چه مسئلهای باعث میشود که تدوین تجارت 37 ساله انقلاب ضرورت خود را نشان بدهد؟
در ابتدای انقلاب بسیاری از مدیرانی که امورات را در دست داشتند، از شاخصهای لازم برای مدیریت بهرهمند نبودند؛ چون قاعدتا مدیرانی بودند که در دوران قبل از انقلاب پرورش یافته بودند و تفکراتی داشتند که منطبق بر اهداف انقلاب نبود. تعدادی از این مدیران با سقوط رژیم شاهنشاهی رفتند و تعدادی دیگر باقی ماندند که امکان سپردن مدیریتها به آنها وجود نداشت، تعداد اندکی هم بودند که مؤمن و پایبند به انقلاب بودند که به کار گرفته شدند. لذا بعد از پیروزی انقلاب، مدیریت انقلاب به دست مدیرانی افتاد که بعضا تجربه مدیریتهای کلان را نداشتند و طبیعتا یک سری حرکتها و تصمیمگیریهایی صورت گرفت که بیشتر بر مبنای روشهای سعی و خطا بود؛ یعنی ما مسیری را انتخاب میکردیم، پیش میرفتیم و بعد متوجه میشدیم که مسیر را اشتباه پیمودهایم و بر میگشتیم و مجددا مسیر دیگری را انتخاب میکردیم. خب این موضوع، تا حدودی برای ما قابل قبول بود؛ اما خسارتی را به ما وارد میکرد؛ چون اولا به خاطر اتخاذ روشهای بهدور از واقعیت، لطماتی به ما وارد میکرد و ثانیا باعث میشد که زمان را از دست بدهیم. با گذشت زمان، ما رفتهرفته مدیران باتجربهتری پیدا کردیم که اینها هم بر اساس مبانی جمهوری اسلامی تربیت شده بودند و هم تحصیلات عالی را دیده بودند؛ از اینجا بود که ما سعی کردیم که روشهای سعی و خطا در مدیریت کشور را در همه سطوح کنار بگذاریم و به سمت این برویم که برای حل مشکلات کشور، در همه ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... بر اساس روشهای علمی حرکت کنیم تا هم زمان را از دست ندهیم و هم دچار خسارت نشویم. بنابراین تجارب بسیار خوبی برای ما حاصل شد؛ این در حالی است که این تجارب مفید، با ثبت و ضبط نشدهاند و مقدار کمی هم که ضبط شده است، در لابهلای پروندهها باقی مانده است. اینها تجارب ارزشمندی هستند که هم زمان برایش صرف شده و هم اینکه از نظر مالی، برای نظام هزینه در بر داشته اشت؛ چون بالاخره مسیری را طی کردهایم و متوجه اشتباه آن شدهایم و برگشتهایم و روش دیگری را پیش گرفتهایم. ما اکنون در حالی که حدود 37 سال از انقلاب سپری شده است، مشاهده میکنیم که در برخی از بخشها، باز هم روشهایی را به کار میگیریم که در گذشته به کار گرفته شدهاند و غلطبودن آنها ثابت شده است. لذا مسئله بسیار مطلوبی که مقام معظم رهبری مطرح فرمودند این است که ما اگر در تمام سطوح تصمیمگیری کشور و در همه ابعاد، حتی در قانونگذاری و در ارتباط با همه قوا و دستگاههایی که مستقل از سه قوه عمل میکنند، اقدام به بررسی تجارب گذشته کنیم و آنها را ضبط کنیم، قطعا از دل اینها، نکات ارزندهای استخراج میشود که راهکارهای بسیار مناسبی را برای مدیریت اجرایی کشور در اختیار ما قرار میدهد.
آیا صرف به کارگیری تجارب گذشته، میتواند برای حل مسائل روز کشور مؤثر واقع شود؟
مدیران ما، در کنار تحصیلات علمی خود اگر این تجربهها را هم مدنظر قرار بدهند، قطعا مفید خواهد بود. اگر این تجارب مدون شوند، مدیران ما میتوانند در تصمیمگیریهای خود، به عنوان یک روش کاملا متقن و علمی از آنها استفاده کنند و باعث میشود که ما دیگر زمان را از دست ندهیم و از طرفی بهترین راه ممکن برای رفع مشکلات انتخاب کنیم تا انشاءالله هرچه سریعتر به نتیجه مطلوب برسیم. لذا این یک امر حیاتی است و قطعا بخشی از این موضوع به دستگاههای اجرایی ما مربوط میشود که برگردند و این تجارب 37 ساله را از مراکز علمی بگیرند و با گذاشتن تحلیل روی آنها و تدوین و دستهبندی آنها، در اختیار مدیران بخشهای گوناگون قرار بدهند.
به طور مشخص میتوان نهاد خاصی را مسئول ثبت و ضبط این تجارب دانست یا مجموعهای از دستگاهها باید نسبت به این کار اقدام کنند؟
هر سه قوه ما باید نسبت به این کار اقدام کنند. در قوه مجریه، مثلا سازمان برنامهریزی میتواند این کار را انجام دهد، در مقننه نیز مرکز پژوهشهای مجلس باید این کار را انجام دهد، در قوه قضائیه هم حتما بخش خاصی وجود دارد که بتواند عهدهدار این موضوع باشد.