
اشاره: خبرگزاری آنا در گفتوگویی با "دکتر اسدالله بادامچیان"، نائب رئیس شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی، به ارزیابی تندروی در میان اصولگرایان پرداخته است که در ادامه میخوانید:
به نظر میرسد اصولگرایان سنتی، منشی در رفتارشان دارند که اخلاقمدار است؛ ولی در بخش دیگری از اصولگرایان که به نئومحافظهکاران تندرو معروفاند، چنین منشی دیده نمیشود و الگوهایشان حداقل در میان بزرگان اصولگرا نیست؟
(با خنده) اول معلوم کنید منظورتان از اصولگرایان سنتی چیست؛ یعنی قدیمی؟
به معنای صرفا قدیمی نه! یعنی پایبند به اصول اولیه اصولگرایی!
پس منظورتان یعنی ارزشیها است!
خب اتفاقات چند سال اخیر نشان میدهد، به نظر میرسد اصولگرایان سنتی که اکثرا در نسل اولیه این جریان هستند، به ارزشهای اصولگرایی پایبندترند!
در اصولگرایان قدیمی مانند مرحوم عسگراولادی در عین اینکه در 80 سالگی بود، صحبتهایش را با جوانان مؤتلفه میدیدید. او با وجود خستگی و کسالتی که داشت با جوانان صحبت میکرد و آنان نیز با صراحت نظراتشان را بیان میکردند چراکه پذیرای جوانان بود؛ گاهی در پاسخ به جوانان میخندید و میگفت که آقای فلانی اندازه یک بند تسبیح از من انتقاد کرد و خوشش میآمد و پاسخ میداد.
اول معانی این اصطلاحات را روشن کنید، یکی میگوید اصولگرای سنتی دیگری لقب اصولگرای نوگرا را بیان میکند، من این اصطلاحات را قبول ندارم، ما مؤتلفهای هستیم، یک عده پایداری هستند و یا عدهای مشارکتی هستند. همه اینها اسم دارند.
مسئله دوم، این است که شما میگویید چرا برخی اخلاق دارند، برخی ندارند. در خانواده شما که چند خواهر و برادر هستید، یکی دو تا خیلی خوش اخلاقاند و یکی دو تا هم بداخلاق؛ در نسل قدیم هم همین وجود دارد. انسان حالاتش متفاوت است، یک آدم اخلاقی گاهی به خاطر بیماری بداخلاق میشود. البته رویکرد آدمها در برخی روشها فرق میکند برای همین خداوند به ما گفته که عیبجو نباشید و دنبال محسنات بگردید.
چرا پس نمایندگان مجلس در رأی اعتماد به 4 وزیر پیشنهادی دولت آقای روحانی برای وزارت علوم، عیبجویی کردند و باعث شدند تا دولت مجبور شود بعد از عزل آقای فرجیدانا، 5 گزینه به مجلس معرفی کند؟
در آنجا اشکال ندارد چون وزیر است. درست مثل این است که شما بخواهید برای دخترتان همسر انتخاب کنید، به همین خاطر باید وسواس نشان دهید چون میخواهید بار امانت دانشگاهها را به دوش کسی بگذارید.
پس توصیه شما به پرهیز از عیبجویی مربوط به کجا میشود؟
این بنا به ضرورت است. ما میتوانیم مطرح کردن مسائل شخصی را به عنوان عیبجویی تلقی کنیم؛ اما مثلا درباره وزیران پیشنهادی، میگویند اینها با فتنه همکاری کردند یا ساکت بودند و یا دارای این ویژگیها نیستند. لذا اینها وظیفه نمایندگان است. معرفی وزیر، حق رئیس جمهور است اما نمایندگان باید به او اعتماد کنند لذا نمایندگان نمیتوانند کوتاه بیایند.
اما نمایندگان ملت نمایندگان همان ملتی هستند که در 24 خرداد سال 92 به آقای روحانی رأی دادند، چطور به افراد مورد اعتماد وی توجهی ندارند؟
آن در انتخاب رئیس جمهوری برای ریاست جمهوری است، اما انتخاب وزیر غیر از آن است. اگر رئیس جمهوری نتواند کسی را به عنوان وزیر به نمایندگان معرفی کند که به او رأی بدهند تسلیم رأی نمایندگان شود. آقای روحانی باید با حفظ احترام، نظر نمایندگان را بپذیرد. با وجود اینکه از رئیس جمهوری حمایت میکنیم و از دوستان قدیمی ماست ولی آن شیوه معرفی وزیر برای وزارت علوم را نمیپسندیدیم. آقای روحانی باید نظر نمایندگان را جلب میکرد.
نظر مردم را چطور؟
این بحث درست نیست چون ما نمیتوانیم بگوییم که اکثریت مجلس که مردم به آنها رأی دادند، نمایندگان مردم نیستند؛ ولی بگوییم که رئیس جمهور را مردم انتخاب کردهاند.