سیاسی

ترجمه معنای اعتدال بود

به نظر می‌رسد حضور حاج آقا عسگراولادی به دلیل این که آدمی بود که در فضای سیاسی شناخته‌شده‌ و اصطلاحاً سرد و گرم روزگار را چشیده بود و از همه مهم‌تر بنا بر اعلام بسیاری از افرادی که در همین دو روز بیان کردند، رعایت انصاف و داشتن روح دینی به این که مجموعه اقداماتی که انجام می‌دهد بر کدام مدار است، سبب شده است از ایشان یک انسان متصف به اخلاق و آغشته به انصاف و میانه‌روی در میان اقشار مختلف به نمایش گذاشته شود.

دکتر حسن لاسجردی سردبیری بسیاری از مطبوعات و رسانه ها را بر عهده داشته است. از حضور در خبرگزاری مهر و سایت خبر آنلاین گرفته تا بسیاری از رسانه های دیگر. او به واسطه حضور در شورای مرکزی حزب مؤتلفه مدت ها با حبیب الله عسکر اولادی همراهی داشته است و به دلیل حضور در عرصه رسانه با فعالیتهای ایشان در هیئت منصفه مطبوعات هم آشنایی دارد.

آقای عسگراولادی عضو هیئت منصفه مطبوعات هم بودند. از نقش ایشان در این هیئت بگویید.

همان طور که مستحضرید هیئت منصفه مطبوعات یک جمع صنفی است که تلاش میکند از بخشهای مختلف جامعه و اقشار مختلف آدمهایی را که به انصاف، تدین و مباحث سیاسی آشنا هستند، جمع کند و نسبت به خطاها، نقض قوانین و ارائه مطالبی که احیاناً در چهارچوب قوانین و مقررات نیستند و مرزهای قانونی را در مینوردند و بالاتر میروند، قضاوت و بهنوعی به کاستیها و خطاهای احتمالی صنفی مطبوعاتی رسیدگی کنند.

به نظر میرسد حضور حاج آقا عسگراولادی به دلیل این که آدمی بود که در فضای سیاسی شناختهشده و اصطلاحاً سرد و گرم روزگار را چشیده بود و از همه مهمتر بنا بر اعلام بسیاری از افرادی که در همین دو روز بیان کردند، رعایت انصاف و داشتن روح دینی به این که مجموعه اقداماتی که انجام میدهد بر کدام مدار است، سبب شده است از ایشان یک انسان متصف به اخلاق و آغشته به انصاف و میانهروی در میان اقشار مختلف به نمایش گذاشته شود.

آیا از رفتار و مواضع ایشان در هیئت منصفه مواردی را بفرمایید.

مواضعی که ایشان در حوزه رسانهها و موازین اصول رسانهای گرفتهاند، متصف به اخلاق بوده است و معمولاً ایشان نسبت به بستن نشریات با حساسیتهای بالا برخورد و پیگیری میکردند و به همین دلیل این روزها همه فعالین رسانهای در همه جناحهای کشور ویژگی مشترکی را که از ایشان به خاطر دارند همانا پایبندی به موازین دینی و انصاف بوده است که این علاوه بر هزاران ویژگی مثبت دیگری است که ایشان از خود به یادگار گذاشتهاند.

در دو سه سال اخیر ایشان اصرار زیادی بر وحدت اصولگرایان داشتند و موانع بسیاری هم بر سر راهشان بود. فکر میکنید این تلاش چگونه باید ادامه یابد؟

فکر میکنم بعد از جریان مجلس ششم و قضیه مجلس هفتم اتفاق بسیار مهمی افتاد و آن هم توسعه تشکیلاتی جبهه اصولگرایان بود، یعنی بروز و ظهور برخی از تشکلهای جدید در اصولگرایی سبب شد اصولگرایان به همگرایی رویکرد مثبتتری نشان بدهند. از طرف دیگر جناح سیاسی سنتی هم بهنوعی خود را بازیابی و تولید کرد.

