مردم مصر باید بدانند سرنوشت انقلاب اسلامی آنها در دست خودشان است و نباید بگذارند تشکیلات سلفی گری در این کشور به وجود آید تا وضعیت امنیتی شود بلکه باید طی یک فرآید انتخابات و مردمسالاری دینی و حضور همه سلایق دولت آینده را تشکیل دهند.
مصطفی حسینی- برکناری محمد مرسی سوالی را در ذهن به وجود می آورد که دلیل شکست اخوان المسلمین در مصر پس از حدود 80 سال فعالیت و مبارزه علیه استبداد در چه بود؟ چرا اخوان نتوانست قدرت را پس از انقلاب مردم مصر حفظ کند و پس از یکسال با کودتایی نظامی مرسی برکنار شد؟
برای پاسخ به سوالات فوق باید نگاهی به گذشته و تاریخ مصر داشت. مصری ها که در سال 1922 به استقلال دست یافند در ابتدا به صورت سلطنتی اما در سال 1952 با کودتای افسران ارتش رژیم جمهوری جایگزین سلطنت شد. بعد از عبدالناصر و انور سادات ردای حکومت داری بر تن فرمانده نیروی هوایی وقت آن زمان یعنی حسنی مبارک نشست.
آنچه در تاریخ این سالهای مصر می توان دید حضور پر رنگ ارتش به عنوان اثر گذارترین سازمان در این کشور بوده است که در طول این نیم قرن سیاست مصر را در دست داشته و نظامی با گفتمان مستبدانه را بر پا کردند و با حمایت غربی ها و اسرائیلی ها بر مردم حکومت کردند، تا اینکه در سال 2011 گفتمان بیداری اسلامی در منطقه و به ویژه مصر شکل گرفت و این گفتمان گفتمان استبداد را شکست داد و در انتخابات سال بعد از انقلاب مرسی بر تخت ریاست جمهوری تکیه زد که پس از یک سال با کودتایی نظامی اخوان المسلمین با شکست روبرو شد.
" اسلام سیاسی" گفتمان اخوان المسلمین در مبارزه با حکومت استبدادی در مصر بود که مورد اقبال مردم قرار گرفت اما با ضعف های بسیاری روبرو بود.
اولین مشکل گفتمان اخوان المسلمین این بود که هیچگاه آنها تعریفی صحیح از دولت مورد نظر خود ارائه ندادند. دمین ویِگی نیز که داشتن رهبری با خصوصیات منحصر به فرد که جایگاه والایی در میان مردم داشته باشد در میان اخوان المسلمین نبود بلکه این تشکل سیاسی دچار تعدد رهبر شده بود که از هر سوی آن نظری داده می شد.
اخوان المسلمین همچنین نتوانست ساختارهای نهادهای باقی مانده از رژیم حسنی مبارک را بازسازی و حتی پاکسازی کند و در واقع اگر ارتش مصر اصلاح می شد هیچگاه زمینه چنین کودتایی در مصر رخ نمی داد .
دولت محمد مرسی هر چند از میان مردم شکل گرفت اما به مطالبات مردم بی اهمیت بود و باعث شد مخالفین اش به خیابانها بیایند و این مساله همان چیزی بود که مخالفین اسلام سیاسی به دنبال آن می گشتند.
اسرائیلی ها نیز در کودتا نقش بی بدیلی داشتند زیرا وقتی آنها با انقلاب مصر مواجه شدند که یکی از اهداف اش مقابله با رژیم صهیونیستی بود سعی در ایجاد تنش و نزاع در دولت و ایجاد شکاف میان مردم و دولت کردند تا دولت مرسی را ناکارآمد و بی ثبات معرفی کنند.
از سوی دیگر نیز نظامیان که سالها در مصر حکومت کرده بودند با افزایش ارتباط خود با آمریکایی ها و اسرائیلی ها و دریافت کمک هایی به دنبال فرصتی بودند تا کودتایی را شکل داده و قدرت را مجددا به دست بگیرند.
در حال حاضر با توجه به شکستی که آمریکایی ها و اسرائیلی ها از انقلاب اسلامی ایران خوردند آمریکایی ها نمی خواهند دیگر دولتی اسلامی تشکیل شود و به نظر می رسد بی ثباتی و جنگ داخلی در مصر ادامه خواهد داشت .
مردم مصر باید هوشیار باشند که جنگ داخلی میان آنها به راه نیفتد زیرا آثار بسیار مخربی در این کشور خواهد داشت که پایان ناپذیر است.
