنگ زدایی و شکست‌های اخلاقی و ادبی و زبانی متعاقب آن به حساب می‌آید.

آیا این وضعیت قابل اصلاح است؟ برای اصلاح آنچه باید کرد؟

حتما قابل اصلاح است و شرط اول آن به‌وجود آمدن ارادۀ تغییر در وجدان مسئولان سیاسی و فرهنگی نظام و اقدام خستگی ناپذیر اصحاب تدبیر در فرهنگستانهای ما است. این اصلاح از مقولۀ مقابله با شبیخون فرهنگی است و تمام آنچه در آن باره ذکر شده قابل بهره برداری عملیاتی است.

استادان، مسؤولان و بزرگان در این زمینه چه مسؤولیتی دارند و چه نکاتی را باید رعایت کنند؟

این‌ها همه بخشی از گروههای مرجع‌ هستند و گروه مرجع گروهی است که جامعه، به‌ویژه جوانان، در رفتار و گفتار خود سعی می‌کنند به آن‌ها تأسی کنند؛ بنابراین مسئولیت آن‌ها چندبرابر دیگران است و آن‌ها باید در رفتار اجتماعی و درست صحبت کردن و درست نوشتن از هیچ کوششی فروگذاری نکنند و بر آن با درایت کامل تا سرحد تعصب اهتمام ورزند و تحت تأثیر تبعات جوّ وادادگی قرارنگیرند و نگویند که «فعلا کارهای مهم‌تری داریم و این‌ها مسائل فرعی است»! آری، همین ذره ذره‌های مسائل «فرعی» است که ناگهان اصل‌ها را برباد می‌دهد.

نفس حضور در این شبکه‌ها توسط جوانان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

حضور در شبکه‌های اجتماعی جزو سنتهای زندگی امروزین شده است و نمی‌توان توقع داشت که مردم به‌ویژه جوانان وارد فضای مجازی نشوند. آنچه مهم است اینکه بدانیم ورود در آن فضا‌گاه، عواقب ناخوشایندی دارد پس باید با علم به مخاطرات آن و با هدف مبادرت به ورود در آن فضا کرد و برای مقابله با ناشایستگی‌های آن، بر مبنای آموزش و تمرین فبلی، مجهز شد. در این زمینه از توصیۀ برحق به یکدیگر نباید کم بگذاریم.

نیروهای اصولگرا و جوانان مؤمن انقلابی چه وظایفی در این گروه‌ها بر عهده دارند؟

اصولگرایی به معنای صرف شعار سیاسی و لقلقۀ زبانی نیست؛ اصولگرایی در درجۀ اول مبتنی بر آگاهی از اصول است و در مرحلۀ بعد پایبندی عملی به آن‌ها. هر کدام از این دو رکن مراعات نشود، اصولگرایی زیر پا گذاشته شده است ولو اینکه زیبا‌ترین پرده‌ها را در تبلیغ اصولگرایی به هر در و دیواری آویخته باشیم. اصولگرایی امروز در میان کسانی که بدان منتسب‌ هستند از این دو نقصان به‌شدت رنجور است و لذا ظلم بزرگی به اصولگرایی در ده سال گذشته وارد آمده است، امروز جامعۀ اصولگرایان نیازمند پالایش جدی از درون است و اگر آن پالایش انجام نگیرد اساس اصولگرایی به فراموشی سپرده خواهد شد.

بر مبنای آن پالایش، ارادۀ تغیر شکل خواهد گرفت و تعهد ایجاد خواهد شد؛ تعهد عملی نسبت حفظ ارزش‌ها و پاسداری از اصول و حرمت آن‌ها. کار عظیمی در پیش رو داریم که سال‌ها معطل مانده است و منتظر نفوس پاک و اراده‌های استوار و عدم شیفتگی به مظاهر دنیوی و اقدامات عاقلانه و هوشمندانه و آگاهانه است. این‌ها وظائف خُرد و کلان جوانان مؤمن و اصولگرا را مشخص می‌کند.

شاهد هستیم که با برخی بزرگان ما هم در این متون (که در شبکه‌ها رد و بدل می‌شود) مورد تمسخر قرار می‌گیرند. علت این رفتار چیست؟

تمسخر و استهزاء از ابزارهای همیشگی حق‌ستیزی بوده و هست. هرچه این تمسخر پررنگ‌تر باشد، لطمات هویتی شدید‌تر و وضع فرهنگی ما وخیم‌تر است. این شاخصی است که بیانگر درجۀ جهالت است. عوامل استهزاء و تمسخر دانسته یا ندانسته و بدون اجر و مزد در خدمت برنامه ریزان هویت زدایی از جامعۀ ایرانی-اسلامی‌اند. گستاخی آن‌ها برای ارزیابی دوام همگرایی اجتماعی در دفاع از اصول است و برای شناخت کیفیت استقامت مردمی است که ۳۵ سال قبل با انقلاب خود پیام آور نظمی نوین برای ادارۀ امور جهان شدند.

نقشه راه برای حضور در این گروه‌ها چیست؟

نقشۀ راه باید بر پایۀ فعالیت ترسیم شده باشد و نه انفعال. آگاهی از ظرفیتهای فرهنگی و ادبی و تسخیر فضای مجازی برای شناساندن هنرمندانۀ آن ظرفیت‌ها و زیبایی‌ها علائم راهنمای آن نقشه‌اند. برای طراحی آن باید به دانش رو به-رشد، و کوششی خستگی ناپذیر و مخلصانه و بی‌ریا، و اتحاد مؤمنان به ارزشهای انقلاب، و مراقبت مستمر بر اعمال و رفتار خود به منظور اطمینان یافتن از عدم افراط و تفریط، تکیه کرد.


https://shoma-weekly.ir/s21y8Q