وی افزود: بسیاری در آن زمان تصورشان بر این بود که این تجدید سازمان سیاسی اصولگرایان یک واکنش نسبت به شکست جریان اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری است. در صورتی که خیلی از اصولگرایان معتقد بودندکه ما در انتخابات شکست نخوردیم و به نحوی مسئله تجدید سازمان اصولگرایان به این متغیر میانی یعنی پیروزی و یا شکست در انتخابات مرتبط نمی‌شود، بلکه متغیرهای مستقلی را دنبال می‌کردند که آن متغیرها سبب شده به این سمت حرکت کنند که یک بازسازی و نوسازی سازمانی داشته باشند.
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه با اشاره به متغیرهایی که اصولگرایان می‌توانند به بهانه آن دست به یک نوسازی و بازسازی جدی بزنند، اظهار داشت: این متغیرهای مستقل در تجدید سازمان سیاسی می تواند یک مقوله سیاسی تحت عنوان بروز بحران سیاسی در راس و بدنه یک جریان سیاسی باشد. مثلا ما بپذیریم که آیا جریان اصولگرایی در راس و بدنه‌اش دچار یک بحران سیاسی شده است یا خیر. متغیر دیگری که می‌تواند موثر باشد این است که واقعا سازمان سیاسی اصولگرایان چه میزان در انتقال، پشتیبانی و بازخوردگیری از ارزشهای سیاسی موفق بوده است؛ یعنی آیا این مکانیزم توانسته است از ارزشهای سیاسی که در راس تولید می‌شود و به بدنه می رسد، حمایت و پشتیبانی خوبی انجام دهد.
اسکندری خاطر نشان کرد: این مقوله بازسازی سازمانی می‌تواند ناشی از مطالبات ایجاد تغییرات و پوست اندازی گفتمانی برای حضور قدرتمند در رقابت‌های سیاسی باشد؛ یعنی در بدنه جریان اصولگرا و هم احزاب اصیلی مثل حزب موتلفه اسلامی و جامعه اسلامی مهندسین و ایثارگران این مطالبه به طور جدی وجود دارد که به سمت پوست اندازی گفتمانی حرکت صورت گیرد و به عنوان نمونه تحت عنوان جوانگرایی این موضوع نمود پیدا کند.
وی با اشاره به متغیرهای دیگری که اصولگرایی می‌تواند در قالب آن به بازسازی تشکیلاتی اقدام کند، گفت: متغیر ضرورت ایجاد ثبات در سازمان و حذف عوامل محرک و مخدر است. واقعیت این است که ما در جریان اصولگرا هم عوامل مخرب داریم و هم عوامل مخدر و محرک که سبب ایجاد اخلال در کارکردها و کاروی‍‍ژه‌های اصولگرایان در انتخابات می‌شود.
عضو شورای مرکزی موتلفه اسلامی با بیان اینکه چگونه باید سازمان اصولگرایی بازسازی و اصلاح شود، افزود: متغیرهای گوناگونی وجود دارد. یکی تشکیل حزب فراگیر است. آن زمانی که این موضوع مطرح شد، بلافاصله با نوعی واکنش‌های جدی مواجه شد و با توجه به دیدگاه‌های متفاوتی که در اصولگرایان وجود دارد به نظر نمی‌رسد که تشکیل حزب فراگیر بتواند عینیت پیدا کند و محقق شود.
اسکندری ادامه داد: یکی دیگر از راه‌‌ها به رسمیت شناختن خرده گروه‌های سیاسی در دل جریان اصولگرایی و تلاش برای شناسنامه دار کردن آنها است که در این زمینه می‌توان خرده گروه‌هایی مانند جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرا و ... را به رسمیت بشناسیم. متاسفانه این روش تجربه شده است و در انتخابات اخیر دیدیم که جریان اصولگرایی حداقل با سه یا چهار نامزد مطرح در انتخابات وارد شد و باعث شد که آرای اینها خرد بشود.
وی اضافه کرد: یکی دیگر از راه‌های تجدید سازمانی، تقویت گروه‌های مرجع و تمام کننده مناقشات سیاسی است. ما متاسفانه در انتخابات گذشته شاهد ضعف گروه‌های مرجع اصولگرا بودیم و این گروه‌های مرجع آنطور که باید و شاید نتوانستند بدنه گروه‌های اصولگرا را راهبری و هدایت کنند.در این زمینه جبهه پایداری به سمت نوسازی شورای فقاهتی خود رفته است، اما باید به این سئوال پاسخ داد که آیا ضرورت دارد در جریان اصولگرایی ذیل نظر جامعتین یک شورای جوانتر و بانشاط‌تری تشکیل شود؟
این عضو شورای مرکزی موتلفه اسلامی با برشمردن دیگر راه‌های بازسازی تشکیلاتی جریان اصولگرایی اظهار داشت: تشکیل گروه موازی ذیل اصولگرایان سیاسی میانه رو با حضور چهره‌های کمتر شناخته شده معتدل و معقول یکی دیگر از راه‌های بازسازی تشکیلاتی است؛ در این زمینه اصولگرایان تجریه موفقی دارند که در انتخابات شورای شهر دوم اتفاق افتاد و گروهی به نام آبادگران توانستند در میان آشفتگی جریان اصلاح‌طلب نتیجه انتخابات شورای شهر را به نفع خود رقم زنند.
اسکندری تاکید کرد: اینها راه‌هایی برای رسیدن به تجدید و بازسازی تشکیلاتی جریان اصولگرایی است که مسلما می‌تواند مقدمه‌ای برای تجدید گفتمان در بدنه اصولگرایی در انتخابات آینده باشد که هم انتخابات مجلس شورای اسلامی را در این زمینه داریم و هم انتخابات مجلس خبرگان را که به طور همزمان این دو انتخابات برگزار خواهد شد.
وی در پایان خاطر نشان کرد: شاه بیت همه این موارد که ذکر شد این است که اصولگرایان نتیجه تفرقه را در انتخابات گذشته دیدند و امروز زمان این است که یک مکانیزم و سازمانی‌دهی برای اتحاد و وحدت ایجاد بکنند تا در انتخابات آینده حرفی برای گفتن داشته باشند.
