زمان زیادی تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم باقی نمانده و هنوز جناح اصولگرا استراتژی مشخصی را برای ورود به این کارزار ارائه نکرده است، این همه تعلل برای چیست و فکر میکنید اصولگرایان موفق خواهند شد بر سر کاندیدای واحدی به اجماع برسند؟
به نظر من، آنچه اینروزها بیش از هر امر دیگری ضرورت دارد، عمل به خواسته مقاممعظمرهبری است و آن چیزی جز ممانعت از دوقطبیشدن فضای سیاسی کشور در انتخابات ریاستجمهوری آینده نیست بنابراین همه جریانات سیاسی، احزاب و تشکلها باید برای فراهمکردن انتخاباتی متنوع، بانشاط و اخلاقمدار در کنار هم قرار گیرند. بههمیندلیل هم اصولگرایان و دیگر جریانات سیاسی کشور که دلسوز نظام هستند، پیرو فرمایشات رهبری، باید با تعقل و حکمت و دوراندیشی وارد رقابتهای انتخاباتی پیشِرو شوند و از هرگونه هیجان، احساسات و تعصب در تصمیمگیریهای سیاسیشان بهدور باشند.
درهمینراستا هم قطعا جریان اصولگرایی به عنوان جریان ریشهدار و اصیل انقلابی به صورت فعال وارد صحنه رقابتها خواهد شد، اما اینکه سازوکار به چه شکلی باشد، هنوز مشخص نشده است و همچنان بزرگان این طیف سیاسی کشور مشغول گفتوگو و رایزنی هستند. البته قرائنی وجود دارد که نشان میدهد اصولگرایان با ائتلاف حداکثری وارد کارزار رقابتهای انتخاباتی خواهند شد.
با توجه به تجربه انتخابات ٩٢ و تعدد کاندیداها و نداشتن هماهنگیها برای حصول اجماع بر سر کاندیدایی مشخص، فکر میکنید اصولگرایان واقعا میتوانند اینبار پس از مدتها انشقاق و شکاف در ارودگاهشان به وحدت برسند؟
ببینید، اصولگرایان با توجه به تجربه انتخابات گذشته درصدد حصول وحدت حداکثری هستند و اینروزها همه تلاششان را برای ایجاد بین قریبالاتفاق جریانهای وابسته به جناح راست بهکار گرفتهاند و به سفارش بزرگان این جریان، باید طیفهای مختلف اصولگرا مصالح کلی نظام و جناح راست را بر مقاصد گروهیشان ترجیح دهند تا بالاخره بتوانند عقلانیت سیاسی خودشان را به منصه ظهور برسانند.
در انتخابات گذشته هم شاهد بودیم اصولگرایان مدام شعار اجماع و ائتلاف بر سر یک کاندیدا را میدادند، اما در نهایت طیفهای مختلف جناح راست همچنان بر حضور کاندیداهایشان در رقابتها تأکید داشتند و این امر به یکی از علل شکست اصولگرایان در مقابل اصلاحطلبان تبدیل شد؟
شرایط آن ایام با امروز بسیار متفاوت است، در آنروزها برخی برخوردهای محمود احمدینژاد و عملکرد دولت دهم از یکسو و بروز و ظهور اختلافات سیاسی به دلیل برخی دلخوریها در اضلاع اصلی جناح راست از سوی دیگر، سبب شد تا اجماع حداکثری را در جناح راست شاهد نباشیم. ضمن اینکه در آن ایام چون حسن روحانی با شعار اعتدال و میانهروی آمده بود و سابقه فعالیت در جامعه روحانیت مبارز را هم در کارنامه خود داشت، توانست بسیاری از اصولگرایان معتدل را جذب و همراه خود کند. بهاینترتیب همانطور که مشخص است، شکست اصولگرایان در انتخابات ٩٢ به دلیل اجماعنداشتن نبود و پیروزی حسن روحانی در این انتخابات هم به دلیل حمایت اصلاحطلبان از او نبود، چراکه روحانی حمایت بسیاری از شخصیتهای بزرگ اصولگرا را همراه خود داشت و اگر این حمایت نبود، شاید انتخابات به مرحله دوم کشیده میشد و آن وقت نتیجه دیگری حاصل میشد. معتقدم اینکه اصلاحطلبان پیروزی روحانی در انتخابات گذشته را مصادره میکنند، درست نیست.
اما فهرست واحد اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان که اسفندماه سال گذشته برگزار شد، نشان داد حضور اصلاحطلبان و حامیانشان در عرصه سیاست نتایج را به سود آنها تغییر میدهد؟
آن انتخابات گذشته است.