کاری که حاج آقا عسگراولادی انجام دادند به نظر من در چند جبهه قابل دقت هست. یکی در داخل خود مؤتلفه به عنوان یک آغاز جدید که با تغییر دبیرکلی و بحث تشکیلات جدید همراه بوده است.

نکته دوم در ایجاد فضای جدید برای جبهه پیروان و پیوستن افراد، گروهها و چهرههای مختلف است، اما نکته سوم ارائه مدلهای خاصی چون 7+6 و... بوده است که نمیخواهم بگویم ایشان مبدع آنها بوده، ولی آنچه که سبب شده است این تشکلها با همه فراز و نشیبها و اختلافنظرهایی که بعضاً در گروهها بود به نتیجه برسد این بود که آقای عسگراولادی انعطاف و فراخ نظری داشتند و به قول بسیاری از دوستان اهل سیاست، شکیبایی ایشان در عرصه سیاست و داشتن ظرفیت فوقالعاده بالا برای ایجاد وحدت و رفع اختلافات برای این که جریان اصولگرایی روی پا بماند، سبب شده است که این فضای جدید هم توفیقاتی را کسب کند که حداقل در انتخاباتهای گذشته و چه در مجلس هفتم و هشتم و چه در مورد ریاست جمهوری شاهد آن بودیم.

در حال حاضر شعار اعتدال زیاد در جامعهمان داده میشود و شاهد هستیم که در دولت هم کارگروهی برای تعریف اعتدال تشکیل شده است. آیا میتوانیم منش سیاسی آقای عسگراولادی را معتدل تعریف کنیم؟

به نظر من برخلاف تصور خیلی از افراد که فکر میکنند میشود ایشان را در واژههای تنگ و محدود بعضاً گروهها و افراد سیاسی محدود کرد، نوع منش و رفتار ایشان بسیار فراتر از این تعاریف است. با توجه به فضایی که ایجاد شده است و به علت تندرویهای اخیر، شعار اعتدال جذاب به نظر میرسد، اما همان طور که اشاره کردید ایشان یکی از نمونههای فوقالعاده درخشان جریان معتدل دینی هستند. روی دینی بودن این تعبیر تأکید میکنم، چون خیلیها در تعریف اعتدال بیشتر ملاحظات سیاسی را بهجای ملاحظات دینی مد نظر میگیرند. از آنجا که جامعه ما یک جامعه دینی است، ملاحظات دینی باید کاملاً مورد مداقه قرار بگیرند.

با فقدان ایشان آیا جریان اصولگرایی دچار مشکل خواهد شد؟ این جریان با چه نوع رهبری باید ادامه پیدا کند؟

بهطور حتم با توجه به ظرفیت، خداترسی، انصاف، تجربه و از همه مهمتر با توجه به علقهای که ایشان به حضرت امام و رهبر معظم انقلاب داشتند، مجموع اینها شخصیتی را پدید میآورد که میتواند در دلها نفوذ کند و سنگینی معنوی خود را بر گروهها و احزاب مختلف بگستراند و لنگرگاهی در جریان سیاسی ایجاد کند.

بهطور حتم فقدان ایشان میتواند یک خلاء باشد، اما همان طور که مرسوم گروههای سیاسی است، گروههای سیاسی نیاز به لیدر دارند و در حال حاضر هم جریان اصولگرایی نباید از لیدرهای خودش خالی شود. شاید در حال حاضر به دلیل خلائی که به وجود آمده است، پیدا کردن یک فرد کار سختی باشد، اما به هر حال جریان اصولگرایی این ظرفیت را دارد که از طریق یک شورای رهبری یا زمینهسازی برای این که در ظرف مدتی کوتاه ـمثلاً یک سالـ بتواند کسی را به عنوان جانشین ایشان پیدا کند و بهطور حتم مورد نیاز این جریان هست، ولی آنچه که مسلم و برایم قابل لمس است این است که در حال حاضر این خلاء بهزودی پر نخواهد شد.

https://shoma-weekly.ir/bZCz8H