سالهاست که فعالان سیاسی از ضرورت برگزاری همهپرسی در موضوعات مختلف سخن میگویند، آیا امروز ما میتوانیم برای اداره امور کشور در برخی از مسائل همهپرسی برگزار کنیم؟
همه پرسی درباره چه؟
به هر حال امروز بخشی از جامعه مطرح میکند درباره یکسری از مسائل مانند برجام، بخشهایی از قانون اساسی، برخی رفتارهای اجتماعی و فرهنگی، سیاست خارجی و.... همهپرسی برگزار شود آیا این روشها شدنی است؟
اولا مردم همینی هستند که روز جمعه شما مشاهده کردید. اینها مردم هستند. اکثریت مردم اینها هستند و حرفشان این نیست. یک عده اقلیت جزیی در کشور در یکی، دو ماه اخیر با اغتشاش و خرابکاری خواستند موضع خودشان را نسبت به نظام اعلام کنند. اینها نه اهل گفتوگو هستند، نه دنبال بحث اقتصادی هستند و نه با قانون اساسی کار دارند، کلاً با اسلام و با اصل نظام مشکل داشتند و شعارشان هم همین بود که «اصل نظام نشانه است» بنابراین اینها دنبال رفراندوم نیستند و طبیعی است برای یک اقلیت جزئی که حداکثر یک درصد جمعیت کشور میشوند نمیآیند قانون اساسی را به رفراندوم بگذارند. در هیچ کشوری نمیآیند برای نظر یک اقلیت همهپرسی بگذارند. شما یک کشور پیدا کنید که برای این مسائل رفراندوم بگذارد. رفراندوم یک مسیر مشخص دارد باید یک معضلی در کشور باشد که به وسلیه هیچ دستگاه قانونگذاری و اجرایی حل نشود آن وقت بیایند آن را به رفراندوم بگذارند.
۴۴ سال از انقلاب گذشته است آیا نباید باتوجه به اینکه نسلهای جدید در کشور پا به عرصه گذاشتهاند و یکسری مطالبات متفاوتی را مطرح میکنند از طریق برگزاری رفراندوم به این مطالبات پاسخ داد و در برخی رویهها تغییر ایجاد کرد؟
مطالبات این قشری که در حال حاضر با آن روبهرو هستیم، چیست؟ یک وقتی شما میخواهید بگویید مطالبات جریان اصلاحطلب در کشور عین مطالبات همین اغتشاشگران است، اگر این است که باید رسما اعلام کنند ما این قشر اغتشاشگر را که چنین برخوردهایی داشتند، نمایندگی میکنیم. اگر نمایندگی میکنند رسما اعلام کنند تا تکلیف نظام روشن شود با چه کسی باید گفتوگو کند و رویهاش را باید در برابر کسانی که انتقاد دارند تغییر دهد. اینها که اعلام نمیکنند که ما اینها را نمایندگی میکنیم اما عملا در روزنامه و رسانههایشان اعلام حمایت میکنند اما آنها کسی را به عنوان اصلاحطلب به عنوان نماینده خودشان نمیدانند که روی این موج سوار شود.
تاکنون جریان اصلاحات چنین موضعی نگرفته است، آقای خاتمی حتی بیانیه دادند و ایجاد خشونت در کشور را محکوم کردند.
هنگامی که شما یک سفرهای را در کشور پهن کنید و شرایطی را به وجود بیاورید که فرآیندش شروع به طی شدن کند، طبیعتا به اینجا میرسد که ترور صورت گیرد و بعد جنگ داخلی انجام میشود و همه اینها پشت سرش است. از ابتدا وقتی شما کاری را در کشور آغاز میکنید آن هم تحت عنوان اعتراض خشونتآمیز و اغتشاش طبیعتا نتیجهاش هم همین میشود. همان اول باید محکوم میکردند و میگفتند که بیایید گفتوگو کنیم. نه این که راه گفتوگو را ببندند و وقتی نتیجه این شد که یک تروری مثلا در جایی صورت گرفت آن را محکوم کنیم. این محکوم کردن نتیجه این است که ما از ابتدا باید جلویش را بگیریم اما نگرفتیم.
