بین الملل

این سه نفر چه نقشه‌ای برای آینده ترکیه دارند؟

حزب عدالت و توسعه یکی از مهم ترین پدیده های سیاسی اجتماعی تاریخ معاصر ترکیه است که توانست در همه ی صحنه های ساسی، فرهنگی، اجتماعی صد البته اقتصادی، تغییرات مهمی در این کشور پدید اورد
محمدعلی دستمالی- حزب عدالت و توسعه یکی از مهمترین پدیدههای سیاسی ـ اجتماعی تاریخ معاصر ترکیه است که توانست در همه صحنههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و صد البته اقتصادی، تغییرات مهمی در این کشور پدید بیاورد. عوامل بسیاری در رشد و تقویت حزب عدالت و توسعه نقش داشتهاند و دوران زمامداری این حزب را میتوان مقطع طلایی حیات سیاسی محافظهکاران اسلامگرای ترکیه دانست. شاید از میان عوامل مختلفی که در اوجگرفتن حزب عدالت و توسعه نقش داشتهاند، عاملی به نام رهبری و کادرهای حلقه نخست پیرامون رهبر حزب، بیش از دیگر مسائل، اهمیت داشتهاند. رجب طیب اردوغان، معمار و رهبر حزب عدالت و توسعه، یکی از موفقترین رهبران سیاسی دوران معاصر ترکیه بوده که با ویژگیهای شخصیتی و رفتاری خاص خود توجه مردم را به سوی خود جلب کرد؛ اما نگاهی دقیق به تحولات چند سال اخیر، نشان میدهد که اردوغان نیز قدرت خود را مدیون کادرهای قدرتمندی بوده که بسیاری از آنان از شاگردان نجمالدین اربکان نخست وزیر فقید اسلامگرای ترکیه بودهاند. افرادی همچون عبدالله گل، بلنت آرنچ، بشیر آتالای، مهمت علی شاهین، کمال اون آکتان و علی باباجان، همگی از زیر شنل اربکان بیرون آمده و از همراهان روزهای نخست اردوغان در تاسیس حزب عدالت و توسعه بودهاند. البته بعدها، تکنوکراتها، آکادمیسینها، نخبهها و افراد دیگری نیز به عدالت و توسعه پیوستند که الزاما ارتباطی با جریانات اسلامی پیشین نداشتهاند که به عنوان مثال احمد داود اوغلو، رهبر کنونی حزب عدالت و توسعه و نخستوزیر ترکیه، یکی از آنهاست. با توجه به اینکه سه چهره مهم، یعنی اردوغان، گل و داوداوغلو، در حزب عدالت و توسعه نقشی محوری داشتهاند، در این نوشتار تلاش میشود تا به مهمترین تفاوتهای این سه رهبر توجه شود.

اگر بخواهیم برای هرکدام از سه چهره شاخص مورد بحث، یک تعریف کلی به دست دهیم، میتوانیم بگوییم:

در شخصیت و رفتار عبدالله گل، تجربه سیاسی، علمی و دیدگاههای اقتصادی، در کنار رفتار متین و آرام، انعطاف در برابر مخالفین و خویشتنداری، مجموعا از او تصویری از یک رجل سیاسی متین به دست میدهد که ادعاهای بزرگی ندارد، اتکاء به امکانات و شرایط عینی و بهادادن به واقعیتها و توجه به موانع را فراموش نمیکند. او خطیب و سخنران خوبی نیست، نسبتبه بسیاری از سیاستمداران ترکیه فرد محجوبتر و آرامتری است و در مقایسه با بسیاری از رهبران، چندان اهل رسانه نیست. اما از ظرفیتهای مهم شبکههای اجتماعی، غافل نیست. گل، در مجموع شخصیتی میانهرو و معتدل دارد و اهل واکنشهای سریع نیست. رشد گل، در دو بستر فعالیتهای دانشگاهی، پارلمانی و دیپلماسی بیشتر بوده و در میان هواداران حزب عدالت و توسعه، دارای طیف خاص و گستردهای از هواداران ویژه خود نیست.

در منش اردوغان، ویژگیهای کاریزماتیک، برجستهتر از سایر شاخصهها است. عکسهای قدیمی اردوغان، فعالیتها، سخنرانیها و منش کلی او، نشان میدهد که در همان دوران جوانی هم، ویژگیهای یک رهبر بالقوه را داشته و به همین خاطر مورد توجه و حمایت اربکان قرار گرفته است. اردوغان خیلی سریع برافروخته میشود و از نشاندادن واکنشهای آنی و سریع ابایی ندارد و حتی در دوران نخستوزیری خود، در پارلمان، در سخنرانیهای عمومی، در محافل سیاسی و اقتصادی، به راحتی و به شکل مستقیم، پاسخ مخالفین خود را میداد و در لحظه، با آنان کل کل میکرد. اگر عبدالله گل، خطیب خوبی نیست، در مقابل، اردوغان سخنران بسیار توانمندی است و سبک خاصی از نطق سیاسی و حزبی را در ترکیه به وجود آورد. اردوغان، برخلاف گل و داود اوغلو، اهل مقالهنویسی نیست؛ اما قلم شیوایی دارد، بر منابع و ظرفیتهای زبان و ادبیات ترکی در حد اعلا تسلط دارد و از این گذشته، با زبان مردم، آشناست و نبض هواداران خود را در دست دارد. سخنرانیهای اردوغان، پر از شعر و روایت و ضربالمثل و نیش و کنایه است و گاهی از واژگانی استفاده میکند که سالهاست فراموش شدهاند.