مردم مصر باید بدانند سرنوشت انقلاب اسلامی آنها در دست خودشان است و نباید بگذارند تشکیلات سلفی گری در این کشور به وجود آید تا وضعیت امنیتی شود بلکه باید طی یک فرآید انتخابات و مردمسالاری دینی و حضور همه سلایق دولت آینده را تشکیل دهند.
در حال حاضر علما، نخبگان و گروههای سیاسی - مذهبی نقش ویژه ای بر عهده داشته و وظیفه سنگینی در این مقطع حساس بر دوششان است تا وحدت ملی را در مصر به وجود آورند و جنگ داخلی را تمام کنند.
آنچه در تاریخ این سالهای مصر می توان دید حضور پر رنگ ارتش به عنوان اثر گذارترین سازمان در این کشور بوده است که در طول این نیم قرن سیاست مصر را در دست داشته و نظامی با گفتمان مستبدانه را بر پا کردند و با حمایت غربی ها و اسرائیلی ها بر مردم حکومت کردند، تا اینکه در سال 2011 گفتمان بیداری اسلامی در منطقه و به ویژه مصر شکل گرفت و این گفتمان گفتمان استبداد را شکست داد و در انتخابات سال بعد از انقلاب مرسی بر تخت ریاست جمهوری تکیه زد که پس از یک سال با کودتایی نظامی اخوان المسلمین با شکست روبرو شد.
" اسلام سیاسی" گفتمان اخوان المسلمین در مبارزه با حکومت استبدادی در مصر بود که مورد اقبال مردم قرار گرفت اما با ضعف های بسیاری روبرو بود.
اولین مشکل گفتمان اخوان المسلمین این بود که هیچگاه آنها تعریفی صحیح از دولت مورد نظر خود ارائه ندادند. دمین ویِگی نیز که داشتن رهبری با خصوصیات منحصر به فرد که جایگاه والایی در میان مردم داشته باشد در میان اخوان المسلمین نبود بلکه این تشکل سیاسی دچار تعدد رهبر شده بود که از هر سوی آن نظری داده می شد.
اخوان المسلمین همچنین نتوانست ساختارهای نهادهای باقی مانده از رژیم حسنی مبارک را بازسازی و حتی پاکسازی کند و در واقع اگر ارتش مصر اصلاح می شد هیچگاه زمینه چنین کودتایی در مصر رخ نمی داد .
دولت محمد مرسی هر چند از میان مردم شکل گرفت اما به مطالبات مردم بی اهمیت بود و باعث شد مخالفین اش به خیابانها بیایند و این مساله همان چیزی بود که مخالفین اسلام سیاسی به دنبال آن می گشتند.
اسرائیلی ها نیز در کودتا نقش بی بدیلی داشتند زیرا وقتی آنها با انقلاب مصر مواجه شدند که یکی از اهداف اش مقابله با رژیم صهیونیستی بود سعی در ایجاد تنش و نزاع در دولت و ایجاد شکاف میان مردم و دولت کردند تا دولت مرسی را ناکارآمد و بی ثبات معرفی کنند.
از سوی دیگر نیز نظامیان که سالها در مصر حکومت کرده بودند با افزایش ارتباط خود با آمریکایی ها و اسرائیلی ها و دریافت کمک هایی به دنبال فرصتی بودند تا کودتایی را شکل داده و قدرت را مجددا به دست بگیرند.
در حال حاضر با توجه به شکستی که آمریکایی ها و اسرائیلی ها از انقلاب اسلامی ایران خوردند آمریکایی ها نمی خواهند دیگر دولتی اسلامی تشکیل شود و به نظر می رسد بی ثباتی و جنگ داخلی در مصر ادامه خواهد داشت .
مردم مصر باید هوشیار باشند که جنگ داخلی میان آنها به راه نیفتد زیرا آثار بسیار مخربی در این کشور خواهد داشت که پایان ناپذیر است.
مردم مصر باید بدانند سرنوشت انقلاب اسلامی آنها در دست خودشان است و نباید بگذارند تشکیلات سلفی گری در این کشور به وجود آید تا وضعیت امنیتی شود بلکه باید طی یک فرآید انتخابات و مردمسالاری دینی و حضور همه سلایق دولت آینده را تشکیل دهند.
در حال حاضر علما، نخبگان و گروههای سیاسی - مذهبی نقش ویژه ای بر عهده داشته و وظیفه سنگینی در این مقطع حساس بر دوششان است تا وحدت ملی را در مصر به وجود آورند و جنگ داخلی را تمام کنند.