بارها جریان اصلاحات و شخص آقای خاتمی پیشنهاد انجام گفتوگو را مطرح کردند اما این اتفاق نیفتاد و مورد استقبال قرار نگرفت، شما هم بارها در صحبتهایتان به این ضرورت اشاره کردید. جریانهای سیاسی اعم از اصلاحطلب، اصولگرا و مستقلین چه کاری باید انجام دهند تا این گفتوگو بین مردم و حاکمیت شکل بگیرد؟
۸ سال دولت آقای روحانی چه گفتوگویی با احزاب رقیبشان داشتند؟
این اتفاق نیفتادن دلیل دارد، دلیلش این است که جریان اصلاحات کلا میخواهد نظر خودش را غالب کند نه اینکه بیاید حرف طرف مقابل را بشنود. در طول دولت آقای روحانی ۸ سال فرصت داشتند با احزاب گفتوگو کنند غیر از اینکه یکبار در سال یک جلسهای با احزاب گذاشتند تا با آنان مذاکره کنند و آنها هم حرفهایشان را بزنند بعد هم اهمیتی داده نشد و رفتند دنبال کارشان. کجا زمینه گفتوگو فراهم شده است؟ ۸ سال وقت بوده کرسی آزاداندیشی در دانشگاهها برگزار شود دولت قبل چه کاری انجام داده است؟ هیچ کاری نکرده است. گشت ارشاد را خود دولت آقای خاتمی درست کرد، بعد از همه اینها رهبری بر سیاسی شدن دانشگاهها بعد از ۲۰ تیر تاکید کردند که دانشجو نباید غیرسیاسی باشد، دانشجو باید سیاسی باشد منتها برای اینکه سیاسی شود باید یک فضای مناسب و درستی در دانشگاهها صورت گیرد که پیشنهاد دادند کرسیهای آزاداندیشی ایجاد شود و دو طرف حرفهایشان را بزنند یک داور هم در این میان باشد و قضاوت کند کدام حرف درست و کدام حرف غلط است. نکردند نه در دولت آقای خاتمی و نه در دولت آقای روحانی این کار انجام نشد تا امروز هم مانده است. از این چهل سالی که گذشته است ۳۰ سال از آن دست آقایان بوده است چه کردند؟
شما اعتقاد دارید این گفتوگو در دولت آقای احمدینژاد صورت گرفت؟
خیر ، دولت آقای احمدینژاد هم همین طور او هم اهمیتی به احزاب نداد. آیا یک نفر از اصولگراها در دولتش بوده است؟ هیچ کدام از ما در دولتش نبودیم. یک افرادی را از خودش برد و گذاشت که باز هم اعتقادی به این مسائل نداشتند. هیچ کدام تبعیت از نظر رهبری برای حل این مسائل نکردند. مشکل این است دولتهایی که میآیند به حرفها و نصایح رهبری اهمیت نمیدهند، نتیجهاش این میشود.
به همه دولتها اشاره شد آیا دولت آقای رئیسی میتواند این راه را باز کند، آیا چنین ارادهای در این دولت وجود دارد؟
من فکر می.کنم همین اندازه که سخنگوی دولت به دانشگاهی رفته است که این قدر علیه نظام شعار دادهاند، خودش نمونه است. همین که آقای رئیسی در میان مردم است و از نزدیک با آنها در رفت و آمد است و پشت میزش ننشسته ، خودش نشان داده این دولت در این مسیر در حال حرکت است.
شما قائل به گفتوگو برای حل مسائل کشور هستید؟
مسائل مهمی در کشور داریم که نیاز دارد همه دربارهاش اظهارنظر کنند اما تغییر قانون اساسی و یکسری مسائل کلان که در حوزه رهبری و کار کارشناسی است که نیاز به گفتوگو ندارد. قانون اساسی مسیرش را مشخص کرده است و رهبری باید تشخیص دهند و مجلس باید تشخیص دهد و دو سوم رای دهند بعد بروند تصمیم بگیرند. اما تغییر روش و رویهها در کشور به دولتها باز میگردد این دولتها هستند که باید روال و روش اداره کشور را اصلاح و درست کنند.