سیاسی

برخی با اختلاف‌نمایی سعی بر فرافکنی دارند

بعضی‌ها مغرضانه انتقاد می‌کنند، در حالی که انتقاد یعنی ارزیابی و نقد عملکرد. ارزیابی‌اش این است که شما این کار را خوب انجام دادی و این قسمت را خوب انجام ندادی. باید رعایت انصاف، نقد مشفقانه، منصفانه و عدالت‌‌آمیز را کرد، نه این که خدای ناکرده نقدهای تخریبی؛ پس این طرف هم باید رعایت کند.
زین العابدین امیری - رییس جمهور کشورمان آقای روحانی راجع به آزادی بیان و مطبوعات و ظرفیت بالا و انتقاد بسیار صحبت کرده بودند و گفتند این دولت پرتحملترین دولت خواهد بود. تحمل انتقاد توسط دولت حرف خوبی است. در اما در عمل این که دولت چقدر توان تحمل انتقادها، نقدها، تهاجمها و تخریبها را دارد و یا در مقابل مسائل خلاف اخلاق و مصالح عمومی چه برخوردی باید داشته باشد، سؤالاتی است که پس از صحبت های رییس جمهور به ذهن خطور میکند. دکتر اسد الله بادامچیان از ظرفیت دولت برابر انتقادها می گوید.

××××

به نظر شما دولت یازدهم آن قدر که رییس جمهور مطرح کرده اند انتقادپذیر هست؟

از امیرالمومنین علیه السلام حدیث داریم که «آلَهُ الرِّئاسَهِ سِعَهُ الصَّدرِ» یکی از ابزار ریاست این است که انسان سعه صدر داشته باشد. کسی که حاکم میشود، یعنی مسئولیت حکومت بر دوشش میآید، در حقیقت با نارضایتیهای گوناگون و سلیقههای متفاوت مواجه خواهد شد و نمیتواند همه را راضی کند. لذا این که آنها نقد کنند یک امر طبیعی است، باید نظر موافق و مخالف را بشنود و بررسی کند، چون نظرات مخالف برای کسانی که میخواهند حق را پیدا کنند، راهی به سوی فهمیدن حقایق است. واقعیت این است که دوست بدیها و نقاط ضعف را نمیبیند، اما مخالف و یا دشمن نقاط ضعف را میگیرد و بزرگنمایی میکند و یا نقاط منفی را میگیرد و روی آن هیاهو میکند، بنابراین انسان که میخواهد خود را در مسیر حق تصحیح کند، مطالب مخالف و منتقد و حتی دشمن برایش قابل استفاده خواهد بود.

اما این که آقای دکتر روحانی در این باره چه موضعی دارد، هنوز اظهارنظر در باره آن زود است، در آینده باید دید چقدر تحمل میکنند، چون هنوز کار خاصی در این چند ماه نشده است تا این که برسد به اینجا که ببینیم چه اتفاقی افتاده است، ولی کار به یک سال و دو سال که میرسد، حرفها و صحبتها گفته میشود و این نکته قابل توجهی است.

اما در همین مدت کوتاه هم بعضی اتفاقات افتاده که به نظر می رسد آن قدر ها که می گویند دولت فعلی سعه صدر ندارد.

نباید یکطرفه حرف بزنیم. مردم و رسانهها هم باید رعایت کنند. بالاخره باید به کسی که رئیسجمهور میشود و از طرف مردم رأی اکثریت را میآورد و تنفیذ ولی فقیه روی حکم او هست، کمک کرد. او که میخواهد امور را اداره کند، در چینش نیروها و مسائل گوناگونی که در جامعه هست، سلیقه خاص خودش را دارد و از جانب برخی از افراد مورد انتقاد وارد میشود و باید تحمل کند، اما از این سو هم انتقادها نباید تخریبی یا غرضورزانه باشند. بعضیها مغرضانه انتقاد میکنند، در حالی که انتقاد یعنی ارزیابی و نقد عملکرد. ارزیابیاش این است که شما این کار را خوب انجام دادی و این قسمت را خوب انجام ندادی. باید رعایت انصاف، نقد مشفقانه، منصفانه و عدالت‌‌آمیز را کرد، نه این که خدای ناکرده نقدهای تخریبی؛ پس این طرف هم باید رعایت کند.

دولت هم باید بین تخریب، کینهتوزی ـچون بعضیها معلوم است کینهتوزانه حرف میزنندـ و انتقاد، نصیحت و تذکر و اظهار موضع تفاوت قائل شود تا به دولت در سیاستگذاری صحیح کمک کند.