اگر عبدالله گل، اهل کادرپروری و بهوجودآوردن حلقههای تنگ و گشاد رجال همراه و هم مسیر نیست، در عوض، اردوغان یکی از مهمترین ستونهای توفیقات سیاسی و حزبی را بر کادرپروری بنا نهاده و به طور مداوم، افرادی را در کنار خود رشد میدهد و به آنها اعتماد میکند. به عنوان مثال، از همان دورانی که اردوغان شهردار استانبول بود؛ عمر چلیک جوان آدانایی با او همراه بود. عمر چلیک، هماکنون به ظاهر وزیر فرهنگ و جهانگردی است؛ اما او در کنار هاکان فیدان و داود اوغلو، وظیفه مدیریت مذاکرات غزه را در قاهره بر عهده داشت، در مقطع کنونی در حال چانهزنی برای تشکیل کابینه ائتلافی است و در بسیاری از پروندههای عجیب و غریب، از اختیارات تام و تمام برخوردار است. یا پروفسور ابراهیم کالن، جوان دیگری است که از دانشگاه به حلقه یاران اردوغان راه یافت و هماکنون سخنگوی او و از شانسهای تصدی پست وزارت خارجه است، هاکان فیدان از مهمترین و نزدیکترین رجال نزدیک به اردوغان است که تنها در مدت چند سال مسیری طولانی را طی کرد و دهها کادر سیاسی، اقتصادی، حقوقی و حزبی دیگر میتوان نام برد که همگی الفبای کار را از خود اردوغان یاد گرفتهاند و به او وفادار هستند.

یکی دیگر از ویژگیهای اردوغان، لجاجت و سماجت است. برخلاف گل که برخی امور را به آینده واگذار میکرد، اردوغان اصرار دارد با سماجت به همه خواستههایش برسد. اگر چه این ویژگی، در کارزار حزبی، همواره به نفع اردوغان است؛ اما در برخی حوزههای داخلی و خارجی، مسائل کلان را به مسئله شخصی خود اردوغان تبدیل میکند. گل اهل بخشش و چشمپوشی است؛ اما اردوغان، تا حد زیادی کینهای است و علاقه وافری به دامن‌‌دادن به جنگهای تبلیغاتی دارد. گل در برابر مخالفین، بسیار مودبانه و آرام برخورد میکند و ترجیح میدهد در خفا و با روشهای قانونی مخالفین خود را تضعیف کند؛ اما اردوغان بسیار تند به مخالفین خود میتازد و راه نفس آنان را میگیرد. گل در دوران ریاستجمهوری خود، روابط خوبی با سران همه احزاب ترکیه برقرار کرد و مداوم با آنان ارتباط حضوری یا تلفنی داشت اما اردوغان حاضر نیست چنین روابطی داشته باشد.

اگر گل در یک حد معقول و تا حدودی اندک، از رسانهها بهره میبرد، در عوض اردوغان، قرارگاه جنگی خود را در میدان رسانه مستقر کرده است. او روابط بسیار نزدیکی با برخی از تحلیلگران مشهور دارد و به کمک آنها و با استفاده از روزنامهها و شبکههای تلویزیونی نزدیک به دولت، به هدایت و گاهی به مهندسی افکار عمومی روی میآورد و مهمترین رکن استراتژی سیاسی اردوغان، مورد خطاب قراردادن افکار عمومی با روشهای مستقیم و غیرمستقیم است. در حوزه منش حزبی نیز باید گفت: اردوغان، درس مهمی از اربکان فراگرفته که همانا ضرورت سرکشی یاران حزبی به خانه به خانه تمام ترکیهایها است. بر همین مبنا، حزب عدالت و توسعه طی سالیان اخیر، هزاران تیم تبلیغاتی خود را به کوچهها و محلات فرستاده و از این راه توانسته پیروزیهای انتخاباتی بزرگی به دست بیاورد. یکی دیگر از ویژگیهای اردوغان، برقرارکردن رابطه گسترده با آحاد و طبقات مختلف مردم و تبلیغ بر روی صفت خاص «فرزند ملت» است. اما در این حوزه، گل و داود اوغلو، توفیق چندانی ندارند و تا حد زیادی از مردم دور هستند. طی سالیان اخیر، کسی ندیده که فرزندان، همسر و اطرافیان گل وارد صحنههای آشکار سیاسی و تبلیغاتی شوند اما اردوغان، تقریبا همه خانواده خود را به صحنه آورده است. زمانی که به خاطر بمباران هوایی روستای مرزی اولودره 36 جوان کُرد به خاطر اشتباه نظامیان ترکیه کشته شدند، اردوغان برای دلجویی از کردها، همسرش امینه و دخترش سمیه را به روستای مزبور فرستاد و در موارد دیگر نیز از پسر دومش بلال استفاده کرده و در انتخابات اخیر نیز داماد خود را بهعنوان نماینده به مجلس فرستاد.

