عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در ادامه بیان داشت :سخنان نوری مالکی نخست وزیر عراق مبنی بر آمادگی ایران برای مذاکره موضع نظام نیست زیرا نوری مالکی چهره سیاسی منصوب و مسئول در داخل ایران نیست و صرفا برداشت خود است .قبلا بعضی کشورها مانند ترکیه در این خصوص اعلام موضع و میانجیگری کرده بودند و چون بحث مذاکره ایران و آمریکا موضوع بسیار مهمی است بسیاری از کشورها علاقه مندند نقش آفرینی کنند و هر کس موفق به انجام آن شود یک برگ برنده محسوب می شود وبه جهت حساسیت موضوع افراد تلاش می کنند از این حساسیت استفاده مطلوب کنند.
دکتر لاسجردی افزود: بحث تحریم دارو بحث جدی نیست زیرا کانالهای دیگری برای تامین دارو وجود دارد بحث تحریم نکات مهمتری را در بر دارد از جمله در حوزه انرژی وبانکی که در قطعنامه مطرح شده و آمریکا تلاش کرد تا ایران را در بخش انرژی فلج کند اگرآمریکا بخواهد اقدام واقعی وعملی انجام دهد باید حسن نیت خود را درباره موضوعاتی اصلی که در قطعنامه مطرح است را نشان دهد. سیاست آمریکا در قبال ایران سیاست چماق و هویج است زیرا از یک سو توان ارزیا بی دقیق از تغییرات در ایران ندارند و از سوی دیگر نمی توانند در خصوص برداشتن فشار از ایران و ایجاد فضای مذاکره یا تفاهم مناسب برنامه ریزی کنند و تلاش می کنند ازروشهای هزینه زا استفاده کنند .رفتار دوگانه واشنگتن برای اعمال فشار با هدف جوابگوی به همراهان اروپایی و اسرائیلی صورت می گیرد.
وی ادامه داد: آنچه که درباره مذاکرات مهم است نخست این است که آیا دوطرف آماده مذاکره هستند ظرفیت گفتگو در طرفین ایجاد شده دوم اینکه دو طرف در چه سطحی می خواهند مذاکره کنند آیا مذاکرات در سطح برابر انجام می شود سوم آمریکائیها چه مدلی برای مذاکره دارند مدل مذاکره برای مذاکره ، مدل مذاکره برای حل مشکلات ، و یا صرفا برای توجیه افکار عمومی تن به گفتگو می دهند.
وی در پایان اظهار داشت :با جابجایی دولتها سیاست کلی نظام تغییرات اساسی نمی کند و تنها شرایط ارتباطات و تعاملات جهانی تسهیل می شود و دولت جدید نیز در حوزه سیاستهای کلی نظام که تحت هدایت رهبری است باید با رهبر انقلاب هماهنگی کامل داشته باشند. مهمترین نکاتی که باید در آغازمذاکره مورد توجه قرار داد این است که که طرف مقابل با چه ذهنیتی وارد مذاکرات می شود، مخالفین این مذاکرات چه کسانی هستند اسرائیل، کشورهای عربی و اروپا مخالف بهبود مناسبات تهران – واشنگتن هستند و با حل اختلافات بسیاری از این کشورها امتیازاتی را که از تنش در روابط دو کشورکسب کرده بودند را از دست می دهند و مسائلی از گذشته که آمریکا بعد از انقلاب برای ایران ایجاد کرده است باید حل شود در غیر این صورت مذاکره بی معنا خواهد بود