اما از همه مهمتر مصالح جامعه است. گاهی اوقات گاهی اوقات زمان برای یک نقد مناسب نیست. موضوعی را الان نباید گفت. مثلاً رئیسجمهور به سفر خارج از کشور رفته و در حال مذاکره است، نباید یک موضعی از تاریخ گذشته را که منجر به تضعیف او می شود تکرار کرد. یا مثلاً فرض کنید در حال جنگ هشت ساله هستیم و کسی میآید علیه کرهشمالی که در جنگ به ما کمک میکرد، حرف بزند. این مصلحت نظام نیست. کسانی که نقد و انتقاد میکنند باید این مسائل را رعایت کنند.

دولت هم باید در مقابل همه اینها تحملش را بیشتر کند و البته هر جا هم اقدام قانونی لازم میبیند همراه با مدارا و تسامح باشد.

در راستای همین انتقاد پذیری به نظر میرسد رابطه مجلس و دولت تا حدی دچار خدشه شده است. رئیس مجلس و رئیسجمهور به ظاهر با هم مؤدبانه صحبت میکنند، اما در واقع کمی کنایهآمیز. مثلاً آقای روحانی گفتهاند مجلس به دنبال انتقامگیری است. آقای لاریجانی هم گفتهاند ما ارفاق کردیم که به همه وزرا رأی دادیم. به نظر شما در این رابطه شکاف ایجاد شده است؟

این که آن دو بزرگوار این طور صحبت کردهاند، قصدشان برخورد با همدیگر نبوده است. این که ایشان بگوید ما خیلی لطف کردهایم به شما رأی دادیم، بحث این است که دولت و مجلس باید رعایت هم را بکنند. وقتی انتخاب استانداران بهگونهای است که تعداد قابل توجهی از نمایندگان ملت ناراضی هستند، طبیعی است نقد میکنند و کارت زرد هم میدهند. بالاخره این طور نیست که دولت هر کاری دلش میخواهد بکند و نمایندگان هم هیچ چیزی نگویند. آنها هم از اهرمهایی که در دست دارند استفاده میکنند، اما این دلیل برخورد نیست. اتفاقاً الان در این میان خطی هست که میکوشد بگوید مجلس مخالف دولت است و دولت با مجلس دعوا دارد، در حالی که این مجلسی است که هم به وزرای دولت رأی داده است و هر روز هم دارد لوایح دولت را تصویب میکند و هم بودجه 93 دولت را با همه مشکلاتی که دارد تصویب کرده و رابطه دولت و مجلس یک رابطه قانونی و تفاهمآمیز است. اگر این طور نبود چرا کارت زرد دادند؟ وزیر را استیضاح میکردند و به او رأی اعتماد نمیدادند. این که بعضیها میخواهند رابطه دولت و مجلس را اختلافآمیز جلوه بدهند، درست نیست، چون عدهای از دولتیها میخواهند اگر نتوانستند کاری بکنند، بگویند اشکال از مجلس بوده است، یک عده هم در مجلس میخواهند اگر فردا طوری شد بگویند ما چه کردهایم. به نظر من این کار درستی نیست و مجلس و دولت دارند در چهارچوب با هم کار میکنند.

پس این ادبیاتی که رئیس مجلس و رئیسجمهور استفاده میکنند چه معنایی دارد؟

این که ادبیات تندی نیست. رئیسجمهور میپرسد کارت زرد دادن مجلس به خاطر این است که استاندار باب میل نمایندگان مجلس نگذاشتهایم؟ رئیس مجلس هم میگوید اگر نمایندگان میخواستند این کار را بکنند به وزرا رأی نمیدهند. اگر با وزیری مشکل وجود داشته باشد، خب مجلس استیضاح میکند. مگر مشکلی دارد؟ همین الان اگر تعدادی از نمایندگان امضا کنند که وزیر استیضاح شود، چطور میشود؟ بعد هم رأی اعتماد نمیدهند و میرود و دولت مجبور میشود وزیر دیگری بگذارد. پس مسلماً کینهتوزی نیست. از آن طرف هم این که مجلس بیتفاوت باشد و دولت هر کاری کرد مجلس هیچ کاری نکند، این طور نیست. نمایندگان یک وظیفه دارند و دولت هم یک وظیفه دارد. وظیفه دولت دادن لایحه بودجه است، وظیفه نمایندگان بررسی بودجه، تغییر در آن و تصویب آن است. حالا اگر کسی بپرسد چرا مجلس در بودجه تغییراتی میدهد، برای این است که مجلس میخواهد وظیفهاش را انجام بدهد. نباید اینها را تحت عنوان کینهتوزی محسوب کرد.

https://shoma-weekly.ir/jStU15