در حوزه سیاست خارجی، گل بنا را بر تعاملات مرسوم دیپلماسی منطقهای و فرامنطقهای گذاشت؛ اما اردوغان ترجیح میدهد از قومیتها، مذاهب، گروههای مخالف و حلقههای پیرامونی بهره بگیرد و مدیریت این حوزه پرچالش و متناقض، گاهی برای اردوغان دردسرساز میشود. روابط ویژه اردوغان با رهبران کُرد عراقی، سران سنیها، سران جریانات اخوانی تونس، لیبی و مصر و بسیاری دیگر از چهرهها، نمونههایی از این رویکرد خاص است.

اما وقتی که سخن از ویژگیهای شخصیتی داود اوغلو به میان میآید و بر مهمترین تفاوتهای او با گل و اردوغان زوم میکنیم، در گام نخست به چنین نتیجهای میرسیم: اگر گل، سیاست را در مسیر تحصیلات دانشگاهی و حلقههای فکری ـ حزبی و پارلمان و میدان دیپلماسی فراگرفته و اردوغان در میدان عمل و در یک مقام پراکتیسین و سازماندهنده بزرگ، در شهرداری و حزب و محلات شهر، سیاستمدار شده، داود اوغلو در حوزهای انتزاعیتر، یعنی در کتابخانه و دانشگاه و دنیای نظریات سیاسی و با مطالعه عمیق تاریخ منطقه و جهان، مبانی سیاست را فراگرفته و سپس تلاش کرده، تا بر اساس یافتهها و تحلیلهای خود، به شاکلهای از یک نظریه سیاسی برسد که ترکیه را به سدههای طلایی اقتدر عثمانی بازگرداند. او در این مسیر برای همه مسائل منطقه برنامه دارد، قومیتها و ملیتها را تحلیل کرده و از مفهومی خواستنی و قابل قبول به نام ضرورت همگرایی همه عناصر متفاوت قومی و دینی، دم میزند.

داود اوغلو از این منظر، بیشتر در مقام یک دانشمند ظاهر میشود و با قلم توانمند خود، کتب و مقالات فراوان مینویسد و زمانی پا به میدان فعالیتهای حزبی و اجرایی میگذارد که چهل سال از عمر او سپری شده است. چیزی که در مقایسه دقیق بین این سه شخصیت، توجه ما را به سوی خود جلب میکند، این است که اگر تفاوتهای اردوغان و گل را در حدی بدانیم که آنها را دو قطب متفاوت و تا حدودی مخالف هم بدانیم، داود اوغلو در نقطهای قرار میگیرد که میتوان آن را حدفاصل میانه این دو نقطه دانست. داود اوغلو نیز مانند گل، سخنران خوبی نیست؛ اما از روزی که پست وزارت امور خارجه را ترک کرده و رهبر حزب و نخستوزیر شده، تمام زیر و بمهای سخنرانیهای اردوغان را تقلید میکند و میخواهد اردوغانوار سخنرانی کند. اگرچه هنوز در این مسیر موفقیت چندانی به دست نیاورده اما جسورانه و مصرانه، در حال تبعیت از الگوی رهبری اردوغانی است. در صفت عملگرایی نیز میتوان این سه چهره را چنین مقایسه کرد که هر سه نفر براساس ویژگیهای سیاسی و حزبی مشترکشان، در این نقطه اتفاقنظر و شباهت دارند؛ اما در هر حال، نمیتوان منکر این واقعیت شد که اردوغان در این زمینه گوی سبقت را از دو نفر دیگر ربوده است و گاهی چرخشها و تغییر مواضع سریع اردوغان، حتی یاران نزدیک او را نیز متعجب میکند. داود اوغلو در حوزه برقراری روابط، گاهی از اردوغان هم توانمندتر ظاهر میشود. تسلط او بر چهار زبان خارجی، اقامت طولانی مدت در مالزی، مصر، اردن و چند کشور دیگر و ویژگیهای علمی و شخصیتی، از داود اوغلو مذاکرهکننده توانمند و ماهری ساخته که در روابط خود، از ویژگی شناخت ملتها و احترام نهادن به تفاوتهای فرهنگی، بیشترین بهره را میبرد. داود اوغلو در سازماندهی حزبی نه به اندازه اردوغان، بلکه در حد گل هم توانمند نیست شاید بتوان گفت از این منظر، دچار مشکلاتی خواهد شد. باوجود همه تفاوتهای کلی که مورد بررسی قرار گرفتند، باید به این واقعیت اشاره کرد که اضلاع این مثلث، با هم جنگ قدرت و جنگ منافع ندارند و شواهد نشان میدهد که اگر گل در صحنه سیاست کم اثر شود، همکاری و همراهی اردوغان و داود اوغلو، حالا حالاها ادامه خواهد داشت.

https://shoma-weekly.ir/SSNroJ