بههرروی، شما معتقد هستید الان شرایط برای اجماع و وحدت نسبت به دو انتخابات گذشته در ارودگاه اصولگرایی بهتر شده است؟
بله معتقدم امروز زمینههای همدلی و وحدت در جناح راست بیشتر از گذشته است.
به نظرتان، چه چیزی باعث شده است اصولگرایان به سمت مسیر اجماع و وحدت حداکثری گام بردارند؟
به عقیده من، در این مسیر، مقداری عملکرد ضعیف دولت فعلی و بیاعتناییهای حسن روحانی به شعارهای اعتدالگرایی و میانهرویاش در انتخابات ٩٢ از یکسو و بیتوجهی او به جریان اصولگرا از سوی دیگر، زمینهساز وحدت بیشتر در جناح راست برای انتخابات ٩٦ است. متأسفانه حسن روحانی در این سهسالونیم اخیر با وجود دوستیهای نزدیکی که با برخی چهرهها و شخصیتهای جناح راست دارد، هیچ توجهی به درخواستها و پیشنهادهای آنها نداشته است و ارتباطش فقط در حد جلسات تشریفاتی و افطاری تقلیل پیدا کرده و همین هم سبب شده است جمعی از اصولگرایان که در انتخابات گذشته رأیشان را به سبد روحانی ریختهاند، در انتخابات آینده به فکر رقابت با او باشند.
اصولگرایان به این نتیجه رسیدهاند اگر بخواهند در صحنه سیاسی کشور موفقیتی داشته باشند، باید در عرصه مدیریتی کشور نقشآفرینی کنند. با حضور در مدیریت کشور است که مردم نسبت به جریانهای سیاسی اقبال نشان میدهند. بههمیندلیل هم بزرگان و ریشسفیدان جناح اصولگرا اینروزها بهشدت به دنبال رفع برخی مشکلات و اختلافنظرهایی هستند که در انتخابات ٩٢ باعث خروجشان از عرصه مدیریتی کشور شد.
اشاره کردید شخصیتها و بزرگان اصولگرا اینروزها به دنبال رایزنی با طیفهای مختلف اصولگرا هستند. این رایزنیها از سوی چه افرادی صورت میگیرد و آیا تاکنون نتایجی داشته است؟
بهتر است نام افراد برده نشود، اما خوب است بدانید که جلسات متعددی در اضلاع اصولگرایی تشکیل شده و در جریان است. بزرگان و صاحبنظران اصولگرا رایزنیهای پیوسته و متعددی با بزرگان جامعه مدرسین، جامعه روحانیت مبارز و دیگر تشکلهای کوچک و بزرگ وابسته به جناح راست انجام دادهاند و انجام خواهند داد تا همه موانع برای اجماع حداکثری را رفع کنند.
درباره ائتلاف و اجماع حداکثری در انتخابات پیشِرو فکر میکنم مهم ضرورت است که این ضرورت تشخیص داده شده است و جریانهای اصولگرا این ضرورت را با همه وجود حس کردهاند که باید برای رقابت با کاندیدای جریان مقابل که حسن روحانی است، تدبیر اتخاذ کنند.
به نظرتان مانع اصلی اجماع و ائتلاف اصولگرایان در انتخابات گذشته چه بود و آیا هماکنون رفع شده است؟
عامل اصلی، ساختار سیاسی کشور است که خیلی تشکیلاتی و حزبی نیست به این معنا که ما در کشور احزاب فراگیری نداریم و این هم به دلیل ساختار سیاسی کشور است که حزبگریز است، بنابراین چون کار حزبی منسجمی وجود ندارد، احزاب و جناحها در بزنگاههای سیاسی مانند انتخابات فعال میشوند و هماهنگی طیفهای مختلف در چند ماه کاری دشوار است که معمولا شدنی هم نیست.
از سوی دیگر هم سهمخواهیهای سیاسی که در همه جریانات سیاسی وجود دارد و نمیتوان آن را کتمان کرد، در کنار برخی تکرویها و اجتهادهای سیاسی و تصمیمات نامناسب و یادآوری اتفاقات تلخ گذشته، از دیگر عواملی بود که در کنار هم منجر به اجماع نداشتن اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری ٩٢ شد.
گفتید یادآوری اتفاقات تلخ گذشته مانعی برای اجماع در جریان اصولگرایی در خرداد ٩٢ بود. دراینباره بیشتر توضیح میدهید؟
بهتر است اتفاقات ناخوشایند فراموش شود و بازگو نشوند.
دلایلی را برای نداشتن اجماع برشمردید که همانها هم برای اصلاحطلبان مانع کار بودند، اما آنها توانستند در نهایت بر سر کاندیدایی که اقبال بیشتری نزد مردم داشت، اجماع کنند. رمز موفقیت آنها را در چه میدانید؟
در جریان اصلاحطلب هم هیچوقت کار تشکیلاتی منسجم و دقیقی صورت نگرفته و این پیروزی بیشتر مدیون شخصیت فردی مانند محمدرضا عارف است که نظر جمع را پذیرفت و کار تشکیلاتی انجام داد و نتیجهاش هم پیروزی حسن روحانی در مقابل کاندیداهای اصولگرا شد.
از حرفهای شما اینگونه برداشت میشود اینبار اصولگرایان با جدیت کمسابقهای به دنبال اجماع بر سر کاندیدایی واحد در انتخابات ریاستجمهوری آینده هستند، این درحالی است که روحانی برای ورود به دوره دوم ریاستجمهوری خودش را آماده میکند و معمولا هم رؤسایجمهوری کشورمان دو دوره متوالی سکاندار قوه مجریه بودهاند، با این شرایط، بازهم فکر میکنید حضور قدرتمند و ائتلاف اصولگرایان در این دوره از انتخابات راه به جایی خواهد برد؟
همانطور که اشاره کردید، رؤسایجمهور کشور همواره برای دو دوره متوالی از سوی مردم رأی میگیرند و عهدهدار ریاستجمهوری میشوند، اما ما فکر میکنیم شرایط سیاسی کشور امروز به گونهای است که اگر کاندیدای قوی و قدری برای رقابت با روحانی راهی میدان انتخابات شود، میتواند شرایط را تغییر و حسن روحانی را شکست دهد.
کارشناسان سیاسی میگویند حسن روحانی در شرایطی عهدهدار ریاستجمهوری شد که از دولت قبلی خرابیها و کاستیهای بیشماری به جا مانده بود آنچنانکه بعضا آن را با نابسامانیهای هشت سال جنگ تحمیلی مقایسه کردند. اکنون هم صاحبنظران بر این عقیدهاند روحانی با توجه به اوضاع نابسامانی را که تحویل گرفته بود، خوب عمل کرده است و مردم دوباره از او حمایت خواهند کرد. شما اینطور فکر نمیکنید؟
من فکر میکنم دولت به شعارهایی که در رقابتهای انتخاباتی سال ٩٢ داد، عمل نکرده یا حداقل توفیقات زیادی درباره وعدههایش نداشته است. روحانی قرار بود در صد روز به اوضاع اقتصادی کشور سامان بدهد ولی نتوانست شرایط اقتصادی کشور را بهبود بخشد و رکود اقتصادی، بیکاری و گرانی همچنان در کشور وجود دارد. متأسفانه دولت روحانی همه همتش را برای بحث مذاکرات هستهای و برجام صرف کرد و حالا هم از برجام چیزی عاید مردم و نظام نشده و طرف غربی برای رفع تحریمها گامهای ملموسی برنداشته است و گرفتاریهای مردم همان است که بود.
برخلاف نظر شما که برجام را نقطهضعف عملکرد دولت روحانی میدانید، حامیان دولت از برجام و آشتی ایران با جامعه بینالمللی به عنوان برگبرنده دولت یازدهم نام میبرند و میگویند در پی این موفقیت است که مردم دوباره به حسن روحانی رأی خواهند داد.
پس این بیکاری، رکود اقتصادی و تورم از کجاست؟ اینکه بگوییم دولت همه تلاشش را کرده شعار است، الان سهسالونیم از رویکارآمدن روحانی میگذرد. او شرایط اقتصادی کشور و شرایطی که از مدیریت هشتساله محمود احمدینژاد بر کشور حاکم بود را میدانست و کاندیدای ریاستجمهوری شد. پس با علم به این شرایط، آن شعارها را داد. خب، اگر میگویید نمیدانست و آمد و شعار داد و رأی مردم را گرفت، جواب این است اگر نمیدانست چرا آمد و اگر دانست و آمد، چرا کار جدی و مؤثری انجام نداده که مردم آن را لمس کنند. مردم خواهان رفع مشکلات معیشتیشان هستند نه برجام و خُلف وعدههای آمریکا و اروپا. روحانی باید پاسخگوی مردم باشد.
بههر روی، دولت روحانی موافقانی دارد که همراهیشان را در انتخابات اسفندماه گذشته با او نشان دادند و همان همراهی هم عامل شکست دوباره اصولگرایان از اصلاحطلبان شد، البته دولت مخالفانی همعقیده با شما هم دارد. با این اوصاف، فکر میکنید شانس پیروزی روحانی برای انتخابات پیشروی ریاستجمهوری چقدر است؟
دولت الان در رأس امور اجرائی است؛ استانداریها، فرمانداریها و هیأتهای اجرائی را در گوشهوکنار کشور دارد، رئیسجمهور فعلی رقیبی بسیار جدی برای کاندیدای اصولگرایان خواهد بود اما بنده به عنوان یک طلبه شهروند که بین مردم زندگی میکنم، شرایط کوچه و خیابان را برای رأیآوری اصولگرایان مساعدتر میبینم.
بسیاری از اصولگرایان محمود احمدینژاد را تنها گزینه بالفعل برای رقابت با حسن روحانی میدانستند، با کنارهگیری او از عرصه رقابتهای انتخاباتی در پی توصیه مقام معظم رهبری، به نظرتان اصولگرایان کاندیدای بالقوهای دارند که بتواند در این شرایط تهدیدی برای حسن روحانی محسوب شود؟
متأسفانه برخی نشریات رقیب جریان اصولگرایی به گونهای تیتر میزنند و خبرسازی میکنند که انگار در اردوگاه اصولگرایان قحطالرجال شده است، اما من میگویم نه، خیر قحطالرجال نداریم، اینطور نیست که گزینهای درخور رقابت با حسن روحانی نداشته باشیم. اصولگرایان درواقع کاندیداهای متعددی دارند که در حال بررسی میزان رأیآوری آنها هستند و رایزنیهایی در حال انجام است که اختلافات دوره قبل دیگر تکرار نشود. بههمیندلیل بزرگان اصولگرا به دنبال سازوکاری هستند که نهایتا و در بزنگاه انتخابات بتوانند شرایط را مدیریت کنند و در وقت مناسب به گزینه مطلوبشان برسند.
این شخص یا اشخاص چه کسانی هستند، میتوانید نام ببرید؟
ما در جریان اصولگرایی شایستگان بسیاری داریم و همین حالا هم که با شما صحبت میکنم ٤٠، ٥٠ نفری هستند که نامشان برای کاندیداتوری مطرح است، اما چون معتقدم نام کاندیدایی که مورد وفاق همه جریانهای سیاسی اصولگرا باشد باید رسانهای شود، بنابراین تا پایان رایزنیها و تصمیمگیریهای نهایی ترجیح بر این است اسامی اشخاص رسانهای نشود. فقط بدانید در جریان اصولگرا قحطالرجال نیست. اگر آقای خاتمی در سال ٧٦ رئیسجمهور شد، کمترکسی پیشبینی میکرد او منتخب مردم باشد و همینطور در سال ٨٢ نیز کمترکسی باور میکرد محمود احمدینژاد در برابر اکبر هاشمیرفسنجانی شانس ریاستجمهوری داشته باشد و همانطور در سال ٩٢ هم ریاستجمهوری حسن روحانی دور از ذهن بود. اما مردم به صحنه آمدند و پیشبینیها را تغییر دادند، بههمیندلیل هم انتخابات ٩٦ بسته به نگاه و رأی مردم خواهد بود و گمانهزنیها خیلی موثق نیستند.
سیاسی
اگر دولت موفق بوده رکود اقتصادی و تورم از کجاست؟
دولت به شعارهایی که در رقابتهای انتخاباتی سال ٩٢ داد، عمل نکرده یا حداقل توفیقات زیادی درباره وعدههایش نداشته است. روحانی قرار بود در صد روز به اوضاع اقتصادی کشور سامان بدهد ولی نتوانست شرایط اقتصادی کشور را بهبود بخشد و رکود اقتصادی، بیکاری و گرانی همچنان در کشور وجود دارد. متأسفانه دولت روحانی همه همتش را برای بحث مذاکرات هستهای و برجام صرف کرد و حالا هم از برجام چیزی عاید مردم و نظام نشده و طرف غربی برای رفع تحریمها گامهای ملموسی برنداشته است و گرفتاریهای مردم همان است که بود
محمد خرسند، امامجمعه کازرون و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی، در گفتوگو با «شرق»، درباره شرایط جناح راست منهای حضور محمود احمدینژاد نکاتی را بیان کرد. او از تلاش ریشسفیدان و بزرگان اصولگرا برای حصول وحدت حداکثری در دوره دوازدهم انتخابات ریاستجمهوری گفت. این فعال سیاسی اصولگرا معتقد است شرایط کوچه و خیابان برای رأیآوری اصولگرایان مساعدتر است و روحانی در صورت حضور رقیبی قوی و قدر، عرصه را به اصولگرایان میبازد. مشروح گفتوگوی «شرق» با خرسند در پی